چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۴
پاسخ به یک شبهه درباره خشونت در جامعه

حوزه/ این مقاله نشان می‌دهد که قانون قصاص و اجرای حد در اسلام، نه تنها بر پایه عقل و مصلحت است، بلکه در تمام جوامع بشری برای جلوگیری از جنایات و تضمین امنیت وضع شده است. اجرای این مجازات‌ها، بازدارنده محسوب شده و عدالت اجتماعی را حفظ می‌کند و در مقابل نافی حقوق و امنیت جامعه نیست، بلکه حیاتی‌ترین ابزار برای بقای آن است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، قصاص و اجرای حد در اسلام، پیشگیرنده و محافظ امنیت جامعه است که بر پایه عقل و عدالت استوار شده و همانند سایر قوانین خشونت‌آمیز در جوامع بشری برای حفظ نظم و امنیت طراحی شده است. بررسی این مفهوم، نقش اساسی آن در جلوگیری از جنایات و تضمین حیات جمعی را روشن می‌کند.

شبهه:

خشونت در جامعه ریشه در ادیان دارد.

مثلا اعدام و قصاص، مجازات وحشیانه است که در ۴۰۰۰ سال ق. م رایج بوده که در دین اسلام تشریع شده است. این در حالی است که دزدی با قطع دست از بین نمی‌رود بلکه دزدی با تقسیم عادلانه ثروت نابود می‌شود.

چکیده پاسخ:

ادیان آسمانی در تشریع اصل مجازات برای دزد، قاتل و نیز محارب که به امنیت و نظم جامعه صدمه می‌زنند تنها نبوده، بلکه در همه جوامع بشری برای جلوگیری از جنایات قوانین خشونت آمیز وجود دارد. ثانیا قصاص و اجرای حد با اینکه موافق با حکم عقل است، برای تأمین حقوق افراد جامعه انجام می‌شود و امنیت و حیات جامعه را تضمین می‌کند. همچنین استیفای حق کسی که کشته شده بدون قصاص تأمین نمی‌شود و با عدم قصاص و اجرای حد جانیان بر جنایت شان تشجیع شده و امنیت را از جامعه سلب می‌کنند.

مقدمه:

پدیده های ناهنجار اجتماعی از قبیل آدم کشی، دزدی، تجاوز به عنف و ناموس و... از اموری است که در جوامع بشری از سوی افراد منحرف و بی اعتنا به معیارهای اخلاق فطری و عقلی تحقق پیدا می‌کنند. برای حفظ امنیت و بازدارندگی این افراد از انجام جنایات باید قانون متناسب با آنها در هر جامعه ای وجود داشته باشد و در غیر این صورت به علت رشد اوصاف حیوانی در قالب خود خواهی و زیاده خواهی و نیز در اثر افراط در رذائل اخلاقی سلامت و امنیت جامعه از بین رفته و باعث هرج و مرج و تسلط زورگویان در آن جامعه می‌شود. عقل سلیم انسان حکم می‌کند که هر عامل کارآمدی که می‌تواند جلو این پدیده ها را بگیرد باید اعمال شود.

پاسخ شبهه:

در این مقاله از همه ادیانی که در جامعه بشری رایج هستند دفاع نمی‌شود چه اینکه اکثر ادیان به علت اینکه ساخته دست بشر هستند مورد پذیرش عقل انسانی نیست.

این شبهه از یک جهت در حوزه قصاص( اعم از قصاص نفس یا عضو)، و اجرای حد بر محارب و دزد قابل پاسخگویی است و از سوی دیگر در حوزه عدم کفایت توزیع عادلانه ثروت برای جلوگیری از سرقت قابل توجه است.

الف: قصاص که امروز به عنوان خشونت پذیری علیه دین اسلام تبلیغ می‌شود، هیچ ربطی به کشتارهای ماقبل تاریخ و قرون وسطایی ندارد. بلکه برای این امر فلسفه ای است که از نگاه عقل نه تنها مشکلی نداشته بلکه آن را مورد تأیید قرار می‌دهد. چه اینکه ادعای شبهه گر مبنی بر اینکه ادیان خشونتهای ماقبل تاریخ را مورد تأیید قرار داده، به این مطلب اعتراف نموده که ریشۀ خشونت ادیان نیست.

در دین اسلام قصاص برای جلوگیری جنایاتی که از سوی جانیان متوجه مردم می‌گردد، شامل اعدام و انواع دیگری از انتقام که در قصاص غیر قتل مطرح است، انجام می‌شود. اسلام با وضع حق قصاص برای ولی دم و تعیین حد و مرز برای آن و کشتن فقط یک نفر در برابر یک نفر و مخیر گذاشتن اولیاء دم میان عفو و دیه گرفتن و قصاص کردن و وضع حدود و از جمله چهار نوع حد و کیفر بر اساس مراتب جرم، برای محارب و مفسد فی الارض[۱] و نیز تعیین قطع دست سارق[۲] به عنوان کیفر جنایت او، عادلانه و کار آمدترین راه را برای حفظ امنیت جان و مال آحاد جامعه و جلوگیری از آدم کشی و اخلال گری در نظم و امنیت جامعه پیشنهاد کرده است.

از این‌رو قرآن کریم از یک سو از بین بردن امنیت جانی جامعه اسلامی را که جان،عرض و مال شان محترم است، مساوی با از بین بردن تمام نفوس آن دانسته و فرموده است: «من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعا؛ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است».[۳] از سوی دیگر اعدام و قصاص کسانی را که امنیت جانی جامعه و فرد را هدف قرار داده و با آدم کشی و ایجاد فساد، جامعه را دچار آشفتگی و نا امنی و سدّ شکنی می‌کند، تضمین کننده حیات جامعه و آن را به نفع همه حتی شخص جانی دانسته و به همین جهت با عبارت زیبا و کوتاه مصلحت قصاص را بیان نموده و «عقلاء» را مخاطب قرار داده که «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب؛و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد!».[۴] این خطاب به کسانی که فریب ظواهر را نمی‌خورند و دور نگر هستند، حاکی از نفع همگانی قصاص می‌باشد.[۵]

بنابراین اولاً اعدام محارب و قصاص جانی( قصاص نفس یا عضو) و همینطور اجرای قطع دست سارق به سود همه، حتی شخص محارب، جانی و قاتل و عامل باز دارنده از جنایت، خونریزی و آدم کشی ظالمانه در جامعه است؛ زیرا این عمل مایه عبرت جانیان شده و مانع از ناامنی و خونریزی می‌شود. بنابراین اگر قاتل و جانی پیش از مبادرت به جنایت و قتل بداند که در صورت ارتکاب قتل و یا ایجاد ناامنی، سخت ترین مجازات به نام قصاص و اعدام در انتظار او است، دست به جنایت و قتل نمی‌زند و همچنین پس از آلوده شدن به قتل عمد نیز «قصاص» مانع از آلوده شدن بیش از حد جانی می‌گردد و اگر او با بررسی دقیق به حکم قصاص راضی شود و توبه کند از عذاب قیامت رهایی می‌یابد.

آری آنگاه که آحاد جامعه بدانند اگر صد نفر بر کشتن حتی یک نفر اجتماع کنند، اولیای دم می‌توانند با تقسیم دیه نود و نه نفر بین آن صد نفر، همه آن صد نفر را بر اساس قصاص اعدام کنند، در این صورت نه تنها آنان مبادرت به آدم کشی نمی‌کنند بلکه هرگز توطئه قتل نیز نخواهند داشت. در جامعه اگر محارب و اخلال گر به نظم عمومی، بداند که درصورت ارتکاب جرم گرفتار کیفر سختی به نام اعدام و یا. . . خواهد گردید دیگر اجازه ایجاد نا امنی را به خود نخواهد داد و چنین جامعه ای از خونریزی محفوظ بوده و در آن نظم عادلانه بر قرار خواهد شد. افزون بر اینها، اعدام و قصاص مانع از عقده ای شدن اولیای دم و سبب تشفی خاطر آنان شده و باعث می‌شود که در مظلومیت نمانند و نیز جامعه از تبعات سوء عقده های ناشی از جنایت و قتل مصون خواهد ماند.پس معلوم شد که اجرای قانون اعدام، قصاص و حد سبب استمرار حیات جامعه می‌گردد. و چنانکه تجربه ثابت کرده مجموع این آثار مثبت که بر قصاص، اعدام جانی و قطع دست سارق مترتب است از زندانی کردن جانی و قاتل و یا ملزم کردن او به مقداری جریمه مالی بر نمی‌آید.[۶] شاهد این ادعا این نکته است که مجازات هایی از این قبیل امروزه در بسیاری از کشورها اعمال می‌شود اما نتیجه مطلوب به دست نیامده و این کشورها هم چنان شاهد آدمکشی،سرقت هایی توأم با صدمه های جانی، عرضی شرم آور و دیگر آسیب هایی اجتماعی می‌باشند.

ابن عربی می‌گوید: کشتن جانی مانند بریدن عضوی است که مار آن را گزیده و مسموم کرده است تا با بریدن عضو مسموم اصل حیات بدن محفوظ بماند.[۷] قطع عضو فاسد که اکنون هم در تمام دنیا رایج است و متدین و غیرمتدین آن را تأیید و طبق آن عمل می‌کنند، هم نشان از رأفت و دلسوزی طبیب و هم دلیل عقلایی بودن این کار است.

افزون بر اینها اسلام در قصاص نفس کشتن را حتمی و متعین ندانسته، بلکه در کنار قصاص راه عفو را برای ولی دم باز گذاشته است.اما «عفو» نباید سبب درنده تر شدن جانی شود چون «عفو» هر چند رحمت و تخفیفی است نسبت به جانی اما این حکم برای آن است که دست اولیای دم برای عفو بسته نباشد. اما «قصاص» اصل و مصلحت جمع در آن است و با اجرای آن حیات جامعه تأمین می‌شود.

توجه به این مطلب ضروری است که منکران اعدام و قصاص و معترضان بر این قانون، آنجا که دفاع از استقلال،،حریت و حفظ قومیت شان جز با جنگ و تبعاتش میسر نیست، هیچ شکی در جواز آن، هرچند به قتل دیگران بیانجامد نمی‌کنند، تا چه رسد به آنجا که دشمن قصد کشتن همه آنان را داشته باشد. مهم ترین منطق و بهانه اینان «حفظ حیات اجتماع» که چیزی جز پدیده از پدیده های انسان نیست،می باشد.حال پرسش از معترضان به حکم اعدام و قصاص این است که چطور طبیعت انسانی کشتارهای فجیع و وحشت ‏آور و ویرانگری شهرها و ساکنان آن را برای حفظ پدیده‏ای از پدیده‏های خود جائز می‏داند ولی قتل یک نفر را برای حفظ حیات خود جائز نمی‏شمارد؟ و نیز چطور کشتن کسی را که تصمیم کشتن او را گرفته، با اینکه هنوز نکشته، جائز می‏داند ولی قصاص که کشتن قاتل بعد از ارتکاب قتل است، جائز نمی‌داند؟[۸]

ب: اینکه گفته شده با توزیع عادلانه ثروت میتوان راه جنایت و سرقت را سدّ کرد، این نسخه ممکن است در حد بسیار محدود مانع سرقت کسانی شود که فقط بخاطر فقر و تنگدستی اقدام به سرقت می‌کنند. اما اکثر به اتفاق سرقتها از روی عادت و انحرافات اخلاقی انجام می‌گیرد و عامل برخی از سرقت ها زیاده خواهی و گرایش به تجملات دنیایی است. بنابراین با توزیع عادلانه ثروت جلو این گونه سرقت ها را گرفته نمی‌شود. امروز سرقت های میلیونی و ملیاردی با روش های مختلف که به صورت مسلحانه و غیر مسلحانه توأم با آدم کشی، و آدم ربایی در دنیا صورت میگیرد هیچکدام معلول فقر و توزیع نشدن عادلانه ثروت نیست. بلکه اینگونه سرقت ها از روی طمع و آز که چشم عقل و دل شان را مریض کرده و در عین داشتن ثروت های هنگفت اقدام به سرقت های ملیاردی می‌نمایند.

به علاوه چنانکه برخی از محققان در پاسخ به این مطلب که چرا دست دزد باید بریده شود گفته است، با حبس سارقان هزینه های هنگفت و کمرشکنی از دست رنج دیگران صرف سازمان‌های مربوط به این گونه جنایت می‌شود و سارقان برای گذاراندن مدت توقیف و حبس با راحتی از نعمت دسترنج ملت بر خوردار شده و ضمنا در ایام حبس با معارفه ای که میان تیپ زندانی به عمل می‌آید یک کلاس از فن دزدی را طی می‌کنند و بعد از گذراندن ایام حبس دو باره به جنایات شان ادامه می‌دهند و ملت از دست آنان با خاطر آسوده نمی‌تواند بخوابد.[۹]

نتیجه:

از آنچه بیان شد قصاص و حد هیچ مانع عقلی ندارد؛ بنابراین از جمله خشونت های معقول به شمار می‌آید همانگونه که کشتن دشمن در میدان جنگ خشونت معقول است. افزون بر آن امنیت جامعه و اقامه عدالت متوقف بر قصاص و اجرای حد است و ترک آن ظلم صریح بر کسی است که مورد جنایت قرار گرفته است.

پی نوشت ها:
[۱] .مائده،۳۳.

[۲] .مائده.۳۸.

[۳] .مائده.۳۲.

[۴] .بقره.۱۷۹.

[۵] . علامه طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ترجمه موسوی،ج۱،ص۴۳۳، دفتر انتشارات اسلامی،۱۳۷۴ش.

[۶]. ر،ک: جوادی آملی، عبدالله،تسنیم،ج۹،ص۱۹۷،مرکز نشر اسراء،چ۲، ۱۳۸۷ش.

[۷]. ابن‏عربی، محمد بن علی‏،رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن‏، تحقیق: غراب، محمود محمود، ج۱،ص۲۵۳،دمشق،مطبعة نضر،چ۱،۱۴۱۰ق.

[۸]. ر،ک: ترجمه المیزان، ج۱،ص۶۶۲.

[۹] علامه طباطبایی،سید محمدحسین،فراز های از اسلام، تنظیم و جمع آوری: مهدی آیت اللهی،ص۲۴۷،جهان آرا،بی تا.

منبع: مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات (حوزه‌های علمیه)

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha