به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از هرمزگان، در آستانه فرا رسیدن ایام شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی، مردی که در سال ۱۴۰۳ در حادثهای ناگوار، آسمانی شد، نگاه مردم هرمزگان، بیش از هر زمان دیگری، به خاطرات و یادگارهای او دوخته شده است. برای اهالی این خطه صبور و مقاوم، او فراتر از یک رئیسجمهور، چهرهای آشنا و صمیمی بود؛ او، سید محرومان، پناه دردمندان و امید مستضعفان بود.
خبرگزاری حوزه در هرمزگان، به مناسبت این ایام حزنانگیز، به صورت روزانه به بررسی و بازخوانی میراث جاودانه این شهید در استان میپردازد. این گزارشها، نهتنها مرور اقدامات و خدمات ماندگار آن بزرگوار است، بلکه تلاشی است برای زندهنگهداشتن یاد و خاطره مردی که تمام عمر خود را وقف خدمت به مردم کرد.

شهید سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور در جمع مردم میناب: امروز دشمن نمیخواهد اجازه دهد ما رشد اقتصادی داشته باشیم؛ اما ما تصمیم گرفتهایم هم رشد تولید و هم رشد اقتصادی داشته باشیم.
شاید نیمی از تولید ناخالص ملی بسیاری از کشورها که با دریا ارتباط دارند از طریق دریا تامین میشود؛ اما کشور ما علیرغم داشتن سواحل گسترده، بهرهوری پایینی دارد که با تلاش دولت و مردم باید بهبود یابد
وی گفت: از شهید سلیمانی و سرداران رشید و بزرگان آموختیم که میتوان با اراده و برنامه ریزی و وجود همه تهدیدها، کشور را در شرایط سخت به پیش برد.
رئیس جمهور گفت: هرمزگان در حوزههای نفت و گاز و انرژی گامهای خوبی برداشته است.
حجت الاسلام و السلمین رئیسی افزود: در هرمزگان بیش از ۶۰۰ کارخانه تعطیل با تلاش مردم و پیگیری مسئولان دوباره راه اندازی شد.
وی گفت: باید برای افزایش محصولات کشاورزی، صادرات، بازاریابی و رونق اقتصادی کشور تلاش کرد.
رئیس جمهور افزود: پیشرفتها در بخش کشاورزی، صنعت و معدن، اقتصاد دریا، دیجیتال و روستا همگی موثر در رشد تولید و اقتصاد کشور است.
حجت الاسلام والمسلمین رئیسی گفت: کشورهای متصل به دریا، نیمی از تولید ناخالص خود را از این راه بدست آورده اند.
وی گفت: با توجه به اینکه استان هرمزگان ۹۰۰ کیلومتر مرز آبی دارد، باید بهره ما از اقتصاد دریا افزایش یابد که این، نیازمند تلاش دولت و مردم در این زمینه است.
هرمزگان، سرزمین رنجدیده، آغوش گشوده به امید:
هرمزگان، این سرزمین نجیب و پهناور که همواره در آغوش گرم جنوب، استوار ایستاده بود، اینک در سوگ نشسته بود. پاییز، با تمام زیباییهای رنگارنگش، از راه رسیده بود، اما گویی خورشید از تابش بر این دیار سر باز زده بود. آسمان، غمزده و خاکستری، بر ویرانههای برجای مانده سایه افکنده بود و نسیم، با خود، بوی تلخ ناامیدی و اندوه را به ارمغان میآورد. سیلِ خروشان و زلزلهی مهیب، گویی خشم طبیعت را به رخ کشیده و این خطه را به دریایی از اندوه و رنج مبدل کرده بود.
ویرانهها، گواهِ فاجعه، خانههایی که دیگر نبودند:
خانهها، آن پناهگاههای امن و صمیمی، که زمانی پناهگاه جسم و روح بودند، اینک به تودههایی از آوار و ویرانی تبدیل شده بودند. آنها نه تنها چهاردیواریهایی برای سکونت، بلکه گنجینههایی از خاطرات، آرزوها، رویاها و لحظات شیرین زندگی بودند که در زیر خروارها گل و لای مدفون شده بودند. دیوارها فرو ریخته، سقفها شکسته و پنجرهها، به چشمانی خیره، نظارهگرِ این فاجعه بودند. قلبها، چون پرندگانی بیخانمان، در جستجوی آرامش، به هر سو پرواز میکردند و نوای اندوه، در کوچهها و خیابانهای ویرانشده طنینانداز بود.
امید، جرقهای در سیاهی، ستارهای در دل شبِ تاریک:
در دل این سیاهیِ محض و ویرانیِ وصفناپذیر، جرقهای از امید، چون ستارهای درخشان، در آسمانِ شبِ هرمزگان طلوع کرد. خبرِ آمدن آیتالله رئیسی، چون بارانی از رحمت، بر این سرزمین تشنه و رنجور فرود آمد و نویدبخشِ فردایی روشنتر و سرشار از امید شد. این خبر، چون نسیمی خنک، بر قلبهای شکسته وزید و بارقههایی از امید را در دلهای ناامید روشن کرد.
قدمهای استوار، قلبهای همدرد، تجسمِ همدلی:
رئیس جمهور، بیدرنگ و با عزمی راسخ، تصمیم گرفت تا به یاری مردمِ آسیبدیده بشتابد. او، با قدمهایی استوار و قلبی سرشار از همدردی، به میان مردم رفت. او، نه تنها یک ناظرِ بیتفاوت، بلکه همراه و همدردِ رنجدیدگان بود و آمده بود تا در کنار آنها، این بارِ سنگین را به دوش کشد. این قدمها، تجسمِ همدلی و مهربانی بود که در قلبهای مردم، نقش میبست.

توکهور و هشتبندی، زمزمهی رنج، لمس درد و اندوه:
وی با ابراز خوشحالی از حضور در اجتماع مردم خونگرم بخش توکهور و هشتبندی گفت: مردم این منطقه، زن و مرد همه اهل تولید و کشاورزی هستند و صبورانه در این عرصه مشغول به فعالیت اند.
آقای رئیسی افزود: مردم این منطقه روحیه انقلابی دارند و در دولت سیزدهم افتخار میکنم که در خدمت شما مردم انقلابی هستم.
در جمع مردم این منطقه گفت: با تلاش دولت و صبر و همت مردم نسبت به جبران خسارتهای سیل به این منطقه و احیای کشاورزی اقدام خواهد شد.
رئیس جمهور با اشاره به مطالبات مردم در زمینه تغییر در تقسیمات کشوری و ایجاد جاده افزود: از صبر، تلاش و روحیه انقلابی شما تشکر میکنم و اطمینان میدهم که دولت سیزدهم تمام تلاش خود را برای پیگیری مطالبات شما به کار خواهد گرفت.
آقای رئیسی گفت: خدمت به این مردم عزیز وظیفه دولت است و در این راه از هیچ اقدامی دریغ نخواهیم کرد.
در توکهور، در میان زمینهای لغزنده و گلآلود، آیتالله رئیسی با مردم همقدم شد و با قدمهایش، رنج و دردِ آنها را از نزدیک لمس کرد. او، با دقت به زمزمههای درونی و آشکار مردم گوش فرا داد، از دردها و رنجهایشان باخبر شد و با درکِ عمیق، در سوگِ آنها شریک شد. او آمده بود تا از نزدیک شاهدِ این فاجعه باشد و در غمِ مردم، سهیم گردد.
گیشان غربی، نوای اندوه و ناامیدی، نظارهی ویرانی:
در گیشان غربی، در میان آوارِ خانهها و ویرانههای برجایمانده، رئیس جمهور با چشمانی اشکبار به ویرانیها نگریست. او نوایِ اندوه و ناامیدی را شنید؛ فریادِ خاموشِ خانهها، در گوشهایش طنینانداز شد و با درکِ عمقِ فاجعه، عزم خود را برای یاری به مردم، دوچندان کرد. او با مشاهدهی این ویرانیِ عظیم، بیش از پیش مصمم شد که برای تسکینِ آلامِ مردم، تمام تلاش خود را به کار گیرد.
گوش سپردن به دردها، درکِ رنجها، همکلامی با قلبها:
آیتالله رئیسی، با صبر و حوصله، به دردها و رنجهای مردم گوش فرا داد. او نه تنها به کلماتشان، بلکه به سکوتشان، به اشکهایشان، و به امیدی که در چشمانشان موج میزد، توجه کرد. او، با همکلامی با قلبها، درک عمیقی از درد و رنج مردم پیدا کرد و تلاش نمود تا با درکِ احساساتِ آنها، مرهمی بر زخمهایشان بگذارد.
وعدهی التیام، تسکینِ آلام، زمزمهی امید در دلهای شکسته:
او، با صدایی مهربان و سرشار از امید، وعده داد که زخمها را التیام خواهد بخشید، خانهها را بازسازی خواهد کرد و امید را به زندگی بازخواهد گرداند. وعدههایش، نه تنها کلامی برای دلگرمی، بلکه تعهدی عمیق و عملی بود. او میخواست با این وعدهها، تسکینی بر آلامِ مردم باشد و زمزمهی امید را در دلهای شکسته جاری سازد.
سرعت عمل، شتابِ بهبودی، امید به فردایی روشن:
کمکهای اولیه، با نهایت سرعت و بدون فوت وقت، به دست مردم رسید. آواربرداری، با تمام توان آغاز شد و طرحهای بازسازی، با شتاب و دقت، به اجرا درآمدند. گویی زمستانِ سختِ هرمزگان، نویدِ بهاری دوباره و فردایی روشنتر را میداد. این سرعت عمل، نشاندهندهی عزمِ راسخِ دولت برای کمک به مردم بود.
همدلی، اکسیرِ حیاتبخش، نوازشِ جانهای خسته:
حضور آیتالله رئیسی، فراتر از یک بازدیدِ رسمی و اداری بود؛ همدلیِ او، اکسیرِ حیاتبخشی بود که جانهای خسته و رنجور را نوازش داد. او با حضور خود، به مردم نشان داد که در این مصیبت، تنها نیستند و دولت، در کنار آنها ایستاده است. این همدلی، نیرویی بود که به مردم، امید و انگیزه میبخشید.
درخت امید، ریشه در خاکِ رنج، شکوفاییِ زندگی:
درختِ امید، ریشه در خاکِ رنجِ هرمزگان دواند و شاخههایش به سمت آسمان، سر برافراشت. او با این اقدام، نشان داد که در قلبِ حاکمان، جایی برای غمِ مردم وجود دارد و این، بزرگترین معجزهی عشق و همدلی است. با این امید، جوانههای زندگی، بار دیگر در دلهای مردم شکوفا شدند.
هرمزگان، لبخندِ دوباره، تجدیدِ حیات:
هرمزگان، با وجودِ تمامِ رنجها و مصیبتها، دوباره لبخند زد. چرا که میدانست فراموش نشده است و دستهای یاریرسان، به سوی او دراز شدهاند. این لبخند، نشان از مقاومت و استقامتِ مردم داشت.
بازسازی خانهها، تجدیدِ امید، احیای زندگی و خاطرات:
بازسازی خانهها، تنها ترمیمِ یک سازه نبود، بلکه احیای زندگی، تجدیدِ امید و بازگرداندنِ آرامش به خانوارهایی بود که طوفان حوادث، آنها را بیخانمان کرده بود. این بازسازی، بازگرداندنِ خاطرات و آرزوهایی بود که در زیر آوار مدفون شده بودند.
بهارِ همدلی، شکوفاییِ امید، رقصِ زندگی در میان ویرانی:
بهارِ همدلی، در دلِ زمستانِ هرمزگان شکوفا شد و امید، بار دیگر در دلها جوانه زد. رقصِ زندگی، در میان ویرانیها آغاز شد و آیتالله رئیسی، نقش یک رهبر دلسوز را به زیبایی ایفا کرد و این، بزرگترین درسِ همدلی بود.
میراثی ماندگار، حکشده در تاریخ، درسِ همبستگی:
این سفر، یک میراثِ ماندگار را در دل تاریخ حک کرد؛ داستانی از همدردی، همدلی و امید که در یادِ مردمِ هرمزگان، جاودانه خواهد ماند و درسی برای آیندگان خواهد بود: درسِ همبستگی، درسِ مقاومت و درسِ امید











نظر شما