به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در ارومیه، حجت الاسلام حجت قاسمخانی امروز در شصت و ششمین جلسه از سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم که در حسینیه دفتر امام جمعه خوی برگزار شد، با اشاره به به آیه ۳۸ سوره بقره، اظهار داشت: بعد از ماجرای وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستی به خویشتن ستم کرده و از آن محیط آرام و پر نعمت، بر اثر فریب شیطان بیرون رانده شده، و در محیط پر زحمت و مشقت بار زمین قرار خواهد گرفت، در اینجا آدم به فکر جبران خطای خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد.
وی ادامه داد: لطف خدا نیز در این موقع به یاری او شتافت و چنان که قرآن در آیه ۳۷ بیان کرد: "آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، سخنانی مؤثر و دگرگون کننده، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت".
امام جمعه خوی خاطرنشان کرد: با اینکه توبه آدم پذیرفته گردید، ولی اثر وضعی کار او که هبوط به زمین بود تغییر نیافت و چنان که آیه ۳۸ می فرماید: "ما به آنها گفتیم: همگی آدم و حوا به زمین فرود آئید، هر گاه از جانب ما هدایتی برای شما آید کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی دارند و نه اندوهگین خواهند شد".
وی افزود: در آیات مورد بحث، و آیات پیش از آن خواندیم که قبل از توبه و بعد از توبه به آدم و همسرش حوا خطاب شده به زمین فرود آئید، در اینکه این تکرار برای تاکید است یا اشاره به دو مطلب دیگر، در میان مفسران گفتگو است، ولی ظاهر این است که جمله دوم اشاره به این واقعیت باشد که" آدم" گمان نکند با پذیرش توبه او هبوط به زمین منتفی شده است، بلکه او این راه را باید برود! یا به این جهت که از اول برای این هدف آفریده شده بود، و یا به خاطر اینکه این هبوط اثر وضعی عمل او بوده است، این اثر وضعی با توبه دگرگون نمی شود.
حجت الاسلام قاسمخانی در جواب این که مخاطب در" اهبطوا" کیست؟، گفت: " اهبطوا" به صیغه جمع آمده است در حالی که آدم و حوا که مخاطب اصلی این سخن بودند دو نفر بیشتر نبودند و باید" صیغه تثنیه" آورده شود، اما به خاطر اینکه هبوط آدم و حوا به زمین نتیجه اش این بود که فرزندان و نسله ای آنها نیز در زمین ساکن خواهند شد، به صورت صیغه جمع آمده است.
وی ادامه داد: بعضی نیز معتقدند مخاطب اهبطوا آدم و حوا و شیطان است،به همین خاطر نفرمود اهبطوا جمعا بلکه فرمود اهبطوا جمیعا. فرق جمیعا با جمعا در این است که جمعا یعنی شما سه نفر باهم، در مقابل انفرادی، اما خداوند فرمود: «جمیعا» یعنی شما سه تا باید این دستور را اطاعت کنید اما لازم نیست با هم اطاعت کنید و که با جدا جدا هبوط کردن هم سازگار است.
امام جمعه خوی تصریح کرد: انتهای مدت آدم در این دنیا یک مقدار و شیطان یک مقدار است؛ مثلا در آیه قبلی فرمود: «وَلَکمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلَی حِینٍ» تا مدت زمانی معین شما در زمین مستقر و بهرمند هستید در باره انسان و نسل انسان این مدت تا پایان دنیا است «إِذَا الشَّمْسُ کوِّرَتْ» آنگاه که خورشید به هم درپیچد اما در مورد شیطان «إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» تا روز وقت معلوم است؛ یعنی تا روز ظهور مهدی آل محمد.
وی افزود: ممکن است انگیزه هبوط متفاوت باشد؛ حضرت حوا برای پرورش و تربیت نسل، هبوط میکند؛ برای این که مظهر عاطفه خدا باشد خانمها مظهر عاطفه و جاذبه الهیاند. حضرت آدم برای خلافت و نبوت و امامت و رهبری جامعه بشر، هبوط میکند. اما شیطان، خداوند در آیه ۱۸ سوره اعراف فرمود: «قال اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا» (خدا) فرمود: از این جایگاه، با ذلّت و سرشکستگی بیرون رو.
حجت الاسلام قاسمخانی اضافه کرد: یک لحظه تکبّر وخودبرتربینی از سوی شیطان چه عواقبی دارد! این همه تحقیر و سقوط، متوجه متکبّر میشود، چون به جای عذرخواهی، تصمیم گرفت که نسل بشر را گمراه کند.
وی ادامه داد: خداوند چرا شیطان را آفرید؟ با اینکه می دانست سرچشمه وسوسه ها و گمراهی ها می شود؟ و در جواب این سؤال باید گفت، که اولا خلقت شیطان از آغاز، خلقت پاک و بی عیبی بود و به همین دلیل، سالیان دراز در صف مقربان درگاه خدا و فرشتگان بزرگش جای گرفته بود، اگر چه از نظر آفرینش جزء آنها نبود، سپس با سوء استفاده از آزادی خود، بنای طغیان و سرکشی گذاشت و رانده درگاه خداوند گردید و لقب شیطان را به خود اختصاص داد.
امام جمعه خوی افزود: ثانیا- وجود شیطان برای پویندگان راه حق نه تنها زیانبخش نیست، بلکه رمز تکامل نیز محسوب می شود، زیرا وجود یک دشمن قوی در مقابل انسان، باعث پرورش و ورزیدگی او می گردد، و اصولا همیشه تکامل ها در میان تضادها به وجود می آید، و هیچ موجودی راه کمال را نمی پوید مگر اینکه در مقابل ضد نیرومندی قرار گیرد.
وی گفت: نتیجه اینکه شیطان گرچه به حکم آزادی اراده در برابر اعمال خلاف خود مسئول است، ولی وسوسه های او، زیانی برای بندگان خدا و آنهایی که می خواهند در راه حق گام بردارند نخواهد داشت، بلکه به طور غیرمستقیم برای آنها ثمربخش خواهد بود.
حجت الاسلام قاسمخانی در پاسخ به این که بعد از آنکه شیطان مرتکب چنان گناه بزرگی شد، چرا خداوند تقاضای او را مبنی بر ادامه حیات او پذیرفت؟، گفت: ادامه حیات او به عنوان وجود یک نقطه منفی برای تقویت نقاط مثبت نه تنها ضرر نداشت، بلکه مؤثر نیز بود، حتی قطع نظر از وجود شیطان در درون خود ما، غرائز مختلفی وجود دارد، که چون در برابر نیروهای عقلانی و روحانی قرار گیرند، یک میدان تضاد را تشکیل می دهند که در این میدان پیشرفت و تکامل و پرورش وجود انسان صورت می گیرد، ادامه حیات شیطان نیز تقویت مبانی این تضاد است، به تعبیر دیگر همیشه وجود یک راه راست با توجه به خطوط انحرافی پیرامون آن مشخص می شود و تا چنین مقایسه ای در میان نباشد، راه راست بازشناخته نخواهد شد.
وی ادامه داد: از این گذشته همان طور که در بعضی از احادیث می خوانیم، شیطان بعد از انجام آن گناه، سعادت و نجات خود را در جهان دیگر به کلی به خطر انداخت؛ فلذا در برابر عباداتی که کرده بود، تقاضای عمر طولانی در این دنیا کرد که طبق قانون عدالت پروردگار، این تقاضا پذیرفته شد.
حجت الاسلام قاسم خانی تصریح کرد: خداوند اگر چه شیطان را در انجام وسوسه هایش آزاد گذاشته ولی انسان را در برابر او بی دفاع قرار نداده است، زیرا" اولا" نیروی عقل و خرد به او بخشیده که می تواند سد نیرومندی در مقابل وسوسه های شیطان به وجود آورد "ثانیا" فطرت پاک و عشق به تکامل را در درون وجود انسان به عنوان یک عامل سعادت قرار داده و" ثالثا" فرشتگانی که الهام بخش نیکی ها هستند، به کمک انسان هایی که می خواهند از وسوسه های شیطان برکنار بمانند می فرستد.
وی افزود: در جای دیگر می خوانیم: إِذْ یُوحِی رَبُّک إِلَی الْمَلائِکةِ أَنِّی مَعَکمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا" پروردگار تو به فرشتگان وحی می کرد که من با شما هستم و به شما کمک می کنم که افراد با ایمان را در مسیر حق کمک کنید و ثابت نگاه دارید".











نظر شما