سه‌شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۵
بهمنی: حجاب در سینما قربانی دوگانگی ظاهر و باطن شده است

حوزه/ یک کارگردان سینما و تلویزیون گفت: سینما با ظرفیت تصویر و روایت، بهترین ابزار برای بازنمایی عزت زن مسلمان است. البته پرداختن به حجاب نباید شعاری یا کلیشه‌ای باشد، بلکه باید کرامت و وقار زن را به‌درستی منعکس کند.

سینما به عنوان یکی از اثرگذارترین ابزارهای فرهنگی، توان آن را دارد که به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم در تربیت ذهنی، فرهنگی و اجتماعی مخاطبان نقش‌آفرینی کند. از آنجا که فرهنگ عفاف و حجاب یکی از بنیان‌های اصلی سبک زندگی اسلامی است، انتظار می‌رود این عنصر مهم، سهم شایسته‌ای در روایت‌ها، شخصیت‌پردازی‌ها و تصویرسازی‌های سینمایی و تلویزیونی داشته باشد؛ امری که به اعتقاد بسیاری از فعالان فرهنگی، همچنان مغفول مانده است.

در شرایطی که هجمه‌های فرهنگی و رسانه‌ای جهانی در پی تضعیف و تحقیر ارزش‌هایی همچون حجاب هستند، بهره‌گیری از ابزار قدرتمندی مانند سینما می‌تواند راهکاری مؤثر در جهت بازنمایی عزتمندانه‌ی زن مسلمان و ترویج نگاه اعتقادی به پوشش باشد. سینما نه‌تنها می‌تواند نقش آموزشی و الگوساز ایفا کند، بلکه با زبان داستان، تصویر، احساس و همذات‌پنداری، ذهن و جان مخاطب را درگیر کرده و تأثیری پایدار ایجاد می‌کند.

با این حال، نبود تولیدات جدی و هدفمند در این زمینه، دوگانگی میان ظاهر بازیگران در نقش و زندگی شخصی، و ارائه تصویری سطحی از حجاب در برخی آثار نمایشی، سبب شده تا این ظرفیت بزرگ فرهنگی به درستی در مسیر تبیین حجاب و عفاف به کار گرفته نشود. از سوی دیگر، تربیت نسل آینده با زبان سینما، به ویژه از سنین کودکی، نیازمند برنامه‌سازی‌های هوشمندانه و مستمر در تلویزیون و شبکه‌های رسانه‌ای است.

در همین زمینه و به مناسبت هفته عفاف و حجاب، خبرگزاری حوزه با حمید بهمنی، کارگردان سینما و تلویزیون، گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

با توجه به اینکه این ایام، هفته عفاف و حجاب نام‌گذاری شده، می‌خواهیم از منظر شما به عنوان یک فیلم‌ساز باسابقه بپرسیم که سینما به عنوان یک ابزار هنری و رسانه‌ای چگونه می‌تواند در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه نقش‌آفرینی کند؟

سینما به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین ابزارهای فرهنگی، صنعتی تأثیرگذار و رسانه‌ای نافذ در عرصه جهانی است و بارها ثابت کرده که می‌تواند تحولات گسترده‌ای را در سطح فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی یک جامعه ایجاد کند. طبیعتاً با چنین ظرفیتی، یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی که سینما می‌تواند در آن ورود کند و نقش ایفا کند، موضوع ترویج حجاب و عفاف است.

ما در گذشته، آثار محدودی داشتیم که مستقیماً به موضوع حجاب پرداخته‌اند؛ با این حال، جای این گونه آثار هنوز در سینمای ما خالی است. نمی‌دانم دلیل این کم‌کاری چیست، اما آنچه مسلم است، سینما این قابلیت را دارد که این موهبت الهی یعنی حجاب را به شیوه‌ای مناسب، مؤثر و دقیق معرفی کند. وقتی از حجاب حرف می‌زنیم، فقط درباره یک ظاهر فیزیکی صحبت نمی‌کنیم؛ بلکه از یک اعتلای فکری، یک قانون الهی سخن می‌گوییم که صراحتاً در قرآن آمده و پیامدهای عمیقی در زندگی اجتماعی و رشد فرهنگی یک جامعه دارد. سینما می‌تواند چنین جایگاهی از حجاب را ترسیم کند، چراکه ابزار و زبان لازم برای بیان آن را در اختیار دارد.

متأسفانه در تلویزیون هم به شکل محدود و نه چندان کافی به این مسئله پرداخته شده است، ولی در سینما به‌جز یکی دو فیلم خاص، شاهد پرداخت جدی به موضوع عفاف و حجاب نبوده‌ایم.

برای نمونه، فیلمی هست با بازی خانم فاطمه معتمدآریا یا خانم خیراندیش که در آن اشاره‌ای به دوره کشف حجاب رضاخانی می‌شود و اینکه زنی به خاطر حفظ حجابش تا ۲۵ سال از خانه بیرون نمی‌آید. یا فیلمی بسیار ارزشمند از آقای علیرضا داوودنژاد ساخته شده که به موضوع کرامت زن و حجاب می‌پردازد. این فیلم‌ها نمونه‌های موفق و قابل اعتنایی هستند، ولی پخش نشدنشان و دیده نشدن‌شان جای تأمل دارد.

بنابراین، به نظر من سینما می‌تواند به عنوان یک ابزار فرهنگی پیشرفته، این پیام را به جامعه منتقل کند که حجاب نه مانع است و نه محدودیت؛ بلکه فرصتی برای رشد، کرامت، و ارتقای شخصیت زن مسلمان است.

به نظر شما اگر بخواهیم حجاب را در سینما به گونه‌ای نشان دهیم که بر دل جوان امروز بنشیند و برایش جذاب و باورپذیر باشد، باید چه مؤلفه‌هایی را رعایت کنیم؟ چطور می‌توان این عنصر دینی را طوری بازنمایی کرد که نسل جوان آن را پس نزند و به آن جذب شود؟

این سؤال بسیار کلیدی و مهم است. در واقع چالشی که امروز با آن روبرو هستیم، دقیقاً همین است که حجاب را چگونه نشان بدهیم تا جوان امروز آن را عقب‌ماندگی تلقی نکند.

برخی از جوانان ممکن است برداشت‌شان از حجاب این باشد که حجاب، پوششی است که زن را محدود می‌کند، مانع از فعالیت اجتماعی‌اش می‌شود و او را از جامعه دور نگه می‌دارد. این تصور، حاصل تبلیغات مسموم رسانه‌های غربی و شبکه‌های اجتماعی است که عمدتاً با تفکر امپریالیستی، صهیونیستی و ضدخانواده، علیه ارزش‌های اسلامی کار می‌کنند.

در حالی‌که حقیقت ماجرا این است که حجاب نه تنها زن را محدود نمی‌کند، بلکه کرامت او را حفظ می‌کند.

حجاب یک پوشش است، اما نه پوششی برای محدود کردن، بلکه برای مرزبندی و حفظ احترام زن در جامعه. حجاب مانع از نگاه‌های آلوده و هوس‌آلود به زن می‌شود و زمینه‌ساز روابط سالم اجتماعی است. باید به جوانان نشان دهیم که حجاب، در نقطه مقابل ابتذال است؛ آن‌هم در شرایطی که با گسترش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، هرزگی و بی‌عفتی به شکلی گسترده در حال گسترش است.

این نگاه باید از طریق روایت‌های جذاب سینمایی، شخصیت‌پردازی درست و داستان‌پردازی متناسب به مخاطب منتقل شود. باید شخصیت‌های مؤمن و در عین حال فعال، اثرگذار و پویا را با پوشش اسلامی و حجاب نشان دهیم. نه اینکه زنان محجبه را همواره در نقش‌های منفعل و کلیشه‌ای به تصویر بکشیم. در این صورت، حجاب می‌شود یک عنصر جذاب، نه یک قید و بند؛ عنصری که برخاسته از عقلانیت و ایمان است، نه از تحمیل.

از سوی دیگر، باید از الگوهای تاریخی هم بهره گرفت. مگر حضرت زینب (س) در شرایط بحرانی کربلا، حجاب را کنار گذاشتند؟ نه‌تنها کنار نگذاشتند، بلکه در همان شرایط اسارت و خطابه‌خوانی، حجاب را به عنوان نماد عزت و اقتدار حفظ کردند. یا حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، که حجاب برایشان نه مانع بود، نه تحمیل، بلکه تجلی کرامت انسانی‌شان بود.

در غرب هم، کمتر از صد سال پیش، زنان با حجاب در جامعه ظاهر می‌شدند. اما تفکر یهودی و صهیونیستی با سیاست‌های مشخصی، این پوشش را از سر زنان برداشت. این را باید در سینما گفت، مستند کرد، داستان ساخت، تحلیل کرد. نسل جوان باید بداند دشمن چرا این‌قدر با حجاب می‌جنگد. چون می‌داند حجاب، پایه‌های فرهنگی جامعه اسلامی را محکم می‌کند.

نقش بازیگران زن در ترویج مفهوم عفاف و حجاب در سینما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به‌ویژه از این منظر که خود بازیگران تا چه اندازه در پشت صحنه هم باید به آنچه جلوی دوربین نمایش می‌دهند، باور داشته باشند؟

این نکته، از مهم‌ترین ارکان موفقیت یک اثر در زمینه حجاب و عفاف است. ما بارها دیده‌ایم که بازیگرانی که نقش زنان محجبه را ایفا کرده‌اند، اگر واقعاً به آن باور داشته‌اند، اثرشان تأثیرگذارتر شده و مخاطب را جذب کرده است. اما وقتی بازیگری صرفاً به خاطر نقش و دستمزد و موقعیت، چادر سر می‌کند و پس از پایان فیلم‌برداری، پشت صحنه رفتاری کاملاً متفاوت دارد، این دوگانگی از چشم مخاطب پنهان نمی‌ماند و اثرگذاری فیلم را کاهش می‌دهد.

فیلم‌سازان مؤمن و متعهد، همیشه به این موضوع توجه داشته‌اند که فاصله بین ظاهر فیلم و باور شخصی نباید زیاد باشد. تماشاگر امروز خیلی هوشمند است. سریع متوجه می‌شود که این نقش، باور واقعی بازیگر هست یا نه. اگر باور باشد، تأثیر می‌گذارد؛ اگر نباشد، تبدیل می‌شود به نمایشی بی‌جان.

بازیگرانی که به حجاب به عنوان یک ارزش واقعی نگاه می‌کنند، حتی اگر در نقش نباشند، همواره احترام این پوشش را نگه می‌دارند. چنین افرادی می‌توانند الگوساز باشند. اما اگر کسی جلوی دوربین ظاهر متشرع داشته باشد و پشت دوربین به ارزش‌های آن بی‌اعتقاد باشد، این تناقض، نه‌تنها خود اثر را تضعیف می‌کند، بلکه باعث دافعه مخاطب نسبت به اصل موضوع می‌شود.

باید به این نکته برسیم که حجاب، فقط یک "نقش" نیست که بازیگر در قالبش برود؛ بلکه یک "پیام" است، یک "جهت‌گیری" فرهنگی و فکری است. اگر کسی واقعاً این پیام را درک کرده باشد، حتی وقتی چادر ندارد، نگاهش محترمانه است. و اگر درک نکرده باشد، حتی وقتی چادر دارد، نمایشش مصنوعی است.

در ادامه بحث تأثیر بازیگران زن در ترویج فرهنگ حجاب، شما اشاره کردید که صرفاً داشتن چادر مهم نیست، بلکه باور درونی و هماهنگی ظاهر و باطن بازیگر اهمیت دارد. لطفاً بیشتر توضیح دهید که چه نوع پوششی برای یک بازیگر زن می‌تواند الگوی مناسبی باشد و چطور باید از این شخصیت‌ها در سینما استفاده شود؟

بله، دقیقاً همین‌طور است. وقتی ما می‌خواهیم از یک بازیگر زن برای ایفای نقش در حوزه حجاب و عفاف استفاده کنیم، نباید صرفاً ظاهر صحنه را در نظر بگیریم. یعنی کافی نیست که بازیگر صرفاً جلوی دوربین چادر سر کند و نقش یک زن متعهد را بازی کند، ولی در زندگی شخصی یا فضای عمومی، ظاهرش کاملاً متفاوت و حتی متضاد با همان نقشی باشد که در فیلم ایفا کرده. این دوگانگی، از نظر من نه‌تنها اثر هنری را تضعیف می‌کند، بلکه اعتماد مخاطب را هم از بین می‌برد.

قرار نیست همه بازیگران الزامی به چادر داشتن داشته باشند. ولی باید در انتخاب پوشش، دقت کنیم. یک پوشش ساده، لباس گشاد، بدون آرایش، کاملاً می‌تواند مناسب باشد و مخاطب را اقناع کند. ما باید از بازیگرانی استفاده کنیم که این باور را واقعاً دارند. وقتی مخاطب می‌بیند که بازیگری هم در زندگی عادی و هم در نقش سینمایی‌اش به حجاب احترام می‌گذارد، پیام فیلم به‌مراتب تأثیرگذارتر می‌شود.

نمی‌خواهم وارد بحث شخصی کسی شوم، اما واقعیت این است که در حال حاضر در سینمای ما بازیگرانی داریم که جلوی دوربین با پوشش کامل حاضر می‌شوند، اما در مراسم، جشنواره‌ها یا مصاحبه‌ها با ظاهری کاملاً متفاوت ظاهر می‌شوند. خب، این نگاه ابزاری به موضوع حجاب است، در صورتی که ما باید از کسانی استفاده کنیم که از درون، به این ارزش اعتقاد دارند. ظاهر ساده و رفتار بدون تظاهر، خودش به مراتب بیشتر تأثیر دارد تا بازیگرانی که صرفاً برای دیده شدن و مشهور شدن، به این نقش‌ها تن می‌دهند.

این یک مشکل جدی در سینمای ماست و تا زمانی که این دوگانگی وجود دارد، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که آثار حجاب‌محور ما واقعاً در ذهن و جان مخاطب اثرگذار باشند.

با توجه به اهمیت نهادینه‌سازی فرهنگ حجاب از سنین پایین، به‌ویژه در نسل جدید، به نظر شما رسانه‌ها مخصوصاً تلویزیون، چگونه می‌توانند در تربیت کودکان و نوجوانان برای پذیرش و درک ارزش‌های عفاف و حجاب ایفای نقش کنند؟

اتفاقاً یکی از موارد بسیار مهم و حیاتی همین مسئله است. ما در دهه شصت تجربه بسیار خوبی در این زمینه داشتیم. بچه‌هایی که در آن دوره بزرگ شدند، با برنامه‌هایی مواجه بودند که در آن‌ها مادران، خواهران و حتی دختران کوچک همه با پوشش مناسب در تلویزیون ظاهر می‌شدند. آن‌موقع حتی بچه‌های کوچک هم که شرعاً تکلیف حجاب نداشتند، ولی در تلویزیون با روسری یا لباس پوشیده نمایش داده می‌شدند. همین تصویر، در ذهن نسل دهه ۵۰ و ۶۰ حک شد که زن مسلمان یعنی زنی با پوشش کامل، زن با وقار، مادر خانواده با حجاب و احترام.

رسانه ما در آن دوران به خوبی نقش تربیتی خودش را ایفا می‌کرد؛ اما متأسفانه امروز در بسیاری از سریال‌ها و برنامه‌ها این تصویر به هم خورده. گاهی می‌بینیم که خانم‌ها پوشیده هستند، ولی نوع پوشش، مدل مو، آرایش، و حتی نحوه رفتارشان کاملاً با فرهنگ حجاب ناسازگار است. در ظاهر، پوشش رعایت شده ولی از درون، پیام ضد حجاب منتقل می‌شود.

ما باید دوباره از رسانه برای بازسازی ذهن کودکان استفاده کنیم. از طریق فیلم‌های کوتاه، انیمیشن، سریال، و داستان‌هایی که با جذابیت بصری و روایی همراه باشد. باید به کودکان و نوجوانان نشان دهیم که حجاب، نه فقط یک وظیفه شرعی، بلکه یک ارزش اخلاقی و اجتماعی است که باعث آرامش، احترام و رشد شخصیت می‌شود.

مثلاً باید مادر سریال، پوشش متناسب داشته باشد، رفتار باوقاری داشته باشد، و این تصویر بارها در قالب شخصیت‌های محبوب و دوست‌داشتنی برای بچه‌ها تکرار شود. شخصیت‌هایی که بچه‌ها با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند باید الگویی از حجاب باشند. نه اینکه حجاب تبدیل شود به یک عنصر خشک، شعاری یا آزاردهنده.

حتی نوع روایت‌ها و موقعیت‌هایی که شخصیت‌های زن در آن قرار می‌گیرند باید منطقی و قابل باور باشد. ما نمی‌گوییم که حتماً شخصیت زن باید در همه صحنه‌ها چادر به سر داشته باشد، حتی موقع استراحت یا داخل خانه. بلکه باید نوعی تعادل ایجاد شود که ذهن بچه‌ها به این سمت برود که زن باوقار، مادر مهربان، خواهر دلسوز، همه دارای پوشش‌اند، ولی پوشش‌شان نه تحمیلی است و نه خسته‌کننده، بلکه متناسب با جایگاه و کرامت‌شان است.

در یک جمله، ما باید تلویزیون و سینما را هم‌سو با تربیت نسلی کنیم که پوشش را نشانه افتخار بداند، نه عقب‌ماندگی. این کار هم نیاز به طراحی دقیق دارد و هم استمرار. نمی‌شود با یکی دو فیلم یا سریال کار را تمام‌شده فرض کرد. باید این تصویر تکرار شود، باور شود، و در ناخودآگاه کودک جای بگیرد.

انتهای پیام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha