خبرگزاری حوزه | زن، مخلوق بیبدیل آفرینش، همواره در طول تاریخ نقشی محوری و انکارناپذیر در تکوین و تداوم حیات بشری داشته است. اهمیت وجودی او فراتر از تعاریفی است که این روزها در چارچوبهای محدود اجتماعی و فرهنگی گنجانده میشوند. زنان نه تنها منبع اصلی حیات و پرورشدهنده نسلهای آینده هستند، بلکه ستونهای اصلی خانواده، جامعه و فرهنگ به شمار میروند.
در منظومه فکری و حکمت علوی، که ریشه در آموزههای عمیق قرآن کریم و سنت نبوی دارد، جایگاه والای زن با تعبیری بسیار ظریف تبیین شده است. امیرالمومنین علی ﴿ع﴾ زن را ریحانه مینامند: «المرأة ریحانة..» (نهج البلاغه، نامه ۳۱).
این تعبیر نمایانگر ارزش ذاتی و هویت درونی زن است، هویتی که مستقل از معیارهای بیرونی و گذرا به او اعتبار میبخشد.
این نگاه، منزلت زن را در نظام احسن خلقت به خوبی مشخص میکند؛ گلی خوشبو که به زندگی معنا و لطافت میبخشد. در حقیقت، ریحانه جلوهای از صفات جمال و جلال الهی و تجلی پاکی و اصالت ذاتی زن است. این اصالت نه تنها در ظواهر، بلکه در جوهر وجودی و ریشههای عمیق شخصیت او نمود پیدا میکند و همواره او را شایستهی احترام و تکریم میسازد.
اما در دوران مدرن، دگرگونی ارزشها و فرهنگها، زن را تحت تأثیر انتظارات واهی به یک کالای مصرفی و تنها سوژهای برای خلق یک اثر هنری مبدل کرده است. صنایع مد و تبلیغات، پدیدهای را به عنوان «زن گلامور» ترویج میدهند که تنها بر زیبایی بیرونی، جذابیت جنسی و نقش و نگاری اغلب غیرواقعی از زن تأکید دارد. زنی که ظاهرش با دقت فراوان و صرف هزینههای گزاف طراحی شده تا توجهها را به خود جلب کند، تحسین شود و الگویی برای دیگران باشد. در این میان، اصالت و هویت درونی او فدای دستیابی به تصوری فیلترشده و بیعیب و نقص از خود میشود.
در واقع، او نه به عنوان یک انسان کامل، بلکه صرفاً ابزاری برای نمایش و جذب نگاهها خواهد بود، و اینگونه کرامت انسانیاش خدشهدار میگردد.
زنان گلامور برای رسیدن به استانداردهای زیبایی غیرواقعی، وارد یک رقابت بیپایان با یکدیگر میشوند. این رقابت، علاوه بر ایجاد اضطراب و مشکلات روانی و جسمی، زنان را از توجه به توانمندیهای فکری، اجتماعی و نقشهای اصلیشان در خانواده و جامعه بازمیدارد. صنایع آرایش و زیبایی با بهرهبرداری از این جریان، زنان را به سمت مصرفگرایی و عملهای جراحی زیبایی افراطی میکشانند و در نهایت، فرایند کالاییسازی زن و ترویج نگاهی ابزاری به او، زمینه را برای افزایش آزار و خشونت علیه آنان فراهم میسازد.
البته این نکته را نباید نادیده گرفت که گرایش به زیبایی و آراستگی در انسان امری طبیعی است؛ اما افراط در آن و پیروی از معیارهای دیکتهشده از سوی جامعه یا رسانهها میتواند به از دست رفتن هویت اصیل زنانه منجر شود. برای مقابله با این موضوع، باید تعریفی نو از زیبایی ارائه گردد تا ارزش ذاتی زن را فارغ از نگاه دیگران برجسته سازد.
یکی از مؤثرترین راهکارها در این زمینه، آموزش سواد رسانهای به منظور تحلیل و درک انتقادی محتوای منتشر شده در فضای مجازی است. افزایش آگاهی نسبت به این موضوع که بسیاری از تصاویر نمایشی، واقعیت را نشان نمیدهند و غالباً با انگیزههای اقتصادی همراه هستند؛ زنان را به مصرفکنندگان هوشمندتر و فعالتری از محتوا تبدیل میکند.
همچنین لازم است خانوادهها، مدارس و دانشگاهها در مورد آسیبهای کالاییسازی زن و اهمیت هویتسازی بر اساس توانمندیها آموزش ببینند. در این راستا، برگزاری کارگاههای افزایش عزت نفس و خودباوری برای زنان بسیار مؤثر خواهد بود.
از سوی دیگر، تولیدات رسانهای باید به گونهای باشد که زنان را در نقشهای متنوع و با ارزشهای فکری و اخلاقی به تصویر بکشند که لازمه آن نظارت جدی بر تبلیغاتی است که زن را به عنوان کالا نمایش میدهند.
بنابراین، بازگشت به ریشههای «ریحانه» به معنای نادیده گرفتن زیبایی نیست؛ بلکه به معنای تبیین مقام زن در قالب کرامت انسانی اوست. گلامور شدن، عزت زن را کاهش میدهد و او را در چرخه بیپایان رقابت بر سر جلوهگریهای ظاهری گرفتار میکند.
برای رهایی از این وضعیت و بازگرداندن جایگاه اصیل زن به عنوان ریحانه آفرینش، نیاز به یک عزم ملی برای تغییر نگرشها، اصلاح محتوای رسانهای، آموزش و فرهنگسازی عمیق وجود دارد.
هدف نهایی باید توانمندسازی زنان برای تعریف هویت و ارزش خود بر پایه آگاهی، توانایی، اخلاق و انسانیت باشد، نه صرفاً زرق و برق و جذابیتهای ظاهری. تنها با این رویکرد میتوان به جامعهای دست یافت که در آن زنان بتوانند به طور کامل نقشهای مؤثر و سازنده خود را ایفا کنند.
زهرا ترابی
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۰










نظر شما