قدرتالله صلح میرزایی کارگردان سریال «حکایتهای کمال ۲» در گفتوگو با خبرگزاری حوزه پیرامون آموزههای مدنظر این سریال گفت: در فصل دوم «حکایتهای کمال» با حفظ هویت داستانی فصل اول، تغییرات بنیادین و مهمی در ساختار روایت و شخصیتپردازی ایجاد کردیم که برای مخاطبان قابلتوجه و تأمل است.
این کارگردان ادامه داد: این فصل بر اساس کتاب «حکایتهای کمال» اثر محمد میرکیانی پیش رفتیم که ظرفیتهای گستردهتری در قصهگویی دارد. مطالعه عمیقتر و دقیقتر کتاب این امکان را به ما داد که شخصیتهای بیشتری را وارد داستان کنیم و روابط انسانی را پیچیدهتر و واقعیتر به تصویر بکشیم. فضای دهه ۴۰ شمسی به عنوان بستر زمانی سریال انتخاب شد تا موضوعاتی چون فقر، بیکاری و محرومیت که در آن دوره ملموس بود، به شکل واقعی به نمایش گذاشته شود. نوجوانان در این فصل نقشی فراتر از تماشاگر صرف دارند و در بسیاری از رویدادها نقشآفرینی میکنند. آنها در برابر چالشهای جدی قرار میگیرند و تصمیمات کلیدی میگیرند که جهت داستان را تغییر میدهد و به بلوغ شخصیتیشان عمق میبخشد.
وی افزود: این تغییرات به گونهای طراحی شد که ضمن حفظ فضای نوستالژیک و خاطرهانگیز فصل اول، بتوانیم تعادل ظریف و دقیقی میان جذابیتهای سرگرمکننده و پیامهای اخلاقی و دینی برقرار کنیم. هدف ما این بود که آموزههای اسلامی و اخلاقی در لایههای پنهان داستان جریان داشته باشد بدون آنکه به مخاطب احساس موعظه و شعار داده شود. این رویکرد باعث شد تا تأثیرگذاری سریال در ذهن مخاطب عمیقتر و ماندگارتر باشد و پیامها به صورت طبیعی و ملموس منتقل شوند.
صلح میرزایی درباره انتخاب دهه ۴۰ به عنوان دوره تاریخی بیان کرد: این دوره یکی از حساسترین و پرتنشترین برهههای تاریخی ایران بود که تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بسیاری در آن شکل گرفت. شکاف طبقاتی و فشار اقتصادی بر قشر ضعیف جامعه به شدت محسوس بود و بیعدالتیهای اجتماعی هر روز رنگ تازهای میگرفت. در کنار این فقر و سختیها اما فرهنگ غنی انسانی و همبستگی اجتماعی قابل توجهی در مردم وجود داشت که ویژگی منحصر به فردی بود. مردم به یکدیگر کمک میکردند و احترام به سنتها و بزرگان پایبندی قوی داشت. باورهای دینی و مذهبی به صورت عمیق در زندگی روزمره جاری بود و همین تضاد میان فقر مادی و غنای معنوی، الهامبخش روایت سریال شد. میخواستیم به نسل امروز نشان دهیم که حتی در سختترین شرایط هم میتوان با ایمان و همت مسیر زندگی را تغییر داد و حفظ ارزشها ممکن است.
وی ادامه داد: که هدف اصلی این فصل نمایش تلاشها و مقاومتهای نسل گذشته است و نشان دادن اینکه نوجوانان آن دوره چگونه در مسیر بلوغ فکری و اجتماعی گام برداشتند و با مشکلات پیچیده دست و پنجه نرم کردند. نوجوانان نقش مهمی در روایت دارند و نباید فقط به عنوان بازیگران فرعی دیده شوند بلکه آنها به عنوان قهرمانانی که مسیر خود را پیدا میکنند و در تحولات اجتماعی نقشآفرینی میکنند به تصویر کشیده شدند.
صلح میرزایی در خصوص نحوه پرداخت به شخصیت نوجوان در داستان گفت: از ابتدا به این باور رسیدیم که نوجوانان باید چالشهای واقعی زندگی را تجربه کنند و صرفاً نقش تماشاگر نداشته باشند. واکنشهای آنها به مسائل گوناگون گاه احساسی و گاه عقلانی است و این طیف وسیع باعث شده شخصیتهای نوجوان باورپذیر و زنده باشند. مسیر بلوغ و رشد آنها در داستان به شکل طبیعی و تدریجی نمایش داده میشود. نوجوانان ابتدا دغدغههای ساده دارند اما به مرور با مسائل پیچیدهتری روبرو میشوند که نیازمند تصمیمگیریهای بزرگ و مسئولیتپذیری است. این روند واقعگرایانه کمک میکند مخاطب داستان را باور کند و همزادپنداری بهتری با شخصیتها داشته باشد. برای تحقق این باورپذیری، علاوه بر استفاده از منابع داستانی کتاب، از خاطرات واقعی و مستندات تاریخی بهره بردیم تا به شخصیتها عمق داده شود. این کار باعث شده است نوجوانان داستان حتی در سنین پایین بتوانند نقش تعیینکنندهای در روند رویدادها ایفا کنند و نشان دهند که اراده و ارزشها میتواند حتی در سن کم، مسیر زندگی را تغییر دهد.
وی اضافه کرد: فضای نوستالژیک و خاطرهانگیز فصل اول از دلایل اصلی موفقیت این سریال بود و ما برای فصل دوم تلاش کردیم این حس و حال را حفظ کنیم. اما در کنار آن، موضوعات جدیتر و لایههای فکری عمیقتری به داستان اضافه شده است. این دوگانگی ظریف باعث شده سریال هم برای کودکان و نوجوانان جذاب باشد و هم بزرگسالان را به تفکر و تعمق در ارزشها و مسئولیتهای اجتماعی وا دارد. روایت زندگی روزمره مردم آن دوران با موقعیتهای تاریخی و اجتماعی به گونهای گره خورده که قصهگویی تنها به سرگرمی ختم نشود بلکه پیامهای تربیتی، اخلاقی و اجتماعی را نیز به مخاطب منتقل کند.
صلح میرزایی در رابطه با جایگاه آموزههای دینی و قرآنی در سریال توضیح داد: از ابتدا تصمیم گرفتیم پیامهای اخلاقی و دینی به صورت غیرمستقیم و طبیعی در دل داستان جاری شوند نه به شکل دستوری یا شعاری. رفتار و تصمیمات شخصیتها بر اساس آموزههای قرآن و احادیث اسلامی شکل گرفتند. برای مثال، تأکید بر کمک به دیگران، عدالتخواهی، پرهیز از ظلم و رعایت حلال و حرام در لایههای مختلف روایت جاری است. این رویکرد باعث شده پیامها باورپذیر و ماندگار باشند و بیننده به جای شنیدن موعظه، شاهد اعمال و رفتار شخصیتها باشد که نمایانگر مفاهیم دینی است.
وی ادامه داد: وقتی نوجوان داستان در موقعیتی اخلاقی قرار میگیرد و تصمیمی درست میگیرد، تأثیر این رفتار بر مخاطب مستقیمتر و قویتر است تا آنکه همان پیام به شکل سخنرانی یا شعار داده شود. این سبک انتقال پیام ضمن احترام به شعور مخاطب، درونیسازی ارزشها را تسهیل میکند.
صلح میرزایی درباره نقش سریالهایی مانند «حکایتهای کمال» در هدایت ذائقه فرهنگی نوجوانان امروز و اهمیت همراهی خانوادهها گفت: امروز نوجوانان با دنیایی پر از رسانهها و سرگرمیهای دیجیتال مواجهاند که اغلب بازتابی از ارزشهای بومی و دینی ندارند. این خلأ باید توسط آثاری همچون «حکایتهای کمال» پر شود که نمایشی جذاب و واقعی از سبک زندگی ایرانی و اسلامی ارائه میدهند؛ اما این مسیر بدون همراهی خانوادهها میسر نیست. خانوادهها باید محتوایی که فرزندانشان مصرف میکنند را بشناسند و نسبت به پیامهای آن حساس باشند و درباره آنها گفتگو کنند. وقتی نوجوان ببیند خانوادهاش نیز با علاقه سریال را دنبال میکند، تأثیرگذاری پیامها چندین برابر میشود. در این سریال خانواده به عنوان محور اصلی روایت مطرح است. روابط صمیمانه، احترام متقابل و همکاری اعضا به گونهای نمایش داده میشود که بیننده بتواند نه تنها سرگرم شود بلکه الگوهایی برای زندگی روزمره خود بیابد.
وی درباره همکاری با بازیگران نوجوان توضیح داد: کار با نوجوانان نیازمند صبر، آموزش و دقت فراوان است. ما پیش از شروع فیلمبرداری تلاش کردیم بازیگران نوجوان را با فضای داستان و ارزشهای آن کاملاً آشنا کنیم تا نقشها را نه صرفاً به عنوان دیالوگ بلکه به عنوان بخشی از زندگی واقعی خود درک کنند. تمرینها صرفاً تکنیکی نبود بلکه گفتگوهای طولانی و عمیقی درباره موضوعات داستان و چالشهای شخصیتها برگزار شد. این کار به بازیگران کمک کرد بفهمند چرا شخصیتشان چنین تصمیمی میگیرد و بتوانند آن را به طبیعیترین شکل بازی کنند. همچنین محیط فیلمبرداری به گونهای فراهم شد که فضای امن و دوستانهای برای نوجوانان باشد تا بدون ترس و فشار استعدادهای خود را به خوبی نشان دهند. این فضا به باورپذیری نقشها و انتقال بهتر پیامها کمک شایانی کرد.
کارگردان سریال «حکایتهای کمال ۲» درباره اهمیت بازنمایی سبک زندگی ایرانی و اسلامی در آثار نمایشی چنین بیان کرد: سبک زندگی ایرانی و اسلامی سرشار از عناصری است که هم الهامبخش و هم داستانی هستند. احترام به بزرگترها، همسایهداری، مهماننوازی و همدلی نمونههایی هستند که هنوز برای مخاطب امروز معنا و ارزش دارند. در سریال این عناصر در موقعیتهای طبیعی و روزمره نمایش داده شدهاند نه به شکل کلیشهای یا شعاری. این کار باعث میشود مخاطب ارتباط بهتری برقرار کند و پیامها عمیقتر در ذهنش بماند. تأکید بر پیوند خانواده، اخلاق در کار و زندگی و مشارکت در اجتماع از بخشهایی است که باید در آثار نمایشی بیشتر برجسته شوند تا نسل جدید هویت فرهنگی و دینی خود را بهتر بشناسد.
صلح میرزایی در پایان درباره تأثیر فعالیتهایش در حوزه آثار نوجوانمحور بر نگاهش به دنیای کودکی و نوجوانی گفت: این تجربه باعث شده حساسیت و دقت بیشتری نسبت به این دوره از زندگی پیدا کنم و دریابم که نوجوانی سرشار از فرصتها و چالشهاست و هر تجربه میتواند مسیر زندگی را تغییر دهد. ساخت آثاری مانند «حکایتهای کمال» به من آموخت که باید با نوجوان صادق بود چرا که آنها به سرعت متوجه اصالت یا تصنعی بودن روایت میشوند. این صداقت در روایت باعث جلب اعتماد مخاطب نوجوان و اثرگذاری عمیق پیامها میشود. همچنین نوجوانی پلی میان کودکی و بزرگسالی است و اگر پیامهای دینی و اخلاقی بتواند در این دوره حساس به شکلی جذاب منتقل شود، تأثیر آن در طول سالها باقی میماند.
انتهای پیام










نظر شما