یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۳
حال خوش رهایی از اردوگاه رومادی ۱۰ / درمان دلهره کشنده با سجده بر خاک وطن

هر لحظه ترس از پشیمانی صدام بعثی و بازگشتمان به زندان های رژیم بعث بر وجودمان سایه می‌افکند و می‌پنداشتیم شاید هنوز هم در چنگال سرنوشت اسیر بمانیم، اما با ورود به مرز ایران همه‌ی آن دلهره‌ها به یک‌باره از بین رفت.

به گزارش خبرگزاری حوزه، امروز ۲۶ مرداد سالروز آزادی آزادگان صبور، مقاوم، شجاع و سرافرازی است که علاوه بر مجاهدت شجاعانه در دفاع مقدس حتی در دوران اسارت در زندان های رژیم بعثی صدام با اعتقاد به «هیهات مناالذله» و تحمل شکنجه های مزدوران بعثی، مجاهدانه پای دفاع از دین و شرف و ایران اسلامی ایستادند و به تأسی از مولایشان حضرت اباعبدالله العسین(ع) «صَبراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ، لا إلهَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثین» را آموختند و از آزمون روزهای سخت درد و رنج و شکنجه سربلند و پرافتخار بیرون آمدند.

آری؛ آزادگان عزیز راضی ترین کسان به قضای الهی بودند و سینه هایی فراخ تر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند؛ آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسیات رهایی یافته بودند. آنان گنجینه ارزشمندی هستند که در درون آن، فرهنگ انسان‏‌ساز مقاومت و ایستادگی نهفته است. بدون شک ثبت و ضبط و بیان وقایع آن دوران، پلی است برای انتقال فرهنگ ناب مقاومت به نوجوان و جوان امروز.

دلنوشته‌ای جذاب و خواندنی از اسارت و رهایی:

حاج محمد امیری آزاده سرافراز و جانباز سربلند که در روزهای حضور در دفاع مقدس از سنگرسازان بی سنگر بود در دلنوشته‌ای جذاب و خواندنی از حال و هوای روز اعلام خبر آزادی از سوی صلیب سرخ در اردوگاه رومادی ۱۰ و رهایی از زندان های رژیم صدام بعثی و دلهره توأم با امید تا رسیدن به آغوش وطن می گوید:

بسم الله الرحمن الرحیم

گرامیداشت سالگرد ورود آزادگان سرافراز به وطن

۲۶ مردادماه ۱۳۶۹ روزی است که در تاریخ ایران اسلامی حک شده و به یادمان می‌آورد که چگونه ظلم و اسارت نتوانست محبت و عشق به وطن را از ما بگیرد. این تاریخ یادآور پایانی بر لحظه لحظه‌های سخت چندسال اسارت در غربت و پایان شکنجه‌های جسمی و روانی بعثیان عراقی است. در آن زمان، ما زندانیان جنگ و درد، مسیر طولانی و پر پیچ و خم آزادی را آغاز کردیم.

هنگامی که خبر آزادی از سوی صلیب سرخ در اردوگاه رومادی ۱۰ به گوش‌مان رسید گویی جانی دوباره در ما دمیده شد. لحظه‌ای بود که دنیای ما به دو نیم تقسیم شد: پیش از آزادی و پس از آن. خنده و گریه، شادی و غم، امید و تردید، همه با هم در وجودمان درهم آمیخته شده بودند.

سفر به سوی مرز ایران، سفری پر از ترس و شوق بود. هر قدمی که برمی‌داشتیم بار سنگینی از امید رهایی و دلهره بازگشت به وطن را حس می‌کردیم. آیا واقعاً به سرزمین‌مان بازخواهیم گشت؟ آیا هنوز ضربان قلب‌مان برای دیدن خانواده‌هایی که سال‌ها از آغوش آن‌ها دور بودیم، تند می‌زند یا خیر؟

نزدیک شدن به مرز، دلهره‌ای دوچندان بر دل‌هایمان نشاند. هر لحظه ترس از پشیمانی صدام بعثی و بازگشتمان به زندان های رژیم بعث بر وجودمان سایه می‌افکند و می‌پنداشتیم شاید هنوز هم در چنگال سرنوشت اسیر بمانیم، اما با ورود به مرز ایران همه‌ی آن دلهره‌ها به یک‌باره از بین رفت. صدای شادی مردم، صدای دلنشینی بود که به گوش‌مان رسید و دل‌های‌مان را پر از عشق و امید کرد. چهره‌های آشنا با لبخند و اشک در چشمان‌شان ما را در آغوش کشیدند. توصیف این لحظات فراتر از کلمات بود، گویی تمام دردهایی که کشیده بودیم با یک آغوش گرم وطن محو شده بود.

شب در قرنطینه مرز، سرازیر شدن معاینه‌های پزشکی و دریافت لباس‌های جدید، ما را شرمنده لطف و تواضعشان کرد. بر خاک کشور عزیزمان سجده شکر کردیم، شکرگزاری نه تنها برای آزادی، بلکه برای برگشت به وطن و خانه و آغوش خانواده‌مان، به آنجا که عشق و محبت در آن جریان داشت. ما دیگر اسیر نبودیم؛ ما آزادگان سرافراز بودیم که زنجیرها را پاره کرده و با دلی شاد و فرشته‌گون به سمت وطن می‌آمدیم و شوق انتظار دیدن عزیزان و خانواده بعد از سال‌ها دوری و رنج در دلمان شعله‌ور بود.

۲۶ مردادماه، یادآور آغاز دورانی نو، دورانی سرشار از امید و عشق به سرزمین‌مان بود. سیر در آن لحظات نه تنها یک سفر فیزیکی، بلکه یک سفر روحی و احساسی به سمت آزادی و بازگشت به خانه است.

امروز در گرامیداشت سالگرد ورود آزادگان سرافراز، با افتخار به یاد می‌آوریم که هیچ ظلم و اسارتی نمی‌تواند عشق به وطن را از میان ما بردارد. این روز نماد ماست؛ نماد صبر، امید و پیروزی بر تاریکی. روزی که به ما آموخت هرگز نباید امید را از دست بدهیم.

به امید سلامتی مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای عزیز و آزادگان سرافراز سراسر میهن اسلامی

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha