به گزارش خبرگزاری حوزه، نهتنها درباره بسیاری از سریالهای تلویزیونیِ تولیدشده در سالهای اخیر بلکه در مواجهه با بخش قابل توجهی از محصولات شبکه نمایش خانگی و به تعبیر درستتر شبکه نمایش اینترنتی، آنچه همچنان به عنوان پاشنه آشیل مطرح میباشد، بحث فیلمنامه است و این که ملات قصهگویی فیلمها و سریالها آن چیزی نیست که مخاطب جدی و حرفه ای انتظارش را میکشد.
چند هفتهای است که سریال"شغال" به کارگردانی بهرنگ توفیقی با هیاهوی بسیار و به تبع آن تبلیغات پردامنه در یکی از پلتفرم ها در حال پخش است که با وجود بهره گیری از ستارگان نام آشنا و کاربلد سینما و تلویزیون، آن طور که باید و شاید خود را در تراز یک اثر ماندگار ثابت نکرده است.
از جمله ایرادات جدی سریال که ریشه در ضعف در فیلمنامه اثر دارد، شخصیتپردازی سطحی و کلیشهای است چه آن که این مساله حتی تأثیرش را در نوع روایت قصه به وضوح نشان می دهد، ضمن آن که ضعف ساختار دراماتیک این سریال موجب شده تا مخاطب چندان با اتمسفر داستان همراه و به قول معروف درگیر آن نشود.
به تعبیر برخی منتقدین، شخصیتها فاقد عمق روانشناختی لازم هستند و به همین خاطر رفتار آنان بیشتر به یک طرح ابتدایی و قابل پیشبینی شبیه است تا شخصیتهایی با انگیزه و منطق قابل باور و اینجاست که بهرهگیری از کلیشههای نخ نماشده با وجود برخی بازیهای فرمی نمی تواند زمینه ساز ایجاد جاذبه ماندگار در مخاطب شود، از این روست که می بینیم مخاطب تا به اینجای کار نتوانسته با شخصیتها همذاتپنداری کند.
البته برخی بازیگران همچون مهدی سلطانی و شبنم مقدمی با وجود ضعفهای مربوط به فیلمنامه و شخصیتپردازی، توانسته اند تا حدی گلیم خود را از آن بیرون بکشند اما این مساله برای ماندگار شدن یک اثر کافی نیست.
به اعتقاد نگارنده، ایراد جدی کار آن است که شخصیت های سریال -چه در نقش مثبت و چه منفی-، با مؤلفههای کلیشهای به تصویر کشیده میشوند، با این توضیح که قهرمان معصوم که همیشه در موقعیت خطرناک قرار میگیرد در یکسوی ماجراست و ضدقهرمانی که انگیزههایش سطحی و صرفاً برای ایجاد تنش داستانی است در سوی دیگر مأموریت گره افکنی و ایجاد تعلیق است و شخصیتهای فرعی نیز که بیشتر برای پر کردن صحنهها حضور دارند کمک قابل توجهی به بسط داستان در مسیر روایتگویی نمیکنند.
در این میان، استفاده از الگوهای تکراری آثار مشابه نیز نتوانسته حکم به نجات این سریال دهد چه آن که بهرهگیری از کلیشههای رایج همچون خانوادههای مرفه درگیر فساد، روابط پیچیده خانوادگی و بحرانهای اخلاقی، دیگر برای مخاطب حرفه ای کشور ما تازگی و جذابیت ندارد و اینجاست که ضرورت پرداختن به اصل خلاقیت هنری چه در مباحث فرمی و چه محتوایی خودش را بیش از پیش نشان میدهد.
سید محمدمهدی موسوی










نظر شما