شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۱
حجت‌الله سیفی: سینمای انقلاب باید عزت ایرانی را بازنمایی کند

حوزه/ یک کارگردان سینما و تلویزیون با اشاره به ظرفیت‌های فرهنگی ایران بیان کرد: سینمای انقلاب موظف است تصویرگر انسانیت و مهمان‌نوازی ایرانیان باشد زیرا این همان میراثی است که جهان از آن بهره برده و می‌تواند پیام انقلاب را به شکلی ماندگار معرفی کند.

سینمای ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی همواره یکی از مهم‌ترین عرصه‌های فرهنگی برای بازتاب ارزش‌ها و آرمان‌های این حرکت مردمی بوده است. در سال‌های آغازین انقلاب تلاش شد تا با استفاده از زبان تصویر، پیام استقلال‌خواهی، عدالت‌طلبی و ایستادگی در برابر استکبار به مخاطبان داخلی و خارجی منتقل شود. اما در ادامه راه، تحولات اجتماعی و فشارهای بیرونی سبب شد این مسیر با چالش‌هایی همراه شود.

جهان غرب که از ابتدا با ماهیت انقلاب اسلامی سر سازگاری نداشت، سعی کرد تصویری تیره و بحران‌زده از ایران ارائه دهد. در چنین فضایی برخی از فیلم‌سازان، آگاهانه یا ناآگاهانه، در همان مسیری حرکت کردند که رسانه‌های غربی می‌خواستند؛ یعنی بازنمایی فقر، جرم و معضلات اجتماعی به شکلی اغراق‌آمیز. همین امر موجب شد تا به جای معرفی فرهنگ غنی ایرانی ـ اسلامی، جوایز جشنواره‌های خارجی به آثاری تعلق گیرد که بیشتر در چارچوب سیاه‌نمایی قرار داشتند.

با این حال سینمای انقلاب همواره ظرفیت‌های عظیمی برای بازتاب هویت ایرانی و اسلامی داشته است. فرهنگی که بر پایه مهمان‌نوازی، انسان‌دوستی و عزت بنا شده و در طول تاریخ توانسته الهام‌بخش بسیاری از تمدن‌ها باشد. از شعر سعدی در ورودی سازمان ملل گرفته تا اذعان دانشمندان غربی به بهره‌مندی از علوم کهن ایرانی، همه و همه نشان می‌دهد که ایران منبعی پایان‌ناپذیر از فرهنگ و دانش برای جهان بوده است.

با وجود چنین پشتوانه‌ای، هنوز جای این پرسش باقی است که چرا سینمای ایران در چهار دهه گذشته کمتر توانسته چهره واقعی انقلاب و فرهنگ ایرانی را در سطح بین‌الملل به نمایش بگذارد. ضعف در روایت، کمبود حمایت مدیریتی و غلبه نگاه جشنواره‌ای از جمله موانعی است که مسیر سینمای انقلاب را دشوار کرده است. در مقابل، هرگاه فیلم‌سازان با تعهد به سراغ موضوعاتی چون دفاع مقدس یا ارزش‌های انسانی رفته‌اند، توانسته‌اند آثار ماندگاری خلق کنند که مورد توجه مردم قرار گرفته است.

بر همین اساس خبرگزاری حوزه پیرامون نسبت سینما و انقلاب، ظرفیت‌های فرهنگی و آسیب‌های موجود در مسیر، گفت‌وگویی با حجت‌الله سیفی کارگردان سینما و تلویزیون انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

اگر بخواهیم با نگاه کلان به بیش از چهار دهه بعد از انقلاب اسلامی بنگریم، به نظر شما آیا اهداف انقلاب در عرصه فرهنگ و هنر و به‌ویژه سینما محقق شده است یا همچنان فاصله معناداری با آرمان‌های اولیه وجود دارد؟

بی‌تردید پاسخ به این پرسش ساده نیست زیرا ما در دهه نخست انقلاب حرکتی جدی داشتیم که بر پایه همان اهداف و شعارها شکل گرفت. در آن دوره تلاش شد فیلم‌هایی ساخته شود که حامل پیام انقلاب باشند و بر مفاهیمی چون عدالت‌خواهی، استقلال، عزت و ایستادگی ملت ایران تأکید کنند. اگر حتی یک اثر به‌درستی توانسته بود این مفاهیم را منتقل کند، در مسیر انقلاب قرار داشت. اما با گذشت زمان، شرایط جهانی و فشارهایی که از سوی قدرت‌های استکباری بر کشور وارد شد، مسیر سینما هم تحت‌تأثیر قرار گرفت. جهان با بسیاری از ابعاد فرهنگ ما مخالفت می‌کرد و همین باعث شد در طول سال‌ها کم‌کم فاصله‌ای میان اهداف اصلی و تولیدات سینمایی ما ایجاد شود.

وقتی به دهه‌های بعد نگاه می‌کنیم، می‌بینیم بخشی از نسل جدید سینماگران به جای بازنمایی هویت و اندیشه انقلاب، بیشتر به سمت بازتولید نگاه غربی رفتند. این نگاه در ظاهر می‌خواست ایران را همان‌گونه که غرب دوست دارد معرفی کند؛ کشوری گرفتار مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. در نتیجه به‌جای اینکه عزت و بزرگی ملت ایران برجسته شود، فیلم‌هایی ساخته شد که تنها معضلات اجتماعی را پررنگ کردند تا جوایزی از جشنواره‌های خارجی بگیرند. این روند به مرور ما را از رسالت اصلی انقلاب و مأموریت سینما در خدمت به مردم و ارزش‌ها دور کرد.

شما بارها تأکید کرده‌اید که غرب علاقه‌مند است ایران را در قالب کشوری بحران‌زده نشان دهد. به نظر شما چرا برخی از فیلم‌سازان ایرانی ناخودآگاه یا آگاهانه در این مسیر قرار گرفتند و چنین تصویری از جامعه خود ارائه دادند؟

باید توجه داشت که همه جوامع بشری مشکلاتی مانند فقر، جرم یا فساد را تجربه می‌کنند. اما غرب همواره خواسته است این مسائل در ایران بزرگ‌نمایی شود و ایران به‌عنوان کشوری عقب‌مانده معرفی شود. برخی از فیلم‌سازان ما به جای آنکه این موضوع را درک کنند، به همان سمتی رفتند که غربی‌ها تمایل داشتند. آن‌ها با نشان دادن سیاهی‌ها و معضلات، جوایز خارجی گرفتند و در داخل کشور هم خود را پیشرو و متفاوت جلوه دادند.

این در حالی است که هویت ایرانی سرشار از انسانیت، مهمان‌نوازی و بزرگواری است. هر گردشگری که وارد ایران می‌شود، این ویژگی‌ها را به چشم می‌بیند. اما در بسیاری از فیلم‌ها، چنین تصویری کمرنگ یا غایب است. به بیان دیگر، برخی سینماگران به جای آنکه نماینده فرهنگ کهن و اصیل ایران باشند، آینه‌ای برای انعکاس خواسته‌های جشنواره‌های خارجی شدند. این همان خطری است که ما را از مأموریت اصلی سینما که خدمت به مردم و ارزش‌های انقلاب است، دور می‌کند.

به نظر شما سینمای انقلاب باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد تا بتواند عزت و بزرگی ملت ایران را به تصویر بکشد و با جهان گفت‌وگو کند؟

سینمای انقلاب باید پیش از هر چیز در خدمت هویت ایرانی و اسلامی باشد. این سینما موظف است انسانیت، مهمان‌نوازی و ارزش‌های والای اخلاقی ایرانیان را نشان دهد. همان‌طور که در متون کهن ما و حتی در ورودی سازمان ملل اشعار سعدی حک شده است، فرهنگ ایران میراثی است که جهان از آن بهره برده. اگر ما بتوانیم این فرهنگ را در قالب آثار سینمایی ارائه دهیم، در حقیقت انقلاب را معرفی کرده‌ایم.

فراموش نکنیم که غرب هرگز علاقه‌ای به دیده شدن این وجه از ایران ندارد. آن‌ها دوست دارند فیلم‌های ما در محدوده سیاهی و معضل بماند. اما ما باید روایتگر تمدنی باشیم که هزاران سال سابقه دارد و همواره بر صلح، انسان‌دوستی و عدالت تأکید کرده است. این نگاه می‌تواند سینمای انقلاب را از یک سینمای شعاری به یک سینمای تمدنی و الهام‌بخش تبدیل کند.

شما به موضوع جنگ اشاره کردید. تفاوت سینمای ما با سینمای جنگ غربی‌ها را در چه می‌دانید؟

در سینمای غرب وقتی به جنگ می‌پردازند، تلاش دارند خود را ناجی نشان دهند. مثلاً در ماجرای ویتنام، آمریکا مدعی شد برای آزادی آن سرزمین آمده است. اما واقعیت این بود که جنایات فراوانی مرتکب شدند، حتی علیه غیرنظامیان و کودکان. با این حال در فیلم‌هایشان این چهره جنایت‌کارانه را پنهان کردند و خود را منجی معرفی کردند.

اما در فرهنگ ما جنگ معنایی متفاوت دارد. دفاع مقدس ما بر پایه ایثار و فداکاری بود. رزمندگان ما حاضر بودند جان بدهند اما دست به جنایت نزنند. این تفاوت اصلی میان فرهنگ جنگ در ایران و غرب است. اگر ما بتوانیم این نگاه را درست در آثار سینمایی بازنمایی کنیم، به جهانیان نشان داده‌ایم که فرهنگ ایرانی با عزت و شرف همراه است و هیچ‌گاه برای منافع اقتصادی یا سیاسی به دیگر کشورها تجاوز نکرده است.

شما بارها به مسئله فرهنگ ایرانی اشاره کرده‌اید. چه مؤلفه‌هایی از این فرهنگ باید در سینمای ما بازنمایی شود تا مخاطب جهانی را تحت تأثیر قرار دهد؟

فرهنگ ایرانی بر پایه عزت، شرافت، مهمان‌نوازی و دوستی استوار است. این فرهنگی است که نه تنها در منطقه، بلکه در جهان کم‌نظیر است. حتی در علوم و دانش‌های جدید هم بسیاری از دستاوردهای بشر ریشه در مطالعات دانشمندان ایرانی و اسلامی دارد. وقتی که دانشمندان غربی به آن اذعان دارند، چرا ما در سینما نتوانیم چنین پیشینه‌ای را بازتاب دهیم؟

اگر سینمای ما بتواند نشان دهد که ایرانیان در طول تاریخ نه به دنبال تجاوز به سرزمین دیگران بلکه به دنبال دوستی و همزیستی بوده‌اند، تصویری متفاوت از ایران در ذهن جهانیان ایجاد خواهد شد. متأسفانه این وجه از فرهنگ ما کمتر در سینما بازتاب یافته است. در حالی که این دقیقاً همان چیزی است که انقلاب اسلامی نیز بر آن تأکید داشت: معرفی یک ملت با فرهنگ کهن و برخوردار از ارزش‌های انسانی.

به نظر شما چرا جهان غرب تمایلی به پذیرش فیلم‌های فرهنگی و ارزشی ما ندارد و معمولاً تنها از فیلم‌های سیاه‌نما استقبال می‌کند؟

دلیل روشن است. غرب علاقه‌ای به دیده شدن حقیقت انقلاب و فرهنگ ایرانی ندارد. آن‌ها می‌خواهند تصویری از ایران ارائه دهند که همواره گرفتار بحران و مشکلات است. بنابراین طبیعی است که فیلم‌هایی که فقر و فساد و معضل را پررنگ می‌کنند، در جشنواره‌هایشان جایزه بگیرند. اما اگر فیلمی بخواهد از ایثارگری رزمندگان یا از ارزش‌های فرهنگی ایران سخن بگوید، یا نادیده گرفته می‌شود یا مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد.

این سیاستی است که سال‌ها ادامه داشته و متأسفانه برخی از فیلم‌سازان ما هم با آگاهی یا ناآگاهی در همان مسیر حرکت کرده‌اند. وظیفه ما این است که با آثاری قدرتمند و حرفه‌ای نشان دهیم ایران فراتر از این کلیشه‌هاست و حامل پیامی انسانی برای جهان است.

جایگاه اندیشه دینی در سینمای انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه نسبتی میان مکتب اسلامی و هنر قائل هستید؟

مکتب ما بر پایه زندگی درست، احترام به حقوق دیگران و دوری از تجاوز شکل گرفته است. این مکتب به ما آموخته است که باید در کنار هم زندگی کنیم و عدالت را رعایت کنیم. سینما به‌عنوان هنری اثرگذار می‌تواند این اندیشه را به زیباترین شکل به نمایش بگذارد.

اما مشکل اینجاست که ما کمتر توانسته‌ایم این نگاه دینی و انسانی را به زبان سینما ترجمه کنیم. اگر سینمای ما بر اساس این مبانی پیش برود، هم برای مردم خودمان الهام‌بخش خواهد بود و هم برای جهان. چرا که همه انسان‌ها در نهایت تشنه عدالت و انسانیت هستند.

برخی معتقدند که ما هنوز زبان جهانی سینما را به‌درستی یاد نگرفته‌ایم. آیا این مسئله را یکی از دلایل عدم موفقیت سینمای انقلاب در سطح بین‌الملل می‌دانید؟
بله، این مسئله بسیار مهم است. ما باید یاد بگیریم چگونه پیام‌های عمیق فرهنگی و دینی خود را با زبانی هنرمندانه و جهانی بیان کنیم. گاهی ضعف در روایت، تکنیک و ساختار باعث می‌شود پیام درست منتقل نشود. جهان امروز با زبان تصویر سخن می‌گوید و اگر ما نتوانیم در این زبان قوی باشیم، هرچند پیام ارزشمندی داشته باشیم، به گوش جهانیان نمی‌رسد.

سینمای انقلاب باید از نظر هنری، فنی و روایی در بالاترین سطح باشد تا بتواند رقابت کند. پیام ما قوی است اما باید در ظرفی قرار گیرد که مخاطب جهانی آن را درک کند. این نیازمند تربیت فیلم‌سازانی است که هم به فرهنگ خود متعهد باشند و هم با قواعد حرفه‌ای سینما آشنا.

برخی معتقدند در خود ایران نیز گاهی مدیران فرهنگی از سینمای انقلابی حمایت کافی نمی‌کنند. شما در این زمینه چه نظری دارید؟

متأسفانه این نقد وارد است. گاهی مدیران فرهنگی و سینمایی خود دچار سردرگمی هستند و به‌جای حمایت از فیلم‌های متعهد، به سمت آثاری می‌روند که در جشنواره‌های خارجی مطرح می‌شوند. این رویکرد باعث شده بسیاری از فیلم‌سازان متعهد انگیزه کمتری برای کار داشته باشند.

اگر ما به سینمای انقلاب به‌عنوان یک سرمایه فرهنگی و ملی نگاه کنیم، باید حمایت همه‌جانبه از آن صورت گیرد. این حمایت نه تنها مالی، بلکه شامل آموزش، تبلیغ و پخش گسترده نیز می‌شود. تنها در این صورت است که سینمای انقلاب می‌تواند به جایگاه واقعی خود برسد.

به نظر شما نسل جدید فیلم‌سازان تا چه اندازه توانسته‌اند با مفاهیم انقلاب ارتباط برقرار کنند؟

نسل جدید در معرض رسانه‌ها و فرهنگ‌های متعددی قرار دارد و طبیعی است که برخی از آن‌ها بیش از آنکه به هویت ملی خود توجه کنند، تحت تأثیر غرب باشند. اما در همین نسل هم استعدادهای درخشانی وجود دارد که اگر درست هدایت شوند، می‌توانند میراث‌دار سینمای انقلاب باشند.

باید برای این نسل فرصت‌هایی فراهم شود تا با تاریخ، فرهنگ و ارزش‌های انقلاب آشنا شوند و آن‌ها را در آثار خود بازتاب دهند. ما نیازمند یک جریان تربیتی و آموزشی هستیم که نسل جدید فیلم‌سازان را به سمت روایت ارزش‌های خودمان سوق دهد.

نقش جشنواره‌های داخلی را در تقویت یا تضعیف سینمای انقلاب چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جشنواره‌های داخلی می‌توانند فرصتی طلایی برای دیده شدن سینمای انقلاب باشند. اما گاهی این جشنواره‌ها نیز به جای تمرکز بر ارزش‌ها، به سمت معیارهای غربی متمایل شده‌اند. اگر جشنواره‌های ما اولویت را به فیلم‌هایی بدهند که فرهنگ و هویت ایرانی را بازتاب می‌دهند، سینماگران بیشتری به سمت این مسیر خواهند رفت.

ما نیازمند جشنواره‌هایی هستیم که نه تنها در داخل کشور، بلکه در سطح منطقه و جهان نیز به معرفی آثار ارزشی بپردازند. این جشنواره‌ها می‌توانند سکویی برای انتقال پیام انقلاب به جهان باشند.

در پایان اگر بخواهید چشم‌اندازی برای آینده سینمای انقلاب ترسیم کنید، چه خواهید گفت؟

من معتقدم سینمای انقلاب همچنان ظرفیت‌های بی‌پایانی دارد. ما فرهنگی غنی، تاریخی پرافتخار و مردمی بزرگوار داریم. اگر مدیران فرهنگی ما با تدبیر عمل کنند و اگر فیلم‌سازان ما متعهدانه به سراغ این گنجینه بروند، می‌توانیم آثاری خلق کنیم که نه تنها در ایران، بلکه در جهان اثرگذار باشد.

امیدوارم در سال‌های آینده شاهد شکوفایی بیشتر این سینما باشیم. سینمایی که نه تنها روایتگر دردها و رنج‌ها، بلکه نشان‌دهنده امید، عزت و بزرگی ملت ایران باشد. این همان مسیری است که انقلاب برای ما ترسیم کرد و اگر در آن گام برداریم، بی‌تردید موفق خواهیم بود.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha