به گزارش خبرگزاری حوزه، فصل دوم مجموعه تلویزیونی"حکایتهای کمال"، محصول گروه نمایشی مرکز سیمرغ از هفته دوم تیرماه به روی آنتن شبکه دوم سیما رفته و بر اساس آنچه تاکنون بر اساس جدیدترین نظرسنجی صدا و سیما عنوان شده، این سریال به نویسندگی و کارگردانی قدرتالله صلحمیرزایی و تهیهکنندگی محمود سلامیان توانسته عنوان پرمخاطبترین سریال تلویزیونی را از آن خود کند.
این مجموعه که برپایه داستانهایی با همین نام و نشان به قلم محمد میرکیانی تولید شده، روایتگر بخش های جذابی از سبک زندگی مرم دهه ۴۰ شمسی در کشورمان است که ضمن ترسیم خفقان و ظلم رژیم پهلوی، با محور قرار دادن قصههای تلخ و شیرین کمال و همراهی او با خانواده، دوستان و اهالی محل از صداقت، فداکاری، آرمانخواهی و نشاط نوجوانانه سخن بر زبان می آورد.
فاصله ۶ ساله بین پخش دو فصل سریال
این توضیح نیز لازم است که فصل نخست این سریال ۶سال پیش از شبکه دوم پخش شد و همان زمان هم با استقبال خوب مخاطبان انبوه تلویزیون همراه شد، با این حال به جهت وقفه چند ساله میان دو فصل، در سری جدید تیم بازیگران از جمله بازیگر نوجوان شخصیت اصلی قصه با تغییرات قابل توجهی همراه بود.
فضاسازی قابل قبول از دهه چهل شمسی
از جمله شاخصه های ارزشمند این سریال، تصویر سازی مطلوب از محله های قدیمی تهران آن هم مربوط به دهه ۴۰ است؛ مساله ای که تلویزیون در دهه شصت به خوبی از عهده انجام آن سربلند بیرون آمد و به خصوص در حوزه کودک و نوجوان موفق به خلق آثاری پرمخاطب همچون سریال "در خانه" با بازی اکبر عبدی، اسماعیل پوررضا و شهلا ریاحی شد.
در سریال"حکایت های کمال" محلهای قدیمی در جنوب پایتخت به عنوان لوکیشن قصه انتخاب شده و با تکیه بر آن داستانی با محوریت کمال شکل گرفته که حالا در فصل دوم به آستانه نوجوانی رسیده و کشته شدن مادرش، شخصیت متفاوتتری به او داده است.
میرکیانی در کتاب خود به خوبی روی قهرمان خود مانور داده و شخصیتی نزدیک به واقعیت را خلق کرده که همین امر دست سازندگان سریال را برای خلق قهرمانی کم سن و سال و در عین حال دوستداشتنی باز گذاشته است.
خرده داستانهایی برای ایجاد جاذبه
از سوی دیگر مشاهده می کنیم که در هر قسمت نیز خرده داستانی توأم با یک نقطه عطف شکل گرفته که کمال در مرکز آن قرار دارد. حفظ لحن، یکی از ویژگیهای فیلمنامه این سریال در هر دو سری است که رگههایی از کمدی داشته و شوخیهای قابل توجهی در هر قسمت از آن به ویژه فصل دوم به چشم میخورد که به عنوان مثال میتوان به نوع تعامل داود پدر کمال با پرویز پاسبان اشاره کرد که با اضافه شدن کمال به آن، لحن طنزآلودی به خود میگیرد.
در واقع می توان گفت که تلاش پرویز به منظور بیرون کردن داود و خانوادهاش از محله، ستون فیلمنامه فصل دوم به شمار می رود به نحوی که در هر قسمت با ماجراهای دیگری نیز این رویکرد کلی تلفیق می گردد. یکی از آنها، حضور مخالفان رژیم در محله و کشمکش آنها با پرویز و دیگر پاسبان هاست تا آن جا در یکی از قسمتها، کتک سختی به پرویز پاسبان زده و فرار میکنند.
پای صحبتهای کارگردان هر دو فصل
قدرتالله صلح میرزایی، کارگردان هر دو فصل سریال اخیراً در گفتگویی به نکات مهمی درباره این مجموعه اشاره کرده از جمله این که بیان داشته است: "نگارش فیلمنامه فصل دوم، حدود ۳ سال به طول انجامید، ضمن آن که تهیهکننده کار نیز تغییر کرد. این تغییرات موجب فاصله افتادن بین ساخت فصلهای اول و دوم شد در حالی که قرار بود از ابتدا حکایتهای کمال در ۵ فصل و ۱۰۲ قسمت تولید شود چه آن که کتاب یادشده نیز ظرفیت ساخت سریال تا پنج فصل را دارد. "
وی همچنین افزوده است: " برای ساخت فصل سوم هنوز صحبتی نشده ولی دوست دارم فصلهای بعدی «حکایتهای کمال» ساخته شود چون سریالی است که مخاطبان زیادی را جذب کرده، حس نوستالژیکی دارد و دوران شاهنشاهی را به تصویر میکشد. همچنین مفاهیمی در قصههای سریال وجود دارد که برای مخاطبان امروز به درد بخور است. مردم ما در جنگ ۱۲روزه روزهای سختی را گذراندند، کما اینکه در طول این سالها هم روزهای سختی را دیدند ولی با مقاومت، تابآوری کردند و پای مملکتشان ماندند، ولی در دهه ۴۰ با اینکه کمبودها و مشکلات معیشتی مردم بسیار زیاد بود، رژیم شاهنشاهی هم فشارهای زیادی را وارد میکرد. من آن دهه را درک کردم و مشکلات را از نزدیک دیدم. ۹۵ درصد مردم برق و گاز و تلفن و جاده نداشتند و بیکاری بیداد میکرد ولی به برکت انقلاب اسلامی، رفاه و آسایش بیشتر شد. "
عملکرد قابل قبول تیم بازیگری و هدایت مطلوب کارگردان
کارگردان در این مجموعه کوشیده تا داستان خود را با ریتم مناسب و فضاسازی قابل قبول پیش ببرد که تا حدودی هم در این مساله موفق بوده است. در عین حال از عناصری همچون طراحی صحنه، لباس و دکور در کنار موسیقی و تدوین در همین راستا بهره گرفته، ضمن آن که صلح میرزایی در انتخاب بازیگران هم مطابق با شخصیتها که بیشتر وجوه تیپیک دارند، عمل کرده است. محمود پاکنیت در نقش داود و حمید ابراهیمی در نقش پرویز پاسبان، شاخصترین این جمع به حساب میآیند که در نقشهای خود جا افتادهاند. به خصوص ابراهیمی که با تاکید روی کلمات و کشیدن و آهنگ بخشیدن به آن، وجوه کمیکی به شخصیت پرویز بخشیده و آن را در تقابل با لایههای کاملا خاکستری درون پرویز قرار داده است.
در واقع در اینجا نباید از نقش مهم کارگردان در هماهنگ سازی عملکرد بازیگران و خروجی مطلوب گرفتن از آن ها غافل شد؛ مساله ای که گاه در برخی سریال های تلویزیونی کمتر رگه ها و نشانه هایی از آن رؤیت می شود.










نظر شما