به گزارش خبرگزاری حوزه، آیتالله سیفی مازندرانی در پایان جلسه درس خارج فقه خود با اشاره به وقایع اخیر در شورای امنیت سازمان ملل، تحلیلی جامع از وضعیت سیاسی روز و وظایف شرعی جامعه اسلامی در قبال دشمنان ارائه کرد و با پیوند زدن ناکامیهای دیپلماتیک اخیر به یک حکمت کلیدی از امیرالمؤمنین (ع)، بر ضرورت تغییر در دکترین دفاعی و بین المللی کشور تأکید کرد.
مشروح بیانات آیت الله سیفی مازندرانی در انتهای درس خارج فقه را میتوانید در ادامه بخوانید:
امروز، بنا بر وعده پیشین، به بیان حکمتی از کلام “امیرالمؤمنین” (صلوات الله علیه) میپردازیم؛ این حکمت در کتابی که تألیف کردهایم نیز ذکر شده است. لیکن، پیش از پرداختن به آن، لازم است به مسئلهای روز اشاره شود. امروز صبح مترصد آن بودیم که ببینیم شورای امنیت در قبال طرح پیشنهادی ایران برای جلوگیری از بازگشت تحریمها، چه تصمیمی اتخاذ خواهد کرد. در جلسه روز گذشته که به موضوع نسلکشی در فلسطین اختصاص داشت، مسئولین شورای امنیت اعلام کردند که علیرغم اتفاق نظر اعضا، آمریکا قطعنامه را وتو کرده است. این واقعه، بار دیگر ثابت کرد که آمریکا پشتیبان اصلی اسرائیل و شریک جنایات آن است و مانع از هر اقدامی برای یاری رساندن به مردم فلسطین میشود.
دیروز اعلام شد که شورای امنیت امشب درباره مسئله بازگشت تحریمها علیه ایران تصمیم خواهد گرفت. امروز صبح مطلع شدیم که این شورا، طرح ایران برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای سابق را رد کرده است. این وقایع، ما را به حکمتی از حکمتهای “امیرالمؤمنین” بازمیگرداند؛ حکمتی که پیش از این نیز به آن اشاره کردهام.
حضرت در جملهای در “نهجالبلاغه” که در دیگر مصادر شیعه نیز آمده، فرموده است: “فَوَاللهِ”، به خدا قسم، “فَوَاللهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا وَ قَدْ ذُلُّوا.” (به خدا سوگند، هرگز قومی در قلب سرزمین خود مورد هجوم قرار نگرفت، مگر آنکه به ذلت افتاد). سوگند “امیرالمؤمنین” تأکیدی بر اهمیت موضوع است؛ چرا که کلام ایشان، حتی بدون سوگند نیز حق، مطابق با واقع و عاری از هرگونه شک است. “فَوَاللهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ عُقْرَ دَارِهِمْ إِلَّا وَ قَدْ ذُلُّوا.” مفهوم این کلام آن است که هرگاه قومی اجازه دهد دشمن به عمق سرزمینش نفوذ کند و پیش از آن جلویش را نگیرد، آن قوم به ذلت محکوم خواهد شد. این، حقیقت و واقعیتی است که آن حضرت از آن خبر داده است و کلام حکیمانه ایشان خدشهناپذیر است.
مفهوم “عُقر دار” در گذشته، با توجه به اینکه حملات عمدتاً زمینی و با ابزاری چون شمشیر، تیر و نیزه صورت میگرفت، متفاوت بود. دشمن ناگزیر بود از راه زمینی وارد شود و طبعاً ورود از مرزها صورت میگرفت. از همین رو، فقهای ما به اجماع و اتفاق فتوا دادهاند که دفاع واجب است (“الاقرب فالاقرب، الامکن فالامکن”) و مسلمانان موظفاند در همان مرزها جلوی پیشروی دشمن را بگیرند و مانع ورود او به داخل کشور شوند.
اما امروز، مفهوم “عُقرِ دار” تغییر کرده است. امروزه که با فشردن یک دکمه، موشکی به قلب پایتخت فرستاده میشود و عالیرتبهترین مقام نظامی یک کشور را هدف قرار داده و در جا به شهادت میرساند، در چنین شرایطی، آن قوم باید از قدرت ردگیری و شناسایی دشمن، پیش از اقدام او، برخوردار باشد؛ این شناسایی از طریق ابزارهای گوناگون اطلاعاتی و الکترونیکی، استراق سمع، شنود و رصد ماهوارهای ممکن است تا وضعیت و زمان حمله احتمالی دشمن مشخص گردد و پیش از آنکه او حرکتی را آغاز کند، در نطفه خفه شود. در غیر این صورت، این منطق که «اگر دشمن حمله کرد، ما نیز پاسخ خواهیم داد»، صحیح نیست. چراکه دشمن ممکن است خدای ناخواسته با همان اولین ضربه، عمود خیمه انقلاب را از بین ببرد و چنین رویکردی عاقلانه نیست. این همان مصداق اجازه دادن به دشمن برای فرود آمدن بر “عُقرِ دار” است که پس از آنکه عمود خیمه انقلاب را زد و فرماندهان سپاه را به شهادت رساند، بخواهیم مقابله کنیم. این وعده “امیرالمؤمنین” است که: “فَوَاللهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ عُقْرَ دَارِهِمْ إِلَّا وَ قَدْ ذُلُّوا.” به خدا قسم هیچ قومی اجازه نداد که دشمن پیشدستی کرده و به میان کشور، به قلب لشکر و ملت هجوم آورد، مگر آنکه ذلیل شد.
بنابراین، ما وظیفه داریم به گونهای عمل کنیم که دشمنان را شناسایی کرده و پیش از آنکه اقدامی کنند، ما بر آنها ضربه بزنیم. این وظیفه شرعی ماست و اگر چنین توانی وجود ندارد، باید پدافند ما به قدری قوی باشد که وقتی موشک دشمن رها شد، آن را رهگیری کرده و نگذارد به مقصد برسد و اما در مسئله عهدنامه و پیماننامه برجام، باید گفت که در اصل این پیماننامه نامشروع است زیرا “قرآن مجید” میفرماید: “بَرَاءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ.” (این، اعلام بیزاری خدا و رسولش از مشرکانی است که با آنان پیمان بستهاید). این بیزاری شامل همه میشود، مگر: “إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ وَ لَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً.” (مگر کسانی که با آنان پیمان بستید و آنان چیزی از آن را فروگذار نکردند و کسی را علیه شما یاری ندادند). عبارت “لَمْ یَنْقُصُوکُمْ” را میتوان به دو معنا تفسیر کرد: نخست اینکه در وفای به عهد کم نگذاشته باشند؛ یا دوم اینکه به شما و مقدساتتان نقصانی وارد نکنند و توهین ننمایند. اطلاق لفظ، هر دو معنا را در بر میگیرد. پیمان با آنان زمانی محترم است که به شما بیوفایی نکنند و کم نگذارند. آنان نه تنها به عهد خود وفا نکردند، بلکه به تمام مقدسات ما، به حجاب، به قرآن و به “پیامبر” ما بارها و بارها جسارت کردند. بنابراین، آنان صلاحیت تداوم این عهد را ندارند.
همچنین قرآن شرط میکند: “وَ لَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً.” یعنی نباید پشتیبان هیچیک از دشمنان شما باشند (“احداً من اعدائکم الذین یحاربونکم”). امروز اسرائیل، دشمن غدار اسلام است و اینان پشتیبان او هستند. آنان از گذشته پشتیبان اسرائیل بودهاند و حتی خودشان مستقیماً وارد معرکه جنگ شدهاند. آیا میتوان از چنین طرفی، توقع وفا به عهد داشت؟
آیا “قرآن مجید” نمیفرماید: “وَ إِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیَانَةً فَنْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَی سَوَاءٍ.” (و اگر از خیانت قومی بیم داشتی، پس پیمانشان را به سویشان بیفکن تا برابر باشید). در اینجا “خوف” به معنای احتمال عقلایی است. آیه نمیگوید “و إن خانوا” (اگر خیانت کردند)، بلکه میگوید “إِمَّا تَخَافَنَّ”، یعنی اگر بیم و احتمال قوی خیانت از سوی آنان را دادی، پیشدستی کن. “فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ”، یعنی عهدنامهشان را به سویشان بیفکن، “عَلَی سَوَاءٍ”، تا با آنان برابر باشی و در موضع ضعف قرار نگیری. “اَلْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْهِ. وَ لَنْ یَجْعَلَ اللهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا.”
چنانچه ما اصول “قرآن مجید” و کلام حکیمانه “امیرالمؤمنین” (صلوات الله علیه) را در دوران معاصر، در این جنگ نابرابر و در مقابل این جنایات، الگو و سرمشق خود قرار دهیم، بسیاری از ناملایمات و مصائب از جامعه ما دفع خواهد شد. خدا را به حق محمد و آل علیهمالسلام قسم میدهیم که دشمن را ذلیل و خوار گرداند و بر قدرت و عزت جبهه مؤمنین و رهبری معظم ما روز به روز بیفزاید، انشاءالله. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.










نظر شما