به گزارش گروه ترجمه خبرگزاری حوزه، رابطه حزب الله لبنان و شخص سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان با مقاومت و علما و مردم عراق به قرن ۲۰ میلادی و زمانی که سید مقاومت برای تحصیل علوم دینی به نجف عزیمت کرده بود بر میگردد. دفاع از مردم عراق در برابر فتنه تکفیری داعش تنها بخشی از حضور حزب الله لبنان در دفاع از مردم و تمامیت ارضی و عتبات مقدسه عراق است.این در حالی است که دشمنان صهیونیستی و آمریکایی با رسانه های وابسته به خود سعی داشتند رابطه بین حزب الله لبنان و مردم عراق را تیره کنند. از این رو شیخ اکرم الکعبی دبیرکل جنبش النجبا در آن برهه خطاب به سید مقاومت اعلام کرد که «برای ما دردناک است که برخی از مردم عراق تحت تاثیر دروغهای رسانهای صهیونیسم داعشی علیه جهاد شما قرار میگیرند. موضوع دردناکتر این است که چنین دروغهایی نه تنها عموم مردم عراق را تحت تاثیر قرار می دهد، بلکه برخی از سیاسیتمداران و روشنفکران عراقی را نیز تحت شعاع قرار می دهد. مواضع شما و مواضع تاریخی حز ب الله در دفاع از عراق و مردم این کشور شایسته آن است که از سوی ما تقدیر و تشکر شود. دبیرکل جنبش النجباء خاطر نشان کرد که حزب الله در جنگ با داعش در عراق شهدای زیادی را تقدیم کرد.»
«عادل الجبوری» نویسنده عراقی طی یادداشتی به بررسی روابط دوسویه حزب الله لبنان و سید مقاومت با مقاومت عراق پرداخت.
متن ترجمه شده یادداشت به شرح ذیل است:
از زمانی که ایشان در سال ۱۹۷۶ برای تحصیل علوم دینی پا به نجف گذاشتند و چند سالی در آنجا ماندند و سپس به دلیل فشارها و آزار و اذیتهای رژیم بعث در آن زمان، به شهر مقدس قم در ایران عزیمت کردند، رابطه ویژهای بین شهید سید حسن نصرالله، دبیرکل سابق حزبالله لبنان، از یک سو و عراق از سوی دیگر شکل گرفت. وی به عنوان نماینده ای در محافل مذهبی ، حوزه علمیه و مرجعیت دینی، و محافل اجتماعی، و سپس در مراحل بعدی، با مجامع و شخصیتهای مختلف سیاسی و جهادی، چه آنهایی که در دوران مخالفت در تبعید حضور داشتند، و چه آنهایی که پس از سرنگونی رژیم صدام در بهار ۲۰۰۳ در داخل عراق حضور داشت.
سید مقاومت در موارد متعدد درباره ماهیت رابطهاش با عراق و عراقیها و جایگاه تاریخی و نقش محوری این کشور در امور کشور صحبت کرده است.
در سال ۲۰۲۲، وقتی در یک مصاحبه رسانهای از او درباره شایعات پیرامون دخالت حزبالله در عراق سوال شد، به صراحت گفت: «این حزب پروژه خاصی در عراق ندارد و ما از یک حزب به قیمت تضعیف احزاب دیگر حمایت نمیکنیم نقشی که حزبالله همیشه مشتاق ایفای آن در عراق بوده، نزدیک کردن دیدگاهها به یکدیگر است.»
و قبل از آن، به طور خاص در آوریل ۲۰۰۴، یک سال پس از حمله و اشغال آمریکا، سید نصرالله به تفصیل در مورد دیدگاه خود از وضعیت عراق تحت اشغال و چالشها و خطرات تروریسم صحبت کرد. برداشت آیندهنگرانه او از مشکلات، راهحلها و درمانها بسیار دقیق و عمیق بود.
در واقع، عراق در شرایط و موقعیتهای مختلف، به طور کلی از لبنان و به طور خاص از حزبالله، به ویژه در رابطه با درگیری با رژیم صهیونیستی، حمایت و پشتیبانی کرده است. در عین حال، این حزب از نظر سیاسی در چارچوب تقویت روند دموکراتیک و از نظر نظامی در چارچوب جنگ علیه تروریسم تکفیری به نمایندگی سازمان «القاعده» و سپس سازمان «داعش» از عراق حمایت و پشتیبانی میکرد، زیرا حزبالله با تمام تواناییها و تخصص خود در دفع خطر از عراق مشارکت داشت و این چیزی نیست که بتوان آن را انکار یا نادیده گرفت.
از آنجا که عراق به ویژه پس از جنگ علیه سازمان تروریستی داعش و حقایق و واقعیتهایی که در عمل نشان داده است، به عنوان بخشی از جبهه مقاومت - یا محور مقاومت - طبقهبندی شده است، حزبالله لبنان نیز یکی از برجستهترین چهرههای جبهه مقاومت و احزاب تأثیرگذار آن بود. با این حال، سردرگمی، تحریف و جعل در تریبونهای مختلف سیاسی، مجامع فکری و رسانههای متخاصم با جبهه مقاومت وجود داشت
حزبالله لبنان از زمان تأسیس خود در سال ۱۹۸۲، نه تنها در سطح شخصی در رابطه با سید شهید نصرالله فقط ، بلکه در سطح عمومی، روابط مثبت و خوبی با نیروها و شخصیتهای سیاسی مختلف عراقی که در آن زمان در خارج از کشور و عرصههای مختلف در ایران، سوریه، لبنان و اروپا به کار سیاسی علیه رژیم بعث مشغول بودند، برقرار کرده است.
آنچه به ایجاد این روابط مثبت و خوب کمک کرد، این واقعیت بود که رهبران و کادرهای حزبالله از همان مکتبی برخاستهاند که رهبران و کادرهای سیاسی و جهادی اسلامی عراق از آن زاده شدهاند. علاوه بر این، به دلیل وجود مشترکات مذهبی و ایدئولوژیکی و ثبات سیاسی بین حزبالله لبنان و طیف وسیع و گستردهای از اجزای اجتماعی و سیاسی عراق، چالشها و خطرات یکسان یا مشابه بودند، که شرایط مناسبی و اغلب فوری را برای همکاری، هماهنگی و تبادل تجربیات و تخصص و در نتیجه ایجاد روشهای کاری و عملی با ماهیت استراتژیک که فراتر از اهداف، محاسبات و افقهای محدود و فوری باشد، ایجاد کرد.
آنچه این موضوع را تأیید میکند این است که حزبالله، به رهبری سید مقاومت، با کلیت وقایع و حقایق صحنه عراق پس از سقوط رژیم صدام در بهار ۲۰۰۳ و تسلیم شدن کشور در برابر اشغالگری آمریکا، به شیوهای منطقی و خردمندانه برخورد کرد. در حالی که خود را درگیر جزئیات اختلافات داخلی نکرد، بر مواضع اصولی خود که به هیچ وجه دخالت در امور داخلی نیست، تأکید کرد، مانند رد وجود اشغالگری و ابراز حمایت و پشتیبانی سیاسی از نیروهای مخالف آن و تلاش برای پایان دادن به آن. این همان چیزی است که سید نصرالله در سال ۲۰۰۴ و در شرایط و مناسبتهای مختلف پس از آن تأکید کرد.
آنچه این واقعیت را تقویت میکند و به آن بُعد وسیعتری میدهد که فراتر از بُعد صرفاً سیاسی مربوط به تشکیل دولتها میرود، این است که حزبالله لبنان پس از حمله سازمان تروریستی «داعش» و صدور فتوای جهاد کفایی توسط مرجع بزرگ دینی، آیتالله العظمی سید علی سیستانی، در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴، تمام تخصص و تجربه نظامی، رزمی و امنیتی خود را از طریق مستشاران و کارشناسان امور نبرد و جنگ در اختیار عراقیها قرار داد.
علاوه بر این، آنچه بین عراق و حزبالله لبنان مشترک بود - و هنوز هم هست - رد مطلق عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در تمام اشکال، مظاهر و تصاویر آن و حمایت از آرمان فلسطین با تمام توان است.
در تمام مراحل، چالش ها و رویدادها، شهید سید نصرالله کسی بود که ابتکار عمل واقعی، موضع اصولی، صدای رسا و عقل سلیم داشت و از محاسبات جامع، منافع عمومی و ارزیابیهای دقیق و درست از واقعیت روند رویدادها، پیامدها و عواقب آنها پیروی میکرد.
با توجه به این موضوع، بسیار طبیعی است که شاهد بزرگداشتهای گسترده برای شهادت ایشان در عراق باشیم، همانطور که پس از شهادت ایشان نیز شاهد همین مراسمات یادبود بودیم. همه اینها حاوی پیامهای گویایی است که فراتر از شخصیتها و عناوین خاص سیاسی و حزبی است و به سمت فضاهای فرقهای، مذهبی و انسانی گسترش مییابد.
انتهای پیام/










نظر شما