دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۵
سینمای کودک؛ حلقه مفقوده در تربیت فرهنگی جامعه ایران

حوزه/ تولید فیلم و انیمیشن جذاب برای کودکان بهترین راهکار در برابر نفوذ فرهنگی غرب است؛ زیرا کودکانی که با قهرمانان بومی و ارزش‌های اخلاقی خود بزرگ شوند، کمتر به سمت الگوهای بیگانه گرایش پیدا می‌کنند.

خبرگزاری حوزه | سینمای کودک برخلاف آنچه گاهی ساده‌انگارانه تصور می‌شود، تنها برای سرگرمی ساخته نمی‌شود. این شاخه از سینما در حقیقت یکی از قدرتمندترین ابزارهای تربیتی در جوامع امروز است. کودکان در دوران شکل‌گیری شخصیت و هویت قرار دارند و هر پیام تصویری که دریافت کنند می‌تواند در مسیر آینده آنان تأثیر بگذارد. یک فیلم کودک موفق می‌تواند همان نقشی را ایفا کند که ساعت‌ها گفت‌وگو و آموزش مستقیم قادر به انجامش نیست. به همین دلیل است که بسیاری از کشورهای پیشرفته سرمایه‌گذاری کلان روی این حوزه انجام می‌دهند.

قدرت تربیتی سینمای کودک به‌ویژه در الگوسازی نمود پیدا می‌کند. کودک به‌طور طبیعی گرایش دارد که قهرمانان داستان را تقلید کند و از آن‌ها الهام بگیرد. وقتی در یک فیلم، قهرمان کوچک داستان با صداقت پیروز می‌شود یا با شجاعت بر مشکلات غلبه می‌کند، کودک این پیام را در ضمیر ناخودآگاه خود ثبت می‌کند. تفاوت بزرگ سینما با آموزش مستقیم این است که مفاهیم در قالبی شیرین و غیرمستقیم منتقل می‌شوند. چنین انتقالی ماندگارتر و تأثیرگذارتر از نصیحت‌های خشک و مستقیم والدین یا مربیان است.

اگر خانواده‌ها و نهادهای آموزشی از ظرفیت سینما برای تربیت نسل آینده استفاده کنند، بسیاری از مشکلات رفتاری و اجتماعی کودکان برطرف خواهد شد. کودکان از طریق فیلم یاد می‌گیرند که همکاری، مسئولیت‌پذیری و احترام به دیگران ارزشمند است. سینما می‌تواند پل ارتباطی میان ارزش‌های تربیتی و دنیای پرشور کودکانه باشد. نکته مهم این است که فیلم کودک باید متناسب با زبان و نیازهای روحی او ساخته شود. وقتی فیلمساز به زبان کودک نزدیک شود، پیام‌های اخلاقی به‌طور طبیعی در ذهن او نقش می‌بندند و پایدار می‌شوند.

سینمای کودک نقشی اساسی در ترویج مفاهیم اخلاقی دارد. کودکان در دنیایی زندگی می‌کنند که رسانه‌ها لحظه‌به‌لحظه در حال بمباران ذهنی آن‌ها هستند. اگر مفاهیم اخلاقی در این میان به شکلی جذاب و ملموس ارائه نشوند، کودک به‌تدریج از ارزش‌های واقعی فاصله می‌گیرد. یک فیلم خوب می‌تواند بدون شعارزدگی، ارزش‌هایی همچون راستگویی، وفای به عهد، دوستی و مهربانی را نهادینه کند. چنین تأثیری تنها زمانی اتفاق می‌افتد که قصه و شخصیت‌ها برای کودک باورپذیر باشند و او بتواند خود را در جایگاه آن‌ها ببیند.

قصه‌های بومی و فرهنگ ملی در این زمینه ظرفیت عظیمی در اختیار سینمای کودک قرار می‌دهند. بازآفرینی داستان‌های عامیانه ایرانی یا بازنمایی زندگی قهرمانان دینی می‌تواند هم جذاب باشد و هم اخلاقی. کودک وقتی با قهرمانانی روبه‌رو می‌شود که ریشه در فرهنگ خودش دارند، احساس هویت و تعلق بیشتری می‌کند. به‌علاوه، این رویکرد می‌تواند مانع از فاصله گرفتن نسل جدید از ریشه‌های فرهنگی و دینی شود. اگر این ظرفیت به‌درستی مورد استفاده قرار گیرد، سینمای کودک می‌تواند به یکی از مهم‌ترین ابزارهای هویت‌سازی در جامعه تبدیل شود.

یکی از چالش‌های جدی امروز، هجوم فرهنگی خارجی از طریق انیمیشن‌ها و فیلم‌های کودک غربی است. این آثار اگرچه ظاهری سرگرم‌کننده دارند، اما اغلب حامل ارزش‌هایی‌اند که با فرهنگ بومی ما سازگاری ندارند. در بسیاری از آن‌ها، فردگرایی افراطی، مصرف‌گرایی یا قهرمانان بدون پیوند خانوادگی تبلیغ می‌شوند. چنین مفاهیمی در تضاد مستقیم با ارزش‌های دینی و اجتماعی ما قرار دارند. اگر سینمای کودک داخلی نتواند پاسخ درخور و جذابی به این تولیدات بدهد، کودکان به‌تدریج بیشتر تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار می‌گیرند.

راهکار مقابله با این نفوذ صرفاً ممنوعیت یا سانسور نیست. تجربه نشان داده که کودک همواره به‌دنبال جذاب‌ترین محصول است و اگر در داخل کشور تولیدی در سطح بالا نباشد، به‌طور طبیعی به سمت آثار خارجی جذب می‌شود. بنابراین، باید با تولید آثار باکیفیت و داستان‌های پرکشش پاسخ داد. فیلمسازان باید نیازهای روانی و هیجانی کودکان را بشناسند و بر اساس آن شخصیت‌سازی کنند. قهرمان‌های جذاب و روایت‌های پرهیجان می‌توانند مانع از گرایش کودک به تولیدات غربی شوند و هم‌زمان فرهنگ ملی را تقویت کنند.

سینمای کودک نه‌تنها جنبه فرهنگی دارد، بلکه ظرفیت اقتصادی بالایی نیز برای سینما فراهم می‌کند. خانواده‌ها معمولاً ترجیح می‌دهند فرزندانشان را به تماشای فیلم‌های مناسب سنشان ببرند و این به معنای تضمین فروش در گیشه است. بازار گسترده محصولات جانبی همچون کتاب، اسباب‌بازی و لوازم‌التحریر مرتبط با فیلم کودک، بعد اقتصادی آن را چند برابر می‌کند. به همین دلیل، سینمای کودک می‌تواند یک ستون مهم در اقتصاد سینمای کشور باشد و نباید آن را کوچک یا فرعی تلقی کرد.

بازار بین‌المللی نیز فرصت بزرگی برای سینمای کودک است. بسیاری از کشورها به‌ویژه در آسیا و خاورمیانه علاقه‌مند به آثار متفاوت و اصیل هستند. اگر فیلمسازان ایرانی بتوانند داستان‌های بومی و فرهنگ ملی را با زبانی جهانی روایت کنند، صادرات فرهنگی امکان‌پذیر خواهد شد. این موضوع هم به ارتقای جایگاه فرهنگی ایران در جهان کمک می‌کند و هم درآمد ارزی برای سینمای کشور به همراه دارد. در واقع، سینمای کودک می‌تواند به پلی برای دیپلماسی فرهنگی و ارتباطات جهانی تبدیل شود.

نمونه‌های موفق جهانی نشان داده‌اند که سرمایه‌گذاری روی سینمای کودک بسیار سودآور است. انیمیشن‌های ژاپنی و تولیدات شرکت‌های بزرگ آمریکایی سالانه میلیاردها دلار درآمد کسب می‌کنند. این موفقیت تنها به‌دلیل جذابیت بصری نیست، بلکه به خاطر سرمایه‌گذاری روی داستان‌گویی، شخصیت‌پردازی و شناخت دقیق نیازهای کودک است. کشور ما نیز می‌تواند با رویکردی حرفه‌ای در این مسیر گام بردارد. اگر چنین برنامه‌ریزی صورت گیرد، سینمای کودک ایران می‌تواند هم تربیتی باشد و هم اقتصادی.

با وجود این ظرفیت‌ها، متأسفانه سینمای کودک در ایران گاه در حاشیه قرار گرفته است. جشنواره‌های کودک برگزار می‌شوند، اما تولید و توزیع آثار متناسب با نیاز جامعه محدود است. حمایت‌های مالی و سیاست‌گذاری‌های منسجم کمتر دیده می‌شود و همین مسئله انگیزه فیلمسازان را کاهش می‌دهد. بسیاری از کارگردانان توانمند به دلیل نبود امکانات یا سرمایه کافی، از ورود به این عرصه صرف‌نظر می‌کنند. در نتیجه، سینمای کودک به‌جای آنکه یک جریان فعال و پویای دائمی باشد، به شکل مقطعی و جشنواره‌ای باقی مانده است.

ضرورت دارد مسئولان فرهنگی سینمای کودک را یکی از ارکان اصلی سینما بدانند، نه یک بخش فرعی و حاشیه‌ای. همان‌طور که برای سینمای اجتماعی یا دفاع مقدس برنامه‌ریزی جدی صورت می‌گیرد، باید برای سینمای کودک نیز برنامه‌ریزی مشخص، بودجه‌گذاری و حمایت‌های عملی وجود داشته باشد. این حمایت‌ها می‌توانند شامل تسهیلات مالی، امکانات فنی و فراهم کردن فضای مناسب برای عرضه گسترده آثار باشند. تنها در این صورت است که فیلمسازان با انگیزه و امنیت خاطر به این حوزه ورود خواهند کرد.

یکی دیگر از نکات مهم، ضرورت همکاری میان فیلمسازان و متخصصان تعلیم و تربیت است. فیلمی که قرار است ذهن و دل کودک را شکل دهد، باید بر پایه شناخت علمی از روان‌شناسی کودک ساخته شود. حضور روان‌شناسان و کارشناسان آموزشی در تیم‌های تولید می‌تواند تضمین کند که پیام‌ها و شخصیت‌ها با دنیای کودک هم‌خوان باشند. در غیر این صورت، احتمال دارد فیلم‌ها صرفاً بر اساس نگاه بزرگسالان ساخته شوند و نتوانند با مخاطب اصلی خود ارتباط برقرار کنند.

سرمایه‌گذاری جدی بر سینمای کودک نتیجه‌ای فراتر از خود سینما دارد. نسلی که با فیلم‌های اخلاقی، فرهنگی و هویتی رشد کرده باشد، در آینده شهروندانی مسئولیت‌پذیرتر و متعهدتر خواهد بود. این نسل در برابر تهاجم فرهنگی مقاوم‌تر است و به ارزش‌های ملی و دینی خود پایبند می‌ماند. چنین نسلی به‌طور طبیعی جامعه‌ای سالم‌تر و پویاتر می‌سازد. بنابراین، توجه به سینمای کودک در حقیقت توجه به آینده اجتماعی و فرهنگی کشور است.

در پایان باید گفت سینمای کودک فرصتی استثنایی برای تربیت نسل آینده، مقابله با نفوذ فرهنگی بیگانه، تقویت هویت ملی و حتی توسعه اقتصادی کشور به شمار می‌رود. این حوزه نباید به‌عنوان گزینه‌ای فرعی یا لوکس دیده شود، بلکه ضرورتی حیاتی برای آینده ایران است. اگر امروز این سرمایه‌گذاری انجام نشود، فردا ناچاریم هزینه‌های سنگینی برای جبران غفلت امروز بپردازیم. سینمای کودک، کلید تربیت نسل آینده و تضمین سلامت فرهنگی جامعه است.

به قلم: داوود کنشلو

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha