به گزارش خبرگزاری حوزه، آیتالله سیفی مازندرانی در پایان درس خارج فقه خود در حرم مطهر حضرت معصومه (س)، نسبت به تلاش برخی جریان ها برای مصادره شعار « وحدت» به نفع خود هشدار داد.
استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: برخی افراد و گروهها که با خط مشی فکری رهبری زاویه دارند، میکوشند تا خود را منادی وحدت جلوه دهند.
آیتالله سیفی مازندرانی این اقدام را مصداق «کَلِمَةُ حَقّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» دانست و تأکید کرد که رهبر معظم انقلاب منادی حقیقی وحدت است و وحدت باید حول محور «حبل الله» شکل بگیرد، نه در جهت اهداف جناحی.
وی در بخش دیگری از سخنان خود، خطاب به جنبش حماس گفت: مبادا در طرحهای سازشکارانه نظیر «طرح ترامپ» از آرمانهای خود منحرف شوند.
این استاد حوزه علمیه قم با اشاره به پیمانشکنی آمریکا و اسرائیل، هرگونه مذاکرهای را که منجر به خلع سلاح مقاومت شود، مردود دانست.
مشروح بیانات آیت الله سیفی مازندرانی را در ادامه بخوانید
بسم الله الرحمن الرحیم
در این گفتار، از حکمت دویست و نود و هفتم “امیرالمؤمنین”، صلوات الله و سلامه علیه، بهره میگیریم که فرمودند: “مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَأَقَلَّ الِاعْتِبَارَ” (چه بسیار است عبرتها و چه اندک است عبرت گرفتن). چقدر اسباب عبرت در این دنیا فراوان است؛ از آن میتی که میبینید در حال تشییع به سوی قبر برده میشود و شما نیز روزی به حال او دچار خواهید شد؛ تا قبرستانی که در آن بسیاری از خویشاوندان، نزدیکان و دوستان شما آرمیدهاند و روزی دیگران بر قبر شما گام خواهند نهاد.
یکی دیگر از این عبرتها، طبیعت است. هر انسانی که عاقل باشد و تأمل ورزد — چنانکه “قرآن” میفرماید: “أَفَلَا تَعْقِلُونَ”، “أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ” — درمییابد که هر برگ درخت، خود نشانهای است. خداوند میفرماید: “مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ”. اینها همه جزئی از نظام تکوین و آفرینش و قانون طبیعت است که چگونه این برگ سبز از گِل بیرنگ و بو پدید میآید؛ تا چه رسد به میوههای خوشطعم با مزههای گوناگون.
“مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ”. همچنین تاریخ و سرگذشت پیشینیان برای ما مایه عبرت است. “امیرالمؤمنین” (ع) در خطبه شانزدهم “نهجالبلاغه” در این خصوص میفرمایند (و این عبارتی است که با تأکیدی بینظیر آغاز میشود): “ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ” (عهده من در گرو آن چیزی است که میگویم). یعنی من، “علی”، ضامن صدق گفتار خویشم. هیچ خطبه دیگری در “نهجالبلاغه” اینگونه آغاز نشده است. فقط در ابتدای این خطبه است که حضرت اینچنین خود را ضامن سخنانشان قرار میدهند و میفرمایند: “وَأَنَا بِهِ زَعِیمٌ” (و من ضامن آن هستم).
ضامن چه چیزی هستند؟ این است: “إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ…”، یعنی کسی که عبرتها برای او آشکار شود و برایش پند، آموزش و مایه اتعاظ باشد، “حَجَزَتْهُ [الْعِبَرُ] عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ”. (مثلات به معنای ناگواریها، ناملایمات، مصیبتها و سختیهای روزگار است). برای چنین شخصی، “حَجَزَتْهُ التَّقْوَی عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ” (تقوا او را از فرورفتن در شبهات بازمیدارد). اینجاست که تقوا برای چنین شخصی سودمند واقع میشود. تقوایی که “قرآن” دربارهاش میفرماید: “وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ فُرْقَانًا” (هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند برای او قدرت تشخیص حق از باطل قرار میدهد) و نیز “اتَّقُوا اللَّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ” (تقوای الهی پیشه کنید تا خداوند به شما بیاموزد). کسی که تقوا داشته باشد، معلمش خداست و خداوند به او “فرقان”، یعنی استعداد تمییز حق از باطل در هر زمینهای، عطا میکند؛ از مسائل دقیق علمی گرفته تا شبهات و هیاهوهای سیاسی که افراد و افکار را غرق کرده و به حیرت و گمراهی میکشاند؛ چنانکه در زمان “امیرالمؤمنین” (ع) عدهای چنین شدند و به امام معصوم خود پشت کردند.
بنابراین، تقوایی که کلید رمز قبولی اعمال است (“إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ”)، همواره این خاصیت را ندارد. این خواص قرآنی تقوا، زمانی محقق میشود که فرد، علاوه بر تقوا، «دیده عبرتبین» نیز داشته باشد. تقوایِ تنها کافی نیست. “إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ حَجَزَتْهُ التَّقْوَی عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ”. اگر کسی از تاریخ و حوادث روزگار عبرت بگیرد و از آن طریق به حقایق، احکام الهی و تکلیف واقعی خود برسد، تقوای او کارساز خواهد بود و او را در هیاهوها و کشمکشها حفظ خواهد کرد.
قدر متیقنِ کلام حضرت، ناظر به مسائل سیاسی است؛ زیرا در ادامه میفرمایند: “أَلَا وَإِنَّ بَلِیَّتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بعَثَ اللَّهُ نَبِیَّهُ” و سپس: “وَاللَّهِ لَتُغَرْبلُنَّ غَرْبلَةً وَلَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّی یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَأَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ”. اینها همه به سیاست زمان خود ایشان اشاره دارد. در آن دوران، هیاهوها و غوغاهای سیاسی فراوان بود و کسانی بودند که دم از “امیرالمؤمنین” میزدند، اما حضرت در حقشان فرمود: “یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ” (ای مردنمایان!) و کار به جایی رسید که فرمودند من حاضرم ده نفر از شما را بدهم و یک نفر از یاران “معاویه” را بگیرم؛ زیرا آنها در باطل خود استوارند، اما شما حق خود را نشناختهاید. معرفت ندارید. به دنبال من میآیید و «بله قربان» میگویید و نماز میخوانید، اما در لحظه سرنوشتسازی که باید ولایت را تقویت کنید، این کار را نمیکنید و این ناشی از جهل شماست.
حضرت در اینجا بیان میکنند که تقوا در چنین شرایطی فایده میبخشد. روزگار امروز ما نیز مبتلا به شرایطی مشابه زمان “امیرالمؤمنین” (ع) است. از زمان “امام راحل” (ره)، عدهای مخالف ولایت و فکر امام بودند؛ از “سازمان مجاهدین خلق” گرفته تا بسیاری از لیبرالها. در دوران “مقام معظم رهبری” نیز، از همان اوایل با ماجرای “قائممقام رهبری” و مسائل دیگر تا فتنه سال هشتاد و هشت و تا به امروز، این جریانها وجود داشتهاند.
مراقب باشید امروز ما با جریانی مواجه هستیم که من به همه فضلای حوزههای علمیه، بهویژه قم، و به همه کسانی که خود را انقلابی و در خط ولایت میدانند، هشدار و اخطار میدهم. عدهای میخواهند شعار «انسجام و وحدت» را که رهبری ندای آن را سر دادند، به نفع خود مصادره کنند و خود را منادی وحدت جلوه دهند. امروز باید هوشیار بود که کسانی که در فکر، اندیشه و خط مشی سیاسی با خط فکر رهبری زاویه دارند، این مسئله را به نفع خود مصادره نکنند. منادی حقیقی وحدت، رهبری است و مقصود از وحدت، همان است که “قرآن” میفرماید: “وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا”. یعنی وحدت حول محور “حبل الله”؛ نه اینکه شما با ساز جدایی خود، رهبری، ولی امر و پیروان ایشان را به سوی خود دعوت کنید که “هَلُمُّوا إِلَیَنَا” (به سوی ما بیایید). این نوع وحدت، مصداق “کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا الْبَاطِلُ” (سخن حقی که از آن اراده باطل میشود) است و هرگز نیت رهبری نبوده و نخواهد بود.
مقصود رهبری، خدای رهبری، رسول رهبری و امام رهبری، همواره این بوده است که وحدت باید در جهت خط مشی قرآنیِ “وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا” باشد.
همه ما باید مراقب باشیم که وحدت و انسجام، زمانی مطلوب خدا و رسول در “قرآن” و کلام “امیرالمؤمنین” است که در جهت ولایت ائمه معصومین (ع)، اسلام ناب، اسلام علوی و اسلام حسینی باشد؛ همان راهی که “شیخ نعیم قاسم”، دنبالهروی آن است و اعلام کرد که ما خلع سلاح نمیشویم مگر آنکه جهاد و قتال کربلایی کنیم؛ یعنی حتی اگر همگی کشته شویم، سلاح را تسلیم نخواهیم کرد. تمام هدف آمریکا و اسرائیل این است که سلاح شما را بگیرند و سپس شما را به بدترین وضع دچار کنند. اینها مصداق “إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ” (آنان را هیچ عهد و پیمانی نیست) هستند. به کدام وعدهشان وفا کردهاند؟ به همین دلیل است که رهبری در آخرین پیام خود ندا سر دادند که هیچ انسان باشرفی، تحت طرح “ترامپ” و مذاکره با آمریکا و اروپا قرار نمیگیرد.
خدا را به “محمد” و آلش قسم میدهیم که در این برهه حساس از تاریخ انقلاب، همه ما را از بصیرت برخوردار گرداند.
وَالسَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.










نظر شما