به گزارش خبرگزاری حوزه، هانیه کثیری، پژوهشگر حوزه زنان در یادداشتی آورده است:
در حکومت اسلامی که تحقق آن، هدف «انسان ۲۵۰ ساله» است، تأمین حجاب اسلامی به عنوان یکی از حقوق زن بر عهده حکومت قرار دارد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، این امر در واقع تأمین بزرگترین حق زن، یعنی «کرامت الهی» اوست.
از این منظر، در مسئلۀ حجاب، محور بحث صحت یا عدم صحت ادلۀ استثناپذیری این حکم نیست؛ زیرا حتی در صورت پذیرش آن ادله، به کارگیری امروزین آنها با تحقق هدف نهایی که تشکیل حکومت اسلامی است، میتواند محل اشکال باشد.
سخن بر سر این هم نیست که آیا تراکم قانونی به خودی خود موجب «مسئلهشدن» حجاب شده یا خیر؛ زیرا آنچه از حکم تاریخی امام خمینی (ره) و تأکیدات رهبر معظم انقلاب برداشت میشود، این است که مطلوب ایشان، حجاب همه بانوان مسلمان ایرانی بوده و قانون حجابمندی ادارات نیز به دستور مستقیم امام صادر شده است.
تفاوت نگاه و چشمانداز ایشان با آنچه امروز شاهدیم، در «نحوه تحقق» این حکم نهفته است که بیتردید سرنوشت آن را متفاوت میساخت. به تصریح رهبری، امام نخستین کسی بود که «زن را شناخت» و با این نگاه متفاوت، زمینهای فراهم آورد تا زن با «بازگشت به فطرت خویش»، معجزهای به بزرگی انقلاب و در پی آن، «حجابخواهی» را رقم بزند.
حجاب به مثابه حقی الهی، هماهنگ با فطرت زنانه است. از این رو، خطاب قرار دادن زنان برای حفظ حجاب به عنوان «ذیحق» با خطاب قرار دادن حکومت و نهادهای دولتی به عنوان «مسئول»، دو مقوله متمایز است و همین تمایز بود که موجب شد امام دستور آغاز قانون حجاب را از ادارات صادر کنند.
از این منظر، ما نمیتوانیم نسبت به گفتمان جنسیتزده و متحجرانه نسبت به وضعیت امروز غافل بمانیم و تصور کنیم همواره وضعیت مطلوبی داشتهایم و صرفاً «اهریمن غربی» حجاب را از زنان این سرزمین ربوده است. این زنِ تکریمنشده و به حاشیهراندهشده در گفتمان شرقی است که برای پاسخ به میل درونی خویش به اراده ورزی، گاه فریب عریانی غربی را میخورد؛ چرا که اغوا و فریبندگی غرب همواره در ظاهری خیرخواهانه پیچیده شده است.
برخی با این استدلال که قوانین حجاب برای مردان نیز محدودکننده بوده، نتیجه میگیرند که مسئله جنسیتبردار نیست؛ اما غلبه «معنای مردانه» در گفتمان رایج حجاب، که معنای آن را از «رشد و شکوفایی زنانه» تهی و به ابزاری برای کنترل شهوت مردانه تقلیل میدهد، نشان میدهد بررسی این مسئله بدون توجه به «جنسیت» و «عنصر اراده» – که هویت انسان را مشخص و متمایز میکند – در ارائۀ راهکارها اختلاف نظر ایجاد خواهد کرد.
از منظر مطالعات جنسیت، «حجاب سیاسی» همان «حجاب ملائم با فطرت» است، زیرا سرشار از معنای اراده ورزی برای زن مسلمان است. حجاب سیاسی، تکریم زن مسلمان و به رسمیت شناختن نقش اجتماعی اوست. زن در حکومتی که ارادهاش را به رسمیت بشناسد و او را در تاریخسازی سهیم بداند، شکوفا میشود و در این فرآیند رشد، تمامی ارادۀ خویش را در خدمت ولایت و جهاد قرار میدهد.
اگرچه در یک آسیبشناسی مشترک، «تراکم قانونی» را عاملی برای مسئلهشدن حجاب میدانیم، اما عدم توجه به معنای «ارادهورزانه» حجاب برای هویت زنانه است که سبب اختلاف در ارائه راهکار و اثبات یا انکار حجاب سیاسی میشود. در گره زدن مسئله شدگی حجاب به حکومتی بودن آن، معنایی از حکومت نخواهی نهفته است که با مطالعه تاریخی مردود به حساب میآید.
مردم عزتمند ایران همواره پای انقلاب ایستادهاند و حتی در حساسترین دورههایی که امکان براندازی فراهم بوده، حماسههایی چون «اتحاد مقدس» در جنگ ۱۲ روزه را آفریدند و در برابر هرکس که ارادهشان را بخواهد خرد کند و به ذلت بکشاند، گردن خم نمیکنند. با در نظر گرفتن این سابقه تاریخی، به نظر میرسد حتی قائلین به «نه به حجاب سیاسی» نیز چنین رویکردی را مردود میشمارند.
ستون خیمه معنای حجاب سیاسی دقیقاً بر همین عنصر اراده استوار است. زن باید بداند که حکومت مدافع حقوق اوست و حجاب برای او محدودیت نیست، بلکه «لباس مشارکت اجتماعی» اوست. این معنا، افزون بر آنکه فاقد جنبه محدودکنندگی وجنبهی ابزاری برای کنترل دیگری است، حامل سطح والایی از شکوفایی ارادۀ زنانه برای جامعهسازی است و اراده ورزی بیشتری را تا ساحت تمدن توحیدی به همراه دارد؛ به گونهای که حجاب میتواند همانند نماز، مسجد و مناره، به نمادی از تمدن توحیدی بدل شود و در تقابل با تمدن غربی در سراسر جهان قرار گیرد. این، همان معنای ترس و کینۀ دشمن از حجاب زن مسلمان ایرانی است؛ زیرا به بیان رهبری، دشمن بزرگترین ضربهها را از همین حجاب زن مسلمان ایرانی خورده است.
انتهای پیام










نظر شما