شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۴
مأموریت رسانه‌های دشمن در جنگ شناختی

دو تن از فعالان و پژوهشگران عرصه رسانه با اشاره به اهداف دشمن در جنگ شناختی به تبیین مهم‌ترین مأموریت رسانه ای جبهه متمایل به دشمن در این نبرد حساس و سرنوشت ساز پرداختند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در عرصه‌ی جنگ شناختی، نبرد اصلی نه بر سر سلاح و یا سرزمین، بلکه بر سر ادراک و اعتماد مردم است. بر این اساس صاحب‌نظران معتقدند چنانچه روایت از حقیقت فاصله بگیرد، حتی با بهترین ابزارها هم نمی‌توان ذهن جامعه را فتح کرد. به همین خاطر باید گفت که در جنگ شناختی، هدف دشمن حذف واقعیت نیست، بلکه بازنویسی واقعیت مدنظر می‌باشد. به دیگر سخن، دشمن در این ماجرا حقیقت را پنهان نمی‌کند، بلکه تکه‌تکه می‌کند تا تصویری ناقص و جهت‌دار از آن بسازد.

میثم رمضانعلی، فعال رسانه‌ای در همین رابطه بیان می‌دارد: دفاع در این میدان نه با تکذیب و سانسور، بلکه در سایه‌ی بازسازی حقیقت کامل و قابل‌اعتماد، امکان‌پذیر است. اقناع بر پایه آگاهی بخشی و روشنگری ریشه در آموزه های معصومین(ع) دارد کما این که سیره و روش امامین انقلاب نیز از همان آغاز نهضت تا به امروز همین بوده است.

لزوم امانتداری در روایت رسانه‌ای

وی همچنین به نکته مهمی اشاره کرده و می‌گوید: اسلام ناب محمدی(ص)، رسانه را ابزار تبلیغ نمی‌داند بلکه آن را امانت تلقی می‌کند. در این منطق، اعتماد عمومی نتیجه صداقت صرف نیست، بلکه ثمره امانت‌داری در روایت است. بنابر این باید تأکید کرد که رسانه امانت‌دار، حتی وقتی واقعیت تلخ است، اعتماد می‌آفریند نه اضطراب.

وی ادامه می دهد: اقناع واقعی از دلِ راست‌گویی هوشمند بیرون می‌آید، یعنی روایتی که هم حقیقت را می‌گوید، هم مصالح اجتماعی را پاس می‌دارد. در سال‌های اخیر، بخشی از میدان رسانه‌ای ما گرفتار نوعی «مدیریت بحران مبتنی بر پنهان‌کاری» شده است؛ جایی که گمان می‌رود با روایت‌های ناقص، آمارهای گزینشی و عملیات‌های روانی سطحی می‌توان جامعه را آرام نگه داشت و حال آن که تجربه نشان داده این روش‌ها نه‌تنها اعتماد عمومی را تقویت نمی‌کنند، بلکه در لحظه بحران، سرمایه اعتماد را می‌سوزانند.

از اهمیت میدان اقناع در جنگ شناختی غافل نشویم

این فعال رسانه ای همچنین خاطرنشان می‌کند: بسیاری از کارشناسان مستقل سال‌هاست در جلسات تخصصی و خصوصی هشدار می‌دهند که «روایت جزئی، روایت دشمن را کامل می‌کند.» وقتی جریان رسانه‌ای ما به‌جای روشنگری، به رقابت در عددسازی و ظاهرسازی می‌افتد، میدان اقناع را به دیگران می‌سپارد.

وی ابراز می دارد: آنچه حائز اهمیت است این که بدانیم بازسازی اعتماد عمومی با آرایش تبلیغاتی ممکن نیست بلکه می بایست با راویان امین، تحلیل‌های صادقانه و روایت‌های کامل و انسانی این مساله را دنبال کرد. به نظر بنده، مکتب شهید سید حسن نصرالله تنها نمونه‌ای از امکان این مسیر است: روایتِ صادق، تحلیلی و مبتنی بر کرامت انسان.

وی می افزاید: به هر صورت باید توجه داشت که جنگ شناختی را نمی‌توان با فریب بُرد، بلکه باید با حقیقتی منسجم، عمیق و باورپذیر به پیروزی رسید. تنها در این صورت، روایت خودی دوباره به منبع آرامش و اقتدار بدل خواهد شد.

نبردی برای تغییر تصویر مردم از واقعیت

نرجس شکرزاده، پژوهشگر حوزه علمیه خواهران با بیان این که امروز مهم ترین عرصه نبرد ما با دشمن ناظر به بحث جنگ شناختی است، اظهار می‌دارد: قبل از هر چیز باید توجه داشت که جنگ شناختی، جنگی است که هدف آن تسلط بر ذهن، ادراک و برداشت انسان‌هاست. در این نبرد بسیار مهم دشمن می‌ کوشد تا تصویر مردم از واقعیت را تغییر دهد و هدفش نیز این است که بدون شلیک حتی یک گلوله، رفتار جمعی را به نفع اهداف خود جهت ببخشد و طبعاً ابزار این جنگ رسانه، شبکه‌های اجتماعی، اطلاعات گزینشی و به خصوص بحث روایت‌سازی است.

وی می افزاید: ناظر به این تعریف باید حواسمان باشد که اساساً دشمن وقتی در عرصه جنگ شناختی موفق می‌شود که شکاف میان مردم و حاکمیت عمیق شده باشد و به همین خاطر است که رهبر معظم انقلاب نسبت به این مقوله حساسیت بالایی از خود نشان داده و همواره تأکید می کنند که باید میان مردم و مسئولان، رابطه عمیق و دقیقی شکل بگیرد به نحوی که دشمن نتواند بین صفوف آن ها ایجاد فاصله و انشقاق کند.

وی همچنین می گوید: برای خنثی‌سازی توطئه دشمن در جنگ شناختی و ادراکی لازم است که صادقانه با مردم و جوانان به گفتگو پرداخته و به جای انکار مشکلات، مواجهه صادقانه با آنها داشته باشیم و از سوی دیگر مراقب روایت سازی دشمن در مباحث گوناگون باشیم.

تغییر نحوه‌ اندیشیدن و رفتار افراد؛ هدف جنگ شناختی

شکرزاده با بیان این که جنگ شناختی، عرصه‌ای است که در آن ذهن انسان به میدان نبرد تبدیل می‌شود، بیان می‌دارد: در این نوع جنگ، هدف صرفاً تغییر محتوای اندیشه‌ها نیست، بلکه تغییر نحوه‌ی اندیشیدن و رفتار افراد است. چنانچه که جنگ شناختی در رسیدن به اهدافش با توفیق همراه باشد، می‌تواند باورها و رفتارهای فردی و جمعی را به نحوی سر و سامان داده و جهت دهی کند که در خدمت اهداف تاکتیکی یا راهبردی مهاجم قرار بگیرد.

وی می افزاید: حتی در حالت شدید و افراطی قضیه، نبرد شناختی این ظرفیت را دارد که جامعه‌ای را از درون متلاشی و دچار گسست کند؛ به نحوی که اراده‌ی جمعی برای مقاومت در برابر تهدیدات و دشمن از میان برود. در چنین شرایطی، دشمن قادر است بدون توسل به زور یا اجبار مستقیم، جامعه را مطیع و مغلوب سازد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha