به گزارش خبرگزاری حوزه، بررسی سیر تاریخی و قرآنی تحریم شراب نشان میدهد که اسلام برای مقابله با این عادت ریشهدار اجتماعی، رویکردی حکیمانه و مرحلهبهمرحله را برگزید؛ رویکردی که با آگاهیبخشی، تغییر نگرش و آمادهسازی تدریجی جامعه، زمینهٔ پذیرش کامل حکم الهی را فراهم ساخت و یکی از عمیقترین اصلاحات فرهنگی عصر نزول را رقم زد.
تحریم شراب در همهٔ شرایع الهی همواره ثابت بوده و هیچگاه در اسلام دورهای وجود نداشته است که شراب در آن حلال باشد. امّا شیوهٔ اعلام حرمت شراب در اسلام تدریجی بود؛ نه به معنای تغییر حکم، بلکه برای آمادهسازی اجتماعی و تربیتی جامعهای که شرابخواری در آن ریشهدار و گسترده بود.
پیشزمینهٔ اجتماعی و فرهنگی
در عربِ پیش از اسلام، میگساری جزئی جداییناپذیر از فرهنگ، معاشرت، اقتصاد و آیینهای اجتماعی بود. این عادت نه یک رفتار محدود، بلکه عنصر اساسی مهمانیها، اشعار، تجارت و روابط قبیلهای بهشمار میرفت. در میان امتها و ملل دیگر نیز چنین عادت شومی رایج بوده است.
اعلام حرمت یکبارهٔ شراب، با توجه به شرایط روانی و فرهنگی جامعه، با مقاومت شدید و حتی انکار عمومی مواجه میشد. از اینرو قرآن با روش تربیتیِ تدریجی اقدام به تغییر نگرشها و اصلاح رفتار نمود. این شیوه، به تعبیر علامه طباطبایی، نوعی «تلطیف فرآیند انتقال فرهنگی» بود تا جامعه بتواند بدون شوک، از رفتار غلط تاریخی خود گذر کند.
مراحل چهارگانهٔ تحریم شراب
اسلام برای ترک کامل شراب، فرآیندی چندمرحلهای را طی کرد که هدف آن تغییر درونی و داوطلبانهٔ جامعه بود:
۱. مرحلهٔ اشارهٔ غیرمستقیم به ناپاکی شراب
نخستین بیان قرآن، نام بردن از شراب در مقابل «رزق پاکیزه» بود:
«وَ مِنْ ثَمَرٰاتِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنٰابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً»؛ (۱)
در این آیه، شراب در برابر روزی نیکو قرار گرفته تا ذهنها را برای ناپسند بودن آن آماده سازد.
۲. مرحلهٔ محدودسازی رفتاری
سپس قرآن نوشیدن شراب را با مهمترین رفتار عبادی مؤمنان یعنی نماز ناسازگار دانست:
«لٰا تَقْرَبُوا الصَّلٰاةَ وَ أَنْتُمْ سُکٰارٰی»؛ (۲)
این حکم تمرینی عملی برای مهار مصرف و نقطهٔ آغاز ترک رفتاری بود.
۳. مرحلهٔ آگاهیبخشی عقلانی
در گام سوم، قرآن بهصورت منطقی به پرسش مردم دربارهٔ شراب پاسخ داد:
«فِیهِمٰا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنٰافِعُ لِلنّٰاسِ وَ إِثْمُهُمٰا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمٰا»؛ (۴)
بدینصورت قرآن ریشهٔ فکری ترک شراب را بنا کرد: هرچند منافع اقتصادی یا روانی دارد، امّا گناه و زیان آن بهمراتب بزرگتر است. این مرحله نوعی «بازسازی شناختی» و ایجاد تردید در ذهن مصرفکنندگان بود. به تعبیر برخی مفسّران، این روش با شیوهٔ علمی درمان اعتیاد شباهت بسیار دارد: نخست تبیین زیانها، سپس محدودیت عملی، و نهایتاً ترک کامل.
۴. مرحلهٔ تحریم صریح و قطعی
با آماده شدن زمینهٔ اخلاقی و اجتماعی، قرآن حرمت قطعی شراب را با شدیدترین لحن بیان کرد:
«إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ ... فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ»؛ (۵)
هیچ حکم دیگری در قرآن با این اندازهٔ تأکید و هشدار بیان نشده است؛ شراب «پلیدی» و «عمل شیطان» خوانده شد. نتیجهٔ این تربیت تدریجی آن بود که با نزول این آیه، مسلمانان شرابها را خود به کوچهها ریختند و ترک شراب به صورت داوطلبانه و درونیشده انجام گرفت.
حکمتهای تربیتی ـ اجتماعی این تدریج
ریشهدار بودن سنت شرابخواری
ترک دفعیِ عادتی دیرینه، ممکن بود اعتراض همگانی و رویگردانی از دین ایجاد کند.
تقویت ایمان پیش از تکلیف سنگین
پس از استوار شدن بنای ایمان، تحمیل تکلیف دشوار بهمراتب آسانتر میشود. به تعبیر بزرگان، این روش نشانهٔ حکمت در مرحلهبندی تکالیف الهی است.
جلوگیری از شوک اقتصادی و اجتماعی
شراب کالای اقتصادی مهمی بود و تحریم ناگهانی آن میتوانست ساختار اقتصادی و روابط قبیلهای را مختل کند.
تغییر نگرش قبل از الزام عملی
ابتدا آگاهی و منطق، سپس محدودیت رفتاری، و در نهایت فرمان قطعی.
تشویق به ترک داوطلبانه
روش تدریجی سبب شد ترک شراب نه با زور حکومتی بلکه با پذیرش جمعی مؤمنان تحقق یابد.
روایات دربارهٔ حرمت شراب
در احادیث، شراب بهعنوان «مادر گناهان» معرفی شده است. رسول خدا(ص) دربارهٔ شراب ده گروه را لعن کرده است: از کِشتکنندهٔ انگور برای شراب تا نوشنده، حامل، فروشنده، خریدار و مصرفکنندهٔ پول آن. (۶)
امام رضا(ع) نیز میفرماید:
«مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً قَطُّ إِلَّا بِتَحْرِیمِ الْخَمْرِ»؛ (۷)
یعنی تحریم شراب حکم مشترک همهٔ پیامبران بوده است.
پینوشت:
-
نحل (۱۶) آیهٔ ۶۷.
-
نساء (۴) آیهٔ ۴۳.
-
موسوی همدانی، سید محمدباقر، ترجمهٔ تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۲۹۴.
-
بقره (۲) آیهٔ ۲۱۹.
-
مائده (۵) آیهٔ ۹۱.
-
ترجمهٔ المیزان، همان، ج ۲، ص ۲۹۸–۲۹۹.
-
توحید، شیخ صدوق، جامعهٔ مدرسین، قم، ۱۳۹۸ق، باب ۵۴ «البداء»، ص ۳۳۴.










نظر شما