خبرگزاری حوزه | انجمن ادبیات و هنر {انجمن شعر و قصه طلاب / انجمن قلم حوزه} از قدیمیترین انجمن های علمی حوزه علمیه قم است که با سابقهای طولانی در دهههای شصت و هفتاد، نقش مهمی در ترویج ادبیات و هنر دینی داشته است. برنامههای اصلی انجمن، معرفی گنجینههای حوزوی، همافزایی بین فعالان ادبی-هنری و مبلغان دینی، و حمایت از تولیدات فرهنگی مبتنی بر معارف اسلامی است.
رویکرد این انجمن علمی حوزوی به ادبیات و هنر، رویکردی دینی و الهامگرفته از قرآن کریم است، همانطور که علمای دین از دیرباز در تبلیغ دین از قالبهای ادبی مانند شعر و قصه بهره بردهاند؛ از جمله آثار شهید مطهری، حضرت آیتالله مکارم شیرازی و... که با استفاده از ادبیات، به مقابله با خرافات و ایدئولوژیهای ضد دین پرداختهاند.
امروزه با وجود رشد رسانههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، نیاز به فعالیت فرهنگی بیش از پیش احساس میشود. با این حال، ضعف در هماهنگی نهادها و فقدان یک مرکز بالادستی برای تقسیمکار و نظارت بر تولیدات فرهنگی -بهویژه در سینما، انیمیشن و بازیهای رایانهای- از چالشهای اساسی است. لزوم تشکیل اتاقهای فکر، اعتباربخشی به متخصصان حوزوی و استفاده از ظرفیتهای آموزشی [دیگر نهادها} مانند دورههای ادبیات نمایشی صداوسیما، برای تولید محتوای متعهد ضروری است.
همچنین بر اساس آنچه در گفت و گو با حجت الاسلام مجتبی علیزاده مسئول انجمن ادبیات و هنر حوزه علمیه قم آمده، با وجود اینکه کاهش سرانه مطالعه یک معضل جهانی است، کتاب بهعنوان معجزه دین اسلام و حامل عمیقترین تجربههای انسانی، جایگاهی بیجایگزین دارد. معرفی کتابهای خوب بر اساس طیف سنی و ذائقه مخاطب، یکی از راهکارهای کلیدی جهت تقویت کتابخوانی است.
با وجود چالشهای پیشِ رو، موفقیتهای اخیر در تولیدات رسانهای داخلی و نفوذ فرهنگ ایران اسلامی در کشورهای اسلامی نشاندهنده ظرفیت بالای موجود است. با حفظ هویت، تقویت همکاریها و اتکا به پیشینه غنی ادبیات دینی، میتوان در ساخت تمدن نوین اسلامی پیشرو بود.
سؤال: با توجه به سابقه و تاریخچه نسبتاً مفصلی که انجمن شما داشته است، ناظر بر آینده، برنامهها و راهبردهای اصلی شما در حال حاضر در فعالیتهای انجمن چه چیزهایی هستند؟
انجمن ادبیات و هنر از قدیمیترین انجمنهای علمی حوزه است. پیش از این، «انجمن قلم» نام داشت و قبل از آن نیز با عنوان «دفتر شعر و قصه طلاب» فعال بود. این انجمن در دهههای شصت و هفتاد فعالیتهای گستردهای داشته است؛ بهطوریکه احتمالاً در کنار «دفتر تبلیغات اسلامی»، قدیمیترین مراکز فعالیت در حوزه ادبیات و هنر دینی در قم، محسوب میشود.
برنامههای ما عمدتاً معرفی گنجینههای حوزوی، همافزایی بین فعالان ادبی و هنری و افرادی است که در حوزه دین فعالیت دارند و مایلاند بهصورت ادبی و هنری، دین را تبلیغ نمایند. ما این افراد را جمعآوری، همافزایی میکنیم و در صورت امکان، از طریق کلاسهای آموزشی به آنان کمک مینماییم تا آثارشان منتشر یا معرفی شود؛ بهویژه برای کسانی که درخواست معرفی برای همکاری با اساتید ادبیات یا فعالان فرهنگی دارند.
همچنین، ظرفیت حوزویان برای فعالیتهای ادبی، با توجه به ذات دین، بسیار بالاست؛ چراکه دین ما مبتنی بر کتاب و ادبیات است و تمام ادیان الهی نیز برای تأثیرگذاری، از ادبیات بهره گرفتهاند. اگر به تمام کتب مقدس نگاه کنید، خواهید دید که سرشار از قصههاست.
ادبیات همان چیزی است که کارکرد و تأثیر کلام شما را دوچندان میسازد. رویکرد ما بهعنوان حوزویان به ادبیات، رویکردی دینی است؛ یعنی ما از کتب دینی و بهویژه از الگوهای بزرگان معنوی تأسی میگیریم. این مسئله برای ما بسیار مهم است که تأکید نماییم کاربرد ما از ادبیات، کاملاً دینی، کاملاً در چارچوب دین بوده و اهداف آن نیز دینی است؛ و هیچگونه وارداتی یا اضطراری در آن وجود ندارد که ما را تحت فشار روزگار یا بهصورت اتفاقی و جدید به انجام آن وادار کرده باشد.
* حوزههای علمیه همواره از ظرفیت ادبیات بهره بردهاند
حوزههای علمیه همواره از ظرفیت ادبیات بهره بردهاند؛ بهویژه ظرفیت قرآن کریم که بهنظر من در عصر حاضر با وجود افزایش روزافزون نیاز ما، از این ظرفیت بهطور کافی استفاده نشده است. خاطرم هست که حدود ده تا پانزده سال پیش به حضور آقای عماد معاون وقت پژوهش حوزه رسیدم و عرض کردم: « پایاننامههایی در زمینه ادبیات عرب پذیرفته میشوند اما چرا پایاننامهای مثلاً با موضوع «دلیل استفاده قرآن کریم از قصه » یا «ریختشناسی قصههای قرآن» یا «تحلیل ساختار قصههای قرآن و مقایسه آنها» پذیرفته نمیشود؟» اگر در حوزههای علمیه کاری بر روی قرآن صورت میگیرد و برای هر واژه قرآن کریم میگویند که حکمتآمیز، با قصد و غرض انتخاب و بهکار برده شده است، پس حتماً ساختار، زبان و شکل آن نیز با قصد و هدف بهکار رفته است مورد بررسی قرار گیرد.
در این زمینه غفلت شده و یکی از دلایل اینکه امروزه رسانهها از دست ما خارج شدهاند یا به میدان دیگران تبدیل شدهاند، همین عدم حضور ماست. ما نمیتوانیم همیشه بگوییم که دیگران چرا فعالیت میکنند. همان تعبیر زیبای مقام معظم رهبری [برگرفته از نهج البلاغه} که میفرمایند: «اگر شما بخوابید، دیگران خواب ندارند»، کاملاً نشاندهنده این واقعیت است که آنها فعالیت میکنند [و نیاز است که ما نیز فعالیتمان را بیشتر کنیم}
سؤال: اشارهای درست فرمودید به سابقه بسیار درخشان علما در فعالیتهایشان در حوزههای ادبی، اما متاسفانه احساس میشود که شاید در بحث «روایتپردازی» مباحث دینی، ما تا حدی ضعیف عمل کردهایم؛ یعنی بسیاری از مردم نمیدانند که یک مرجع تقلید رمان نوشته است. لطفاً اشارهای داشته باشید به این سابقه فعالیت ادبی علما و اینکه طلبههای جوان چگونه میتوانند از این گنجینه و الگوهای موجود استفاده کنند تا با تکیه بر ادبیات غنی دینی ما، رسانهساز زمان خود باشند.
علما همواره، تبعیتکننده از قرآن کریم، استفاده از ادبیات را برای تبلیغ دین در اولویت قرار دادهاند. همواره یکی از بهترین شاعران زمانه، علما بودهاند و از قصه نیز بهره بردهاند. درباره آقای جمال خوانساری بسیار جالب است، زیرا ایشان از قالب طنز برای مقابله با خرافات — بهویژه خرافاتی که در میان زنان رایج بود — استفاده کردند. کتاب معروف ایشان «عقایدالنسا» که در میان مردم به «کلثوم ننه» مشهور است، بهمنظور نقد و هجوم به خرافات بیاساس میان زنان نوشته شد. شهید مطهری نیز در اوج معروفیت خود بهعنوان یک استاد برجسته فلسفه و نویسندهای معتبر، دو جلد کتاب «داستان راستان» را تألیف نمود که در آن زمان بهعنوان کتاب برگزیده یونسکو معرفی شد و تمام داستانهای آن مبتنی بر معارف اسلامی و داستانهای موجود در فرهنگ اسلامی بود.
آیتالله العظمی مکارم شیرازی نیز در همان دوره و در اوج فعالیت مارکسیستها در کشور، رمانی با عنوان «فیلسوفنماها» تألیف کردند که در آن زمان بهخاطر مقابله با آن شرایط، برنده کتاب سال شد.
این چند نمونه از بزرگان ما بود که همواره علما را بهعنوان افرادی داشتهایم که از قالب ادبیات برای تأثیرگذاری بیشتر استفاده میکردند و این روش هرگز ترک نشده است. اما در باب ادبیات امروز، اگرچه برخی معتقدند ما کمکاری کردهایم یا کنار کشیدهایم، باید بپذیریم که وضعیت فعلی، وضعیت مطلوبی نیست. آرمان ما بسیار بیشتر از این است و نیاز ما نیز بیشتر از این است؛ اما نمیتوانیم خود را در این زمینه متهم به کمکاری کنیم. [زیرا}
* رشد چشمگیر آثار ادبی حوزوی بعد از انقلاب اسلامی
پس از انقلاب اسلامی، نیاز ما بهطور چشمگیری افزایش یافته است. آقای حدادعادل مثالی در این زمینه میزنند: ما رفتهایم و در تلویزیون چهار تا شش ساعت متن نوشتهایم، اما آنجا فقط ده دقیقه طول کشیده تا اجرا شود. اکنون اگر این مسئله را با شبکههای اجتماعی بسنجیم، خوراکی مداوم طلب میشود؛ یعنی در گذشته، فقط دو روزنامه در کشور وجود داشت و اگر تیمی قوی متشکل از بیست تا دویست نفر داشتی، میتوانستی تمام روزنامهها و مجلات را تأمین محتوایی کنی؛ اما امروزه هزاران رسانه وجود دارد. با توجه به میزان اطلاعاتی که دارم، نمیخواهم بگویم که کمکاری شده، اما نیاز روزافزون است و نسبت به نقطه ایدهآل، فاصله زیادی داریم. با این حال، راهی که طی شده، راهی افتخارآمیز بوده است.
اگر خود را با نقطه ایدهآل و آینده مطلوب مقایسه کنیم، فاصله زیادی داریم اما اگر در برابر گذشته بایستیم، باید بپذیریم که راهی پرافتخار را پیمودهایم، بهشدت زحمت کشیدهایم و پیشرفتهای قابل توجهی داشتهایم.
پیشکسوتان ما واقعاً در حوزههای علمیه تلاش های غیرقابل انکاری کرده اند. روحانیون همیشه در صف اول قرار داشتند؛ از دهه پنجاه با قصههای دینی شروع شد، در دهه شصت به اوج رسید و در دهه هفتاد با تلاشهای پیشکسوتان و اساتیدمان که از نشریه «سلام بچهها» آغاز کردند و سپس دفتر شعر و قصه طلاب تأسیس شد این مسیر تا امروز ادامه یافته است. اما نیاز ما روزافزون است؛ مصرف فرهنگی ما بسیار افزایش یافته است. امروز دهها میلیون نفر در این کشور موبایل در دست دارند و تنها به [محتوای] آن قانع نیستند.
* نیازهای فرهنگی جامعه هر روز بیشتر می شود
در گذشته، تلویزیون هفتهای یک سریال پخش میکرد و اگر بتوانیم یک سریال خوب بنویسیم، برای تمام سال کفایت میکرد. شاید در تمام دهه شصت، ده سریال بههمین اندازه داشته باشیم. اما امروزه تلویزیون هر شب سریال دارد و باز هم میگویند کم است. مردم میخواهند رسانههای دیگر را هم ببینند. درست است که نیاز روزافزون است و تلاشها بسیار شده؛ حتی امروز نیز بسیاری از طلبهها و افراد متدین روزبهروز در این راستا کوشش میکنند.
مثلاً، شبکه پویا کارهای بسیار ارزشمندی تولید میکند، اما دیده نمیشود، زیرا نیاز روزافزون است. وسعت کار بسیار گسترده شده و تعداد باسوادان و مصرف فرهنگی ما بسیار افزایش یافته است. علاوه بر این، دشمن ما قویتر شده است. زمانی که شهید مطهری در سال 1339 کتاب «داستان راستان» را منتشر کرد، برای چند سال وضعیت راحت بود؛ یا وقتی حضرت آیتالله مکارم رمان «فیلسوفنماها» را نوشت، گفته میشد که تکلیف مارکسیست ها مشخص شد و به سراغ دیگر مسائل رفتیم. اما امروزه، لحظهبهلحظه شبهه تولید میشود، لحظهبهلحظه اتفاقات جدیدی رخ میدهد و در حوزه انیمیشن نیز کارهای جدیدی وارد میشود که ما از ابزار لازم و همبستگی کافی برخوردار نیستیم، هرچند کارهای موفقی نیز صورت گرفته است.
اگر انیمیشن ایران را ده سال پیش با امروز مقایسه کنید، قابل مقایسه نیست. ده سال پیش وقتی میخواستیم انیمیشنی پنج دقیقهای تولید کنیم نمیتوانستیم موتور رندر پیدا کنیم؛ بهخاطر ضعف مالی و محدودیتهای ارتباطی و همچنین ضعف در طراحی نتوانستیم کار قابل قبولی ارائه دهیم. اما امروزه آثار ما در سطح جهانی تولید میشود و حتی در اروپا و آمریکا اکران میگردد. کارهای بسیار خوبی در این حوزه صورت گرفته است؛ گذشته افتخارآمیزی بوده، اما آنچه ما نیاز داریم، با توجه به اینکه میخواهیم تمدنی بسازیم، بسیار بیشتر است.
* ما در برابر جهان یک تنه به دنبال ایجاد تمدن هستیم
ما پس از انقلاب اسلامی از یک غفلت صدها ساله بیدار شدیم و میخواهیم تمدنی بسازیم؛ در مقابل تمدنی سیصد تا چهارصد ساله که دهها کشور در آن متحد هستند. در انیمیشن نیز اگر دقت کنید، دیده میشود که آنها همآهنگ و همپیوند هستند؛ اما ما تنها هستیم. حتی کشورهای اسلامی نیز همآهنگ نشدهاند. مثلاً اگر بخواهیم مرکز انیمیشنسازی ایجاد کنیم، باید تنها در مقابل این همه قرار بگیریم. این در حالی است که وقتی یک اثر تولید میشود، همه تشکر میکنند.
در بیست سال اخیر، سه یا چهار سریال در جهان اسلام تولید شده که محبوبیت گستردهای داشتهاند؛ مانند سریال «یوسف پیامبر»، «اصحاب کهف» و «ستایش» که حتی در کردستان عراق و ترکیه نیز محبوب هستند؛ چراکه پایه آنها ادبیات و قصه [شرقی] است. این سریالها نهتنها قصهمحورند، بلکه بومی نیز هستند. در حالی که سریالهای ترکی بسیاری وجود دارد که مردم ترکیهای آنها را نمیپذیرند، زیرا در ذاتشان با فطرت مردم جور نیست. ما هنوز هم اگر کوشش کنیم، جای کار داریم و حتی بازار اقتصادی آن وجود دارد.
سؤال: بهعنوان کسی که مسئولیتی در این انجمن دارید و از سوی دیگر سالها در حوزه تدریس و نوشتن فعالیت داشتهاید، پیشنهاد و راهکارهای شما برای استفاده از ظرفیت عظیم حوزویان — بهویژه نخبگان فکری و فرهنگی که دغدغهمند هستند — برای ارتقای ادبیات، هنر و رسانه ایران اسلامی چیست و چگونه میتوان از این ظرفیتها برای رسیدن به آن هدف استفاده کرد؟
گاهی روزگار بالا و پایین دارد. مثلاً ممکن است بودجه بهموقع نرسد، در حالی که برخی کارها به بودجه اجرایی نیاز دارند. ما بارها به مسئولین گفتهایم که مشکلی نداریم؛ ما درک میکنیم که دولت خود برای پرداخت حقوق کارمندان یا مسائل اقتصادی دچار کمبود بودجه است. آنچه ما نیاز داریم، «اعتباربخشی» است؛ یعنی اگر مسئولان حوزوی به ما اعتبار ببخشند و دستمان را باز بگذارند، ما با توجه به تعاملات گستردهای که با هزاران مرکز فرهنگی در سراسر کشور داریم، میتوانیم پروژههایی دریافت کنیم، کار کنیم و محصول تولید نماییم؛ ما فقط نیاز به اعتباربخشی و اعتماد داریم، زیرا هیچ چارهای جز کار کردن نداریم.
اگر بتوانیم مرکزی برای تصمیمگیری داشته باشیم تا تقسیمکار انجام شود، دیگر لازم نیست هر مرکز بهطور مجزا همین کار را انجام دهد. مثلاً اگر یک بخش حوزوی بخواهد هزینه کند تا یک مرکز سینمایی، یک مرکز انیمیشن و یک مرکز اندیشه بسازد، باید متوجه شود که «دفتر تبلیغات اسلامی» همین کار را انجام میدهد، «سپاه پاسداران» در واحد «اوج» همین کار را میکند، «ناجی هنر» در فرماندهی انتظامی همین کار را انجام میدهد و «صدا و سیما» نیز با ده برابر ظرفیت، همین کار را انجام میدهد. حتی در همین قم، گاهی دو یا سه مرکز بهصورت موازی فعالیت میکنند.
* در کارهای فرهنگی نیازمند مرجعی هماهنگ کننده هستیم
مرجعی هماهنگکننده لازم است که کار را تقسیم کند و بهعنوان مثال، پنجاه گام را تعریف کند و هر گام را به یکی بسپارد.
در فعالیتهای ادبی-هنری مثالی میزنم: ما در گذشته در مورد اولویتهای پژوهشی ادبیات داستانی تصمیمگیری کردیم و تقسیمبندی انجام دادیم. در سال ۱۳۸۹ قراردادهایی نوشتیم. اگر امروز درباره بازیهای رایانهای تصمیمگیری شود — در حالی که در آن زمان خلاء محض بود و امروز برخی حوزویان بهصورت دانشگاهی و آکادمیک وارد این حوزه شدهاند — بهتر است مرکزی وجود داشته باشد که بر بازینامهها، نظارت کند. از همین امروز باید تصمیم گرفت که آیا از رویدادهای عاشورا [یا علائم آخرالزمان] میتوان بازی رایانهای ساخت یا نه، نه اینکه بعداً بهصورت واکنشی و پس از صرف میلیاردها تومان، بگوییم که این کار اصلاً نباید انجام میشد.
ما قرار نیست خودمان بازی یا فیلم بسازیم، اما باید مرکزی داشته باشیم که نظارت کند و حداقل مطلع باشد که چه نمود و چه تصویری از دین در سینمای ایران، بازیهای کامپیوتری و سایر رسانهها ارائه میشود. گزارشی جامع برای مسئولین تهیه شود، نه اینکه فقط به گزارشهای برخی سازمانها اکتفا کنیم. خودمان باید جمعآوری، تحلیل و بررسی کنیم و راهکارهای آینده را ارائه دهیم.

* در کارهای فرهنگی چرا از «بهترین نوع قصه گویی» استفاده نمی کنیم؟
قرآن کریم، به زبان خودش، از «بهترین نوع قصهگویی» استفاده کرده است: «أَحْسَنُ الْقَصَصِ». پس چرا ما از بهترین نوع قصهگویی استفاده نکنیم؟ وضعیت مطلوبی که ما دوست داریم، این است که اتاق فکری وجود داشته باشد تا هر کسی که میخواهد در حوزههای مذهبی، بازینامه، فیلمنامه یا نمایشنامه بنویسد بتواند از آن بهره ببرد. این وضعیت مطلوب است. برای رسیدن به وضعیت مطلوب باید گزارشی از وضعیت موجود داشته باشیم، زیرا تا ندانیم کجا ایستادهایم، نمیتوانیم بگوییم چه چیزی برای رسیدن به مقصد نیاز داریم. باید گزارشی واقعبینانه از وضع موجود تهیه شود و بهصورت واقعبینانه کار پیگیری شود.
امروز ما دهها میلیون نفر متدین داریم که میگویند: «با اطمینان و خیال راحت، فیلم یا انیمیشنی بگیرم که بچهام ببیند.» نمیتوانیم به نوجوانان بگوییم که بازی نکنند یا موسیقی گوش نکنند، بلکه باید بررسی کنیم و راهبردها را تعیین نماییم. قرار نیست خودمان مرکز بازیهای کامپیوتری یا مرکز [فیلم] نامهنویسی راهاندازی کنیم، بلکه باید راهبردها را مشخص کنیم و بگوییم که چه مضامینی نباید مطرح شود و چه وضعیتهایی نامناسب است.
الحمدلله، پیشکسوتانی داریم که کار کردهاند. حدود پانزده سال است که مقطع کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی در دانشکده صدا و سیما داریم و تقریباً تمامی دانشجویان آن طلبه هستند. وقتی چنین ظرفیتی را داریم، چرا از آن استفاده نکنیم؟ صدا و سیما مرکزی تأیید شده و حرفهای است و کاملاً میتواند از این ظرفیت بهره ببرد. تنها کافی است همافزایی ایجاد شود و جنبش اعتباردهی شکل بگیرد. وقتی اعتبار داده شود، صدا و سیما، دفتر تبلیغات، مرکز ملی بازیهای رایانهای، شورای عالی انقلاب فرهنگی و دهها نهاد دیگر میتوانند در این عرصه مشارکت کنند.
سؤال: یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری این است که: «هیچ چیزی جای کتاب را نمیگیرد.» به نظر میرسد یکی از حوزههایی که کمتر کار شده است، معرفی کتابهای خوب به مردم، بر اساس طیفهای سنی، نیازها و ذائقههای مختلف مخاطبین است. لطفاً نظر خود را بهعنوان یک فعال فرهنگی و نویسنده حوزوی درباره این موضوع بفرمایید که چه باید کرد؟
اولاً، کاهش سرانه مطالعه یک معضل جهانی است، نه معضلی که فقط ما را درگیر کرده باشد. این موضوع با توجه به تغییر ذائقه مردم از محتوای شنیداری و خواندنی به محتوای دیداری رخ داده است. توجه به کتاب کاغذی بسیار کاهش یافته است.
از منظر مذهبی و پایهای، معجزه دین ما کتاب است. زمانی که درباره کتاب صحبت میکنیم، درواقع درباره خودمان سخن میگوییم، زیرا موضع دین ما بر کتاب است. چرا؟ چون کتاب حاصل تمام تفکرات بشر است. وقتی شما در گوشهای نشسته و کتابی میخوانید، گویی بر تمام دنیا مسلط هستید. نویسنده تمام زندگیاش را خلاصه کرده و در قالب کتاب به شما ارائه داده است؛ هزینههایی پرداخته تا به آن تجربه برسد، اما شما بدون پرداخت هزینه و بدون پیر شدن، آن تجربه را دریافت میکنید. این خاصیت منحصربهفرد کتاب است.
نکته دوم این است که کتاب کاملاً شخصی است. من در حوزه فیلمنامهنویسی فعالیت دارم و در بحث «اقتباس» گاهی دیده میشود که نویسنده رمانی که بهصورت فیلم اقتباس شده است، اعتراض میکند و خوانندگان میگویند: «چرا اینطور شد؟» زیرا وقتی شما صحنهای را میخوانید، براساس مختصات ذهنی خود، شخصیتی را میسازید و تصویری از آن در ذهن خود شکل میدهید؛ در حالیکه کارگردان براساس ذهنیت خود، تصویری دیگر میسازد. ممکن است تصویری که شما ساختهاید، بزرگتر و صمیمیتر باشد، زیرا آن مال خودتان است و با آن ارتباط عمیقتری دارید تا آن تصویری که دیگری ساخته است.
گاهی از یک اثر، پنج تا ده نسخه تصویری میسازند تا به تصویر نزدیکتری از آن دست یابند و آن را صیقل دهند. دلیل اینکه هیچ چیز جای کتاب را نمیگیرد، همین است؛ زیرا کتاب کاملاً شخصی و مال خود شماست. آثار تصویری نسخههایی از آن هستند که میتوان هر سال از آنها نسخه جدیدی ساخت — چه درباره زندگی مسیح، چه زندگی پیامبر یا داستانهای عبرتآموزی مانند «شازده کوچولو» یا «پینوکیو» که داستانی کاملاً اخلاقی و درباره انسانشدن است؛
در سالهای گذشته، داستانهای خوب زیادی تولید شده است. همین دفتر تبلیغات و اساتید ما در نشریاتی مانند «سلام بچهها» یا سایر مراکز، داستانهای خوبی تولید کردهاند. شبکههای پویا و نهال نیز آثار ارزشمندی تولید و معرفی میکنند. اما باز هم نیاز داریم، چون نیاز روزافزون است و هرچقدر کار کنیم، کم است.
* استقبال جهانی از فیلم ها و سریال های ایرانی
شاید خودمان حس نکنیم، اما گاهی متوجه میشویم که برخی آثار ما تا لبنان، اندونزی و تاجیکستان نفوذ کرده است. مثلاً سریال «پدرسالار» تا تاجیکستان — که مرز چین است — انتشار یافته است. فرهنگ ما فرهنگی پایه و غنی است که هم میان مسلمانان و هم میان کشورهایی که در دایره تمدن ایرانزمین قرار دارند — مانند افغانستان، تاجیکستان، کردستان عراق، بحرین، آذربایجان و بخشی از پاکستان — مورد استقبال است. آثار ما خوانده و دیده میشود. هرچند حس میکنیم به آن جایی که میخواهیم نرسیدهایم، اما این بهمعنای کمکاری نیست، بلکه نشاندهنده نیاز بیشتر به کار است.
جمهوری اسلامی تاکنون کارهای بسیاری کرده است. حتی اگر امروز وضعیت حجاب در یک یا دو سال اخیر با چالشی مواجه شده باشد، این بهمعنای شکست نیست. این شکاف از ده سال پیش مشخص بود. اگر تئاترها و فیلمها را میدیدید، میفهمیدید که نسل بعدی چه تصویری از دین خواهد داشت و باید راهبرد را از قبل تعیین میکردیم؛ اما این اتفاق نیفتاد.
ما خود را متهم به کمکاری نمیکنیم، بلکه با امید میگوییم که باید بیشتر کار کنیم. الحمدلله هرچه رسانه پیشرفت میکند، به نفع ماست. دست ما در زمینه اعتقادات، اخلاقیات و داستانپردازی پر است. البته آنها نیز مهارت دارند و تجربه بیشتری از ما دارند، اما سابقه داستانگویی ما هزاران ساله است و خیلی پیشتر از آنها بوده است.
گاهی آنها از ما الهام میگیرند. بسیاری از کتابهای مشهور جهان، وقتی به ریشهشان برمیگردید، متوجه میشوید که از داستانهای مولوی، قرآن، شرقشناسی، کلیله و دمنه یا هزار و یک شب گرفته شدهاند و خود نویسندگان نیز این را تصریح میکنند.
* نباید خسته شویم
ما سابقه داریم، بلندپرواز هستیم و با توجه به پیشینه غنیای که در کتابهای ادبی-هنری و دینیمان داریم، فقط باید دست از کار نکشیم، روحیهمان را از دست ندهیم و خود را گم نکنیم. شاید ما هزاران هدف تعیین کرده باشیم و به هزار تا از آنها نرسیده باشیم، اما به آن هزار تایی که به آن رسیدهایم فکر کنیم، زیرا اگر به هزار تا رسیدهایم، میتوانیم به هزار تای دوم نیز برسیم.
نگاه به گذشته واقعاً به ما انرژی میدهد. در دهه شصت همه چیز وارداتی بود. یادم میآید که ما کودک بودیم و تلویزیون میدیدیم، اما هیچ اثر بومی نداشتیم. امروز آثار بومی بسیاری داریم. البته کشورهای دیگر نیز فعالیت میکنند و برخی از کشورهای اطراف ما از نظر تجهیزات، دوربین و جلوههای ویژه از ما پولدارتر و مجهزتر هستند و محدودیتی در هزینهکرد ندارند، اما هنوز هم کسری از سینمای ما نیستند. سینمای ما در جهان رتبه چهارم یا پنجم است، چراکه سینما تابع فکر و تولید فکر است و این به ما انرژی میدهد.
گفت و گو: سیدمحمدمهدی موسوی










نظر شما