دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۶
چرا قرآن می‌گوید به پیمان‌شکن نمی‌شود اعتماد کرد؟

حوزه/ قرآن، مستکبرانِ فاقدِ اَیمان را دشمنانی می‌داند که یمین، عهد و قرارداد را محترم نمی‌شمارند و پیوسته خیانت می‌ورزند. چون «لا أیمان لهم»، نه دوست و نه دشمن از مکرشان در امان نیست؛ بنابراین اعتماد به چنین پیمان‌شکنان، امری جاهلانه و سفیهانه است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، قرآن کریم، کتابی زنده و پویا است که گوهرهای درخشان آن بر تارَک صفحات تاریخ، ابصارِ اولی الألباب را به خود متوجه و فطرت‌های بیدار را مجذوب خویش ساخته است‌.

وعده صادقش، نجاحِ مؤمنانِ اهل عمل و خسرانِ منکرانِ لجوج است. فُرقانی است که به حق حکم کرده و بر پیکار با باطل فتوا داده است تا زندگی مشترک بقاء پیدا کند چه اینکه باطل، مانع آن است! زیرا مستکبران نه تنها فاقد اِیمان‌اند، بلکه فاقد اَیمان‌اند و کسی که یمین، تعهّد، قطعنامه و قرارداد را محترم نداند، قابل زندگی مشترک نخواهد بود.

لذا قرآن حکیم سرّ لزوم جهاد با مستعمران مستکبر و مستبدّان مستحمِر را فقدان اَیمان می‌داند نه نبود اِیمان «فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُون»(۱)

میراث فخرآورِ قائدانِ قیام به حق و عاملان به وحی، پیکار با مستکبرانِ مستعمر است که با حربه استضعاف و استخفاف «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ» (۲)، خود را ناجی امت نشان داده و پس از تقویت قوای دنیوی، دنیا و آخرت ملت‌ها را نابود کردند «وَ إِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ» (۳) بل به نابودی دنیای دشمن اکتفاء نکرده، دنیای دوستان خود را نیز قربانی تکاثر خود کردند بگونه‌ای که دوست و دشمن از گزند خیانت آنان محفوظ نیستند «وَ لَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَی خَائِنَةٍ مِّنْهُمْ» (۴) ، «تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّی». (۵)

آن‌ها که نه فقط در بزنگاه، دوستان خود را فدای دنیای خود کردند «ارسل عثمان الی معاویة یستمده، فبعث معاویة یزید بن أسد جدّ خالد القَسرِی و قال له: اذا اتیت ذاخُشب فأقِم بها و لا تتجاوزها... فأقام بذی خُشُب حتی قتل عثمان. فقلت لجویریة: لم صَنَع هذا؟ قال: صنعه عمدا لیقتل عثمان فیدعو الی نفسه»؛ (۶) بلکه حتی تعامل آن‌ها همراه با خُدعه و مکر است تا در فرصت مقتضی از آن شجره ملعونه، ثمره برداشت نمایند؛ «لا والله و لکنک أردت أن أقتل فتقول: أنا ولی الثأر، إرجع، فجئنی بالناس! فرجع، فلم یعد إلیه حتی قتل».(۷)

اما در مقابل، در مکتب نورانی علوی (علیه‌السلام)، عهد و پیمان چنان جایگاهی دارد که می‌تواند چشمان مبارک قائد متقیان را به انتظارِ وفای به عهد باز نگه دارد (۸) و آن قرآن ناطق می‌تواند بگوید که یمین، صاحبش را به رقّیّتی دچار می‌کند که شرط آزادی وی، وفا به آنست «الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّی یَعِدَ». (۹)

آن زرع خائنانه و برداشت وقیحانه، و این زرع مبارک و برداشت عادلانه میراثی است که تا زمان، زمانست و جهان جهانست، به نسل‌های بعد منتقل می‌شود «و لَقد شَهِدَنا فی عَسکَرِنا هذا أقوامٌ فی أصلابِ الرِّجالِ و أرحامِ النِّساءِ سَیَرعَفُ بِهِمُ الزَّمانُ و یَقوی بِهِمُ الإیمانُ». (۱۰)

زیرا همان‌طور که خردمندانِ متدیّن فرزندان معنویِ ائمه هداه و تقوایند «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ» (۱۱)، جاهلان متمرّد نیز وارثان ائمه کفر و طغوایند.

باید توجه داشت که خدای سبحان دین خود را به وسیله دوستانش حفظ می‌کند؛ چه اینکه گرچه حفظ دین بر مکلفین فرض شد، لکن توفیق آن قسمت هر کس نشد! توفیقِ حفظ دین و رساندن آن به جان مردم، روزی کسانی است که محب و محبوب خدایند «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ» و نشانه آن، فروتنی و عزت توأمان است؛ فروتنی برای مؤمنان و عزت برای بی‌غیرتانِ بی‌اَیمان. «أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ». (۱۲)

فخر عالمان دین که در پرتو وحی و عترت، عُقلاء قوم گشته‌ و با ارث‌بری از انبیاء و اولیاء بر امتداد رسالت آنان موظف گردیده‌اند، پیکار دائمی با آن مستحمِرانِ مستکبر است که نه نور اِیمان دارند و نه غیرت بر اَیمان.

بیانِ سلیس و سدید قائد حکیم امت (دام‌ظله) متّکی بر همین منهج است که در عین اختصار، با اتقان فرمود: (آمریکایی‌ها به دوستان خودشان هم خیانت میکنند؛ یعنی به کسانی هم که دوستان آنها هستند خیانت میکنند؛ از باند جنایتکار صهیونیِ حاکم بر فلسطین حمایت میکنند؛ به خاطر نفت و معادن زیرزمینی حاضرند در هر جای دنیا جنگ‌افروزی کنند که امروز این جنگ‌افروزی به آمریکای لاتین هم رسیده و به طور قطع یک چنین دولتی درخور آن نیست که دولتی مثل جمهوری اسلامی، به دنبال ارتباط با او و همکاری با او باشد.) (۱۳)

و این همان کریمه توبه است که چگونه می‌توان با کسی که تعهّد را محترم نمی‌داند، زندگی مشترک برقرار کرد؟! همانگونه که مظهر عدالت با پیمان‌شکنانِ پیمان‌نفهم کنار نیامد، شاگردانِ این دو مکتب نیز با یکدیگر کنار نمی‌آیند!

بنابراین به حکم عقل سلیم و نقل سدید، اعتماد به آنکه تعهّد نمی‌فهمد و بر اَیمان خود غیرت ندارد، اقدامی جاهلانه بل سفیهانه است که در منزل آخر که شکست و بی‌آبرویی است، جز خود انسان شایسته ملامت نخواهد بود چرا که عقل و نقل هر دو هشدار دادند که به دشمنِ خائن و بی‌اَیمان اعتماد کردن، سفیهانه است.

امید که در پرتو نور ولایت و بهره‌مندی از مأدبه وحی، بصیرتی روزی شود تا فهم شود که دشمن، دست از پیکار بر نمی‌دارد چه اینکه اگر سلاح بر زمین گذارد، حیله را برگزیند!

علی گلستانی

منابع:

۱. توبه/ ۱۲ (توجه شود که: «امام کفر» ایدئولوگ، تئوریسین و هادی کفر است؛ لذا قرآن حکیم دستور جهاد با هر کافرِ ناقضِ عهد را نمی‌دهد بلکه مطلب اجتماعیِ بسیار مهم و دقیقی را بیان می‌کند که حکمی در مقیاس جهانی است. در واقع امامِ کفر است که نقض عهد می‌کند، نه آحاد مردم لذاست که دستور جهاد صادر می‌کند چرا که آن‌ها غدّه‌های چرکین اجتماعند که مانع مسلمان شدن مردم می‌شوند.) جهت اطلاع بیشتر ر.ک: «میزان تأثیرگذاری نظام طاغوتی در گمراهی و عدم تکامل بشر» از نویسنده

۲. زخرف/ ۵۴

۳. بقره/ ۲۰۵

۴. مائده/ ۱۳

۵. حشر/ ۱۴

۶. جنگ جمل، ریشه‌ها، پیامدها و شبهات، ج ۱، ص ۲۱۷

۷. تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۷۵

۸. پیام امام امیرالمؤمنین (ع)، ذیل حکمت ۳۳۶

۹. نهج‌البلاغه، حکمت ۳۳۶

۱۰. همان، خطبه ۱۲

۱۱. وسائل‌الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۰۹

۱۲. مائده/ ۵۴

۱۳. سخنرانی تلویزیونی رهبر معظم انقلاب خطاب به ملت ایران ۰۶/۰۹/۱۴۰۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha