به گزارش خبرگزاری حوزه، آلودگی هوا در کلانشهرهای ایران به یکی از محورهای اصلی پوشش رسانههای خارجی تبدیل شده است.
این موضوع نه تنها یک مسئله محیطزیستی، بلکه به سرعت به یک ابزار عملیات روانی علیه کشور تبدیل شده است. اسناد تاریخی نشان میدهد که این بحران زیستمحیطی دههها پیش از انقلاب اسلامی وجود داشته و بارها مورد هشدار کارشناسان و نهادهای رسمی قرار گرفته است.
* سابقه تاریخی بحران
بررسی گزارشهای دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی نشان میدهد که حتی با جمعیت پایین، تمرکز محدود صنایع و تعداد اندک خودروها، تهران از همان زمان با وضعیت «غبارآلود و ناسالم» مواجه بوده است. این واقعیت نشان میدهد که آلودگی هوا یک چالش ریشهدار و ساختاری است که نه تنها در گذشته، بلکه در سالهای اخیر نیز تداوم داشته است.
* روایتسازی رسانههای معاند
با وجود این سابقه طولانی، برخی رسانههای معاند تلاش کردهاند آلودگی هوا را به یک «بحران انحصاری امروز» و نماد ناکارآمدی کلی کشور معرفی کنند. تحلیل پوشش رسانهای نشان میدهد سه تکنیک اصلی در روایتسازی آنها مشهود است:
برجستهسازی گزینشی: تمرکز صرف بر بدترین روزهای آلودگی و نادیدهگرفتن اقدامات مثبت در حوزه حملونقل عمومی، پایش منابع صنعتی و بهبود کیفیت سوخت، باعث میشود مخاطب تصور کند هیچ اقدام مؤثری در حال انجام نیست.
استفاده از زبان بحرانمحور: توصیفهای احساسی، اغراقآمیز و غیرکارشناسی برای ایجاد حس اضطرار و بحران شدید؛ در حالی که واقعیت آماری نشان میدهد بسیاری از اقدامات کاهش آلودگی در حال اجرا هستند.
مقایسههای نادرست و گزینشی: وضعیت ایران بدون توجه به بحرانهای مشابه در پایتختهای بزرگ جهان مانند دهلی، پکن، قاهره و استانبول بررسی میشود؛ شهرهایی که سالهاست با آلودگی بسیار شدیدتر مواجهاند. این نوع مقایسهها تصویر نادرستی از وضعیت واقعی ایجاد میکند.
کارشناسان رسانه معتقدند این بازنمایی، یک راهبرد مشخص برای کاهش اعتماد عمومی و برجستهسازی ناکامی است؛ راهبردی که طی سالهای اخیر بهویژه در حوزه محیطزیست پررنگتر شده است.
چرا آلودگی هوا سوژهای جذاب برای عملیات رسانهای است؟
آلودگی هوا تجربهای ملموس و روزمره است و برخلاف بسیاری از موضوعات سیاسی، برای همه شهروندان قابلدرک است. هر فرد هنگام خروج از خانه، تنفس سخت یا آسمان خاکستری را تجربه میکند؛ همین ویژگی، این بحران را برای رسانههای معارض به یک نقطه فشار روانی تبدیل میکند.
رسانههای مخالف با برجستهسازی بخش منفی و حذف ابعاد تاریخی و فنی، بحران را «به حاکمیت نسبت میدهند» و از آن بهعنوان ابزاری برای کاهش اعتماد عمومی بهره میبرند.
این شیوهها باعث میشود مردم تصور کنند مسئولان هیچ برنامه مؤثری برای کنترل وضعیت ندارند، در حالی که اقدامات بسیاری در حوزههای مختلف محیطزیست، حملونقل و پایش صنعتی در جریان است.
* نقش ارتباطات رسمی و ضرورت مدیریت روایت
با وجود تلاشهای جدی کشور برای کاهش آلودگی هوا، از جمله نوسازی ناوگان حملونقل عمومی، توسعه پایش آنلاین منابع آلاینده و سختگیری در استاندارد خودرو، بخش مهمی از موفقیت این اقدامات وابسته به نحوه اطلاعرسانی و مدیریت روایت است.
کارشناسان تأکید دارند که انتشار شفاف و منظم اطلاعات، گزارش روند اقدامات و ارائه آمار دقیق، میتواند اثر عملیات رسانهای معاند را به حداقل برساند. به ویژه تبیین سابقه تاریخی بحران و نشان دادن اینکه آلودگی هوا یک مشکل ریشهدار است، باعث میشود افکار عمومی تصویر واقعیتری از وضعیت داشته باشند و از تفکر تحریفشده رسانههای خارجی دور بمانند.
* پیامدهای اجتماعی و اهمیت آگاهسازی
آلودگی هوا نه تنها سلامت جسمی شهروندان را تهدید میکند، بلکه اعتماد عمومی به مدیریت شهری و ملی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. کاهش شفافیت در اطلاعرسانی یا انتشار گزینشی اطلاعات میتواند نارضایتیها را افزایش دهد و زمینه سوءاستفاده رسانههای معاند را فراهم کند.
در مقابل، اطلاعرسانی مستند، توضیح اقدامات اجرایی و ارائه تصویر تاریخی و علمی از بحران، هم موجب افزایش آگاهی شهروندان و هم کاهش اثر منفی عملیات رسانهای میشود. کارشناسان معتقدند ترکیب مدیریت فنی بحران و مدیریت روایت، کلید موفقیت در کنترل همزمان وضعیت محیطزیستی و تصویر عمومی کشور است.
* جمعبندی
آلودگی هوا یک مسئله واقعی، ریشهدار و چندبعدی است که حل آن نیازمند همکاری میانبخشی، سیاستگذاری پایدار و اقدامات بلندمدت است. با این حال، در کنار مدیریت فنی، مدیریت روایت و اطلاعرسانی شفاف اهمیت ویژهای دارد.
هنگامی که مردم آگاه باشند که این بحران قدمت طولانی دارد و پیش از انقلاب نیز مطرح بوده است، امکان سوءاستفاده رسانههای معاند کاهش مییابد و تصویر واقعی از تلاشها و اقدامات مسئولان برای کاهش آلودگی هوا به افکار عمومی منتقل میشود.
محمدکاظم علیایی










نظر شما