سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۰
ماجرای بزرگترین خودکشی دسته جمعی

حوزه/ وقتی عدالت، برابری و ایمان در دست یک رهبر فرقه‌ای به ابزار مرگ تبدیل می‌شود، فاجعه‌ای متولد می‌شود که تاریخ فراموشش نمی‌کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، داستان جیم جونز روایت خطرناک اعتماد کورکورانه است؛ جایی که امیدِ رهایی از تبعیض، به بزرگ‌ترین خودکشی جمعی قرن انجامید.

جیم جونز کشیش آمریکایی و رهبر فرقه‌ای بود که نامش با یکی از تلخ‌ترین فجایع قرن بیستم گره خورده است. او فردی بود که با شعارهای دینی و اجتماعی، صدها نفر را به دنبال خود کشاند و سرانجام باعث مرگ جمعی پیروانش شد؛ فاجعه‌ای که هنوز هم به‌عنوان نمونه‌ای هشداردهنده از سوءاستفاده از ایمان انسان‌ها شناخته می‌شود.

جونز تلاش می‌کرد آموزه‌هایی از کتاب مقدس یهودی‌ـ‌مسیحی را با افکار سوسیالیستی ترکیب کند. محور اصلی سخنان او مبارزه با تبعیض نژادی و دفاع از حقوق محرومان بود. در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی، نژادپرستی در آمریکا به اوج خود رسیده بود و جامعه از پیامدهای جنگ ویتنام، خشونت، ناامنی و بحران‌های روانی خسته شده بود. در چنین فضایی، وعده‌های جونز درباره برابری کامل میان سیاه و سفید برای بسیاری از مردم، به‌ویژه سیاه‌پوستان، جذاب و امیدبخش به نظر می‌رسید.

او با همین شعارها توانست اعتماد گروه زیادی را جلب کند. جونز از جامعه‌ای سخن می‌گفت که در آن فقر، تبعیض و ترس جایی ندارد. اما به‌تدریج گزارش‌هایی درباره رفتارهای غیرعادی و خشونت‌آمیز او منتشر شد. گفته می‌شد در فرقه‌ی او از تنبیه بدنی استفاده می‌شود و برخی از پیروان، حتی کودکان، مورد آزار فیزیکی قرار می‌گیرند. همچنین مبالغ زیادی به‌عنوان کمک مالی جمع‌آوری می‌شد که منبع مشخصی نداشت و اتهام فساد مالی نیز متوجه جونز شد. او در پاسخ به این اتهامات، خود را قربانی توطئه دولت معرفی می‌کرد و معتقد بود مقامات آمریکایی از نفوذ و قدرت او می‌ترسند.

در سال ۱۹۷۷ و با افزایش فشارها، جونز تصمیم گرفت آمریکا را ترک کند. او در سخنرانی‌های خود اعلام کرد که این کشور دیگر جای امنی برای ادامه فعالیت‌هایش نیست و پیروانش باید به سرزمینی جدید مهاجرت کنند؛ جایی که از مشکلات اقتصادی، تهدید جنگ هسته‌ای و فشارهای سیاسی خبری نباشد. به‌دنبال این تصمیم، صدها نفر همراه او راهی کشور گویانا در آمریکای جنوبی شدند.

در دل جنگل‌های گویانا، سکونتگاهی به نام «جونزتاون» ساخته شد؛ شهری که قرار بود نمونه‌ای از جامعه آرمانی جونز باشد. او با کمک پیروانش یک واحد کشاورزی راه‌اندازی کرد و با ارسال تصاویر و ویدیوهایی از زندگی روزمره در این شهر، تلاش داشت نشان دهد همه چیز در جونزتاون به‌خوبی پیش می‌رود و افراد با رضایت کامل در آن زندگی می‌کنند.

اما پشت این تصویر، واقعیت دیگری جریان داشت. جونزتاون محیطی بسته و تحت کنترل شدید بود و خروج از آن به‌سادگی ممکن نبود. هرگونه مخالفت یا ابراز نارضایتی با برخورد سخت مواجه می‌شد. در همین زمان، تعدادی از اعضای جداشده فرقه، نگرانی‌های خود را به «لئو رایان» نماینده کنگره آمریکا منتقل کردند و خواستار بررسی وضعیت ساکنان این شهر شدند.

در نوامبر ۱۹۷۸، هیئتی دولتی شامل یک نماینده کنگره، چند مقام رسمی و خبرنگار به جونزتاون سفر کرد. در نگاه اول، شرایط عادی به نظر می‌رسید، اما حدود ۲۰ نفر از ساکنان اعلام کردند که مایل‌اند شهر را ترک کنند و به آمریکا بازگردند. این موضوع خشم جونز را برانگیخت.

هنگام بازگشت هیئت و افرادی که قصد خروج داشتند، افراد مسلح فرقه به آن‌ها حمله کردند و لئو رایان به همراه چهار نفر دیگر در نزدیکی فرودگاه کشته شدند. پس از این حادثه، جونز به شهر بازگشت و دستور نهایی خود را صادر کرد. او همه را جمع کرد و اعلام کرد که باید دست به خودکشی جمعی بزنند.

قرص‌های سیانور بین مردم توزیع شد و به آن‌ها دستور داده شد ابتدا کودکان و سپس بزرگسالان سم را بخورند. هر کس مقاومت می‌کرد یا قصد فرار داشت، توسط محافظان جونز کشته می‌شد. در این فاجعه، بیش از ۹۰۰ نفر جان خود را از دست دادند که حدود ۲۷۰ نفر از آن‌ها کودک بودند. تنها تعداد کمی موفق شدند فرار کنند و در جنگل پنهان شوند. خود جیم جونز نیز در پایان با شلیک گلوله به زندگی‌اش پایان داد.

پس از این رویداد، اسناد و گزارش‌هایی منتشر شد که از ارتباط جونز با شبکه‌های غیرقانونی، از جمله خرید و فروش اسلحه و مواد مخدر، خبر می‌داد. همچنین مشخص شد هر یک از اعضای فرقه «معبد خلق» که قصد افشای اسرار آن را داشتند، با تهدید یا قتل روبه‌رو می‌شدند. ارتش گویانا زمانی به محل رسید که با شهری خالی از سکنه و پر از اجساد مواجه شد. اگرچه آمار رسمی قربانیان حدود ۹۰۰ نفر اعلام شده، برخی گزارش‌ها تعداد کشته‌شدگان را بسیار بیشتر دانسته‌اند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha