دوشنبه ۱ دی ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
چطور می‌توان مردم را با واقعیت جنگ فرهنگی آشنا کرد؟

حوزه/کارشناس رسانه با تأکید بر لزوم تغییر استراتژی از دفاع به هجوم در جنگ رسانه‌ای، شاخصه اصلی تولید رسانه انقلابی موفق را «تشکیل سازمان رزم منسجم و تهاجمی مبتنی بر رابطه امام و امت» می‌داند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، امروز در عصری زندگی می‌کنیم که جنگ سخت جای خود را به نبردی پیچیده‌تر داده است؛ جنگی که در آن، رسانه بر توپخانه پیشی گرفته و پیام قدرتمندتر از موشک عمل می‌کند. در این میدان، رسانه‌ها تنها انتقال‌دهنده خبر نیستند، بلکه خود به سنگرهای اصلی درگیری و عرصه شکل‌دهی به سرنوشت ملت‌ها تبدیل شده‌اند. جمهوری اسلامی ایران، به عنوان کانون مقاومت در برابر نظام سلطه، بیش از هر زمان دیگری نیازمند درکی عمیق و ابزاری قدرتمند در این عرصه است.

با درک ضرورت این موضوع و تأکیدات مکرر رهبر انقلاب بر جبهه رسانه و آرایش تبلیغاتی هوشمند و به همین منظور، گفت و گویی با حجت‌الاسلام علی قهرمانی، کارشناس رسانه تقدیم شما فرهیختگان می شود.

با عنایت به تأکید رهبری بر تمرکز در آرایش تبلیغاتی و رسانه‌ای، به نظر شما شاخصه‌های عینی و قابل ارزیابی یک تولید رسانه‌ای انقلابیِ موفق در فضای پیچیده امروز چیست؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم

به عنوان مقدمه باید به این مطلب اشاره ای داشته باشم:

ما در دو برهه حساس از انقلاب، با پدیده‌هایی مواجه شدیم که امامین انقلاب نسبت به آنها هشدار جدی دادند. نخست، در آغاز انقلاب، هنگامی که جنگ بر ما تحمیل شد، حضرت امام خمینی(ره) مسئله جنگ را تبیین کردند و رهنمودی تاریخی ارائه دادند که «امروز جنگ در راس امور است».

این تأکید حیاتی که «جنگ در راس امور است»، شاید از سوی برخی مسئولان وقت آن دوران آنچنان که باید جدی گرفته نشد، اما اتفاق بزرگی که رخ داده بود یعنی شکل‌گیری رابطه عمیق و ناگسستنی امام و امت این کاستی را جبران کرد.

مردم، که پیش از انقلاب ابتدا با شعار «نائب الامام خمینی» حرکت می‌کردند، آرام‌آرام به فهم و درکی والاتر رسیدند. آنان دریافتند که اگرچه او «نائب امام» است، اما در دوران غیبت، همان جایگاه و شأن را دارد؛ همان‌گونه که مسلم بن عقیل به عنوان نائب امام در کوفه دارای آن مقام بود. برای تمرین و تحکیم این ارتباط، عبارت «امام خمینی» به‌تدریج رواج یافت و مردم با به‌کارگیری آن، این رابطه معنوی و رهبری را تمرین و در جان خود نهادینه کردند.

اما پس از امام، از همان روزهای نخست، زمزمه‌های ناپاک و سخنان خبیثی آغاز شد که می‌گفتند: «به جانشین امام خمینی نگویید امام، بگویید مقام معظم، بگویید مقام محترم». و متأسفانه همین اتفاق رخ داد. اکنون مشاهده می‌کنید که مردم، رهبری را به عنوان مقامی معظم و محترم می‌پذیرند، اما از آنجا که رابطه امام و امتیِ گذشته برقرار نیست، آن اتفاق عظیم و آن حماسه‌آفرینی‌ای که در آن دوره تاریخ را ساخت، در این دوره شاهد آن نیستیم.

احیای امام و امت

حال آنکه نزدیک به دو دهه است که امام جامعه، مسئله ناتوی فرهنگی، جنگ فرهنگی، جنگ نرم و جنگ رسانه‌ای را پیگیرانه مطرح کرده‌اند و بارها به شکلی ملموس بر اهمیت آن تأکید نموده‌اند؛ تا جایی که فرموده‌اند: «اگر من مسئول جمهوری اسلامی نبودم، مسئول فضای مجازی می‌شدم.» اینگونه بیانات، به وضوح، عمق خطر و اولویت این جبهه نوین را نشان می‌دهد.

یا حتی دستور صریح ایشان که فرمودند باید دیگر «آتش به اختیار» عمل کرد و اینکه «سازمان رزم به هم ریخته و باید آتش به اختیار عمل بکنید» اینگونه بیانات به روشنی نشان می‌دهد که این مسئله چقدر مهم و حیاتی است.

قصد، نفی تلاش‌ها و اقدامات انجام‌شده نیست؛ اما آن روحیه‌ی خالص، آن همبستگی و ایثار که در دوران دفاع مقدس تجلی یافت، در شرایط کنونی با همان شدت و شکوه پیشین دیده نمی‌شود.

اگر آن رابطۀ امام و امت برقرار بد و دقت لازم بر بیانات حضرت آقا به عنوان امام جامعه وجود داشت، اتفاقی که رقم می‌خورد این بود که ما امروز شاهد شاهکارهای بزرگی در این عرصه بودیم.

حداقل، فشار عمومی باعث می‌شد وقتی در دهۀ هشتاد، مقام معظم رهبری مسئلۀ «شبکه ملی اطلاعات» یا بسیاری موضوعات دیگر را مطرح کردند، نه مسئولان به صورت جدی پیگیر شدند و نه مطالبه‌ای عمومی شکل گرفت که فشاری از سوی مردم برای تحقق حتی بخشی از آن ایجاد کند.

احیای رابطه «امام و امت»، پیش‌نیاز عبور از جنگ رسانه‌ای

تکلیف نهادهای حوزه و حوزویان

بنابراین، اولین کاری که باید انجام دهیم این است که به عنوان حوزۀ علمیۀ باید این نقش امام و امت و این فضا را احیاء کنیم و تمرین ولایتمداری در دوره غیبت را در دستور کار قرار دهیم تا برای آمادگی در دوران ظهور مهیا شویم.

إن‌شاءالله که این حرکت می‌تواند بسیاری از مسائل و مشکلات جامعه را حل کند؛ زیرا وقتی امام جامعه به عنوان دیده‌بانی بیدار، آگاه و بصیر که هم علم دارد و هم تقوای لازم را داراست، مورد پذیرش امت قرار گیرد و دلسوزی او برخاسته از تقوای الهی باشد، به گونه‌ای که به مردم و امت خود خیانت نکند و آنان را در بهترین مسیر راهنمایی کند اگر این فهم و درک حاصل شود، تبعیت واقعی نیز به دنبال آن خواهد آمد.

و در این صورت، آن انگشت اشاره‌ای که به سوی مسیر درست نشانه رفته، سبب می‌شود راه و جهت صحیح را بیابیم و در مسیر تحقق آرمان‌های انقلاب و اسلام گام برداریم.

اما در پاسخ به این سؤال و با توجه به تأکید رهبری بر تغییر آرایش رسانه‌ای، باید به این نکته پرداخت که اساساً انقلاب، حرکتی ایجابی و فعالانه بود، نه واکنشی منفعلانه در برابر یک پدیده بیرونی.

بله، شروع انقلاب، پاسخی به جنایات رژیم طاغوت بود، اما وقتی مردم به میدان آمدند، مسیر به شکلی پیش رفت که ابتدا تصور نمی‌شد. امام و مراجع در ابتدا قصد اصلاح و نصیحت شاه را داشتند و حرکت اعتراضی در چارچوب اصلاحگری طراحی شده بود. اما وقتی این اصلاح ممکن نشد، مسیر «انقلاب» و برپایی یک نظام اسلامی در ایران انتخاب شد. در این مسیر، تئوری حکومت اسلامی و ولایت فقیه توسط خود حضرت امام طراحی و تبیین شد و کلیات نظام در قالب نوشته‌ها و سخنان ایشان شکل گرفت.

اما در حوزه جزئیات و اجرا، امام بارها رهنمود دادند و تأکید کردند که باید اصلاحات لازم صورت بگیرد و کاستی‌ها برطرف شود. ضعف ما در اینجاست که در اجرا و پیاده‌سازی آن رهنمودها کوتاهی کردیم و امروز شاهد نتایج آن هستیم.

آن فضای «امام و امت» ، باید احیا شود. اگر این فضا احیا نشود، ما ضربه خواهیم خورد. همانگونه که در این پیچ تاریخی که مقام معظم رهبری نیز بر آن تأکید فرموده‌اند و گفته‌اند باید کاری جدی انجام دهیم می‌بینیم که متأسفانه بسیاری از افراد همراهی لازم را ندارند. این همراهی نکردن باعث می‌شود امام جامعه ناچار شود به ضعف مأمومین (امت) توجه کند، و این توجه به معنای تعدیل سرعت و تطبیق با سطح درک عمومی است.

توجه امام به ضعف مأمومین، در عمل به معنای عقب‌ماندن از مسیر، دیرتر رسیدن به اهداف، سخت‌تر شدن شرایط و تحمل فشارهای بیشتر است. این‌ها همه واقعیت‌هایی هستند که ما به عنوان اصحاب رسانه باید به‌خوبی به آنها توجه کنیم و با دقت، زمینه را برای وقوع «اتفاق درست» فراهم نماییم. آن اتفاق درست، چیزی نیست جز این‌که جامعه باید با امام همراهی کند، پا به پای امام حرکت کند؛ هرچند امام همواره سعی می‌کند به شرایط و محدودیت‌های امت نیز توجه داشته باشد.

آخرین رویارویی بشر، تقابل تمدن توحیدی ایران با تمدن مادی غرب

ما امروز درگیر یک رویارویی تمدنی هستیم.

این درگیری تمدنی مختص امروز نیست، اما اکنون به اوج خود رسیده است. پیش از این، گاه در حد رقابت بود و گاه درگیری‌های محدود، اما امروز شاهد یک تقابل تمام‌عیار تمدنی هستیم.

در یک سو، تمدنی قرار دارد که با محوریت یهود و صهیونیسم جهانی، لذت‌گرایی، شهوت‌گرایی و تمام مظاهر مادی و بی‌خدایی را تبلیغ می‌کند. در سوی دیگر، تمدن توحیدی ایستاده که پرچمدار و علمدار آن، امروز جمهوری اسلامی با رهبری ولایت فقیه است. این دو جبهه به آخر خط تقابل رسیده‌اند و رویارویی مستقیم آنها آغاز شده است.

همان‌گونه که آیت‌الله حائری سال‌ها پیش پیش‌بینی کرده بودند، آخرین رویارویی بشر، تقابل این تمدن توحیدی با محوریت ایران و جمهوری اسلامی، در برابر تمدن غرب با محوریت اسرائیل خواهد بود. اگر اشتباه نکنم، ایشان در همان سخنرانی فرمودند: «از زمانی که این صف‌آرایی آغاز شود، هر آزاده‌ای در دنیا به سوی جمهوری اسلامی متمایل خواهد شد و کسانی که دل در گرو فرهنگ غرب دارند، به سوی جبهه مقابل گرایش پیدا خواهند کرد.

آزادی‌خواهان و انسان‌های آزاده، ولایت الله را که پرچمدارش ولایت فقیه در جمهوری اسلامی است، خواهند پذیرفت و آن سو، پیروان ولایت طاغوت به جبهه مقابل خواهند پیوست.»

در این رویارویی، ما هیچ آرایش جنگیِ مشخصی نداریم. به عنوان مثال، اوایل جنگ تحمیلی در سال پنجاه‌ونه و اوایل شصت را در نظر بگیرید. در آن زمان، عموم جامعه درک نمی‌کردند که فضای جنگی بر کشور حاکم است یا جنگی تحمیل شده است. تا اینکه رسانه ملی وارد شد و این فضا را ایجاد کرد که «آقا واقعاً جنگی آغاز شده». درست است که درگیری ابتدا در گوشه‌ای از کشور بود، ولی تبعات آن به کل کشور کشیده شد. بعداً هم حملات هوایی و اتفاقات مشابه، به این درک عمومی دامن زد و هرچه جلوتر رفتیم، جامعه بیشتر احساس همذات‌پنداری کرد با این واقعیت که جنگ است و کل کشور درگیر آن است.

احیای رابطه «امام و امت»، پیش‌نیاز عبور از جنگ رسانه‌ای

رسالت اصحاب رسانه برای بیدارسازی مردم

اولین کاری که من و شما به عنوان اصحاب رسانه و حوزه باید انجام دهیم، این است که این فهمِ فضای جنگ را القا کنیم و کاری کنیم مردم بفهمند واقعاً جنگ است؛ مانند همان جنگ تحمیلی که مردم آن را حس کردند. در آن دوران، این دغدغه‌ی همگانی بود که «چه باید بکنیم؟» و «چگونه بر این دشمن پیروز شویم؟» مردم پای کار نظام و نیروهای مسلح ایستاده بودند و هرکس هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد تا هرچه سریع‌تر از این فضای جنگی عبور کند.

اما امروز این درک وجود ندارد. انگار اصلاً اتفاقی نیفتاده است! حال آنکه نزدیک به دو دهه است در یک جنگ نرم، فرهنگی و رسانه‌ای قرار داریم. این مسئله باید فهمیده شود که ما در شرایط پیچیده‌ی جنگی به سر می‌بریم؛ جنگی که اغلب، من و شما به عنوان کسانی که در این فضای مسموم زندگی می‌کنیم ناخواسته کاری را انجام می‌دهیم که دشمن می‌خواهد.

مثال مشخصی می‌زنم: دشمن موفق شده ادبیاتی ویژه تولید کند. مفهوم «زامبی» را در نظر بگیرید حالا خاستگاه و تبارشناسی آن را فعلاً کنار می‌گذاریم دشمن از این مفهوم در فیلم‌ها، کلیپ‌ها و تولیدات شبکه‌های اجتماعی خود استفاده می‌کند تا به مخاطبانش القا کند: «مبادا تو هم آدمِ دشمن بشوی! اگر توسط جریان رقیب که اسلام است به دام بیفتی و کوچک‌ترین ارتباطی با او داشته باشی، یعنی زامبی شدن تو. تو در زمین او بازی خواهی کرد و همانند او خواهی شد.»

من در اینجا وارد بحث اسلام‌هراسی نمی‌شوم. مسئله اصلی‌ام این است: دشمن دارد ادبیاتی می‌سازد برای هجمه و تخریب. دشمن از حمله به ما و حتی استفاده از دروغ و شیطنت هراسی ندارد؛ اما ما گاه از بیان حقایق پوسیده‌ی غرب هم واهمه داریم و این بسیار نادرست است.

پروژه‌ی زامبی‌سازی

او برای دشمنی خود، ادبیاتی تولید کرده و اسلام را به عنوان یک موجود ترسناک تصویر کرده است. در واقع، به جای اسلام، مسلمانان را نشانه رفته و آن‌ها را در قالب موجوداتی خطرناک، غیرعقلانی، غیرمنطقی، بی‌خرد و بی‌عقل جایگزین اسلام کرده است. این تصویر، تأثیر خود را می‌گذارد. وقتی هم که می‌خواهد جامعه‌ی خود را نصیحت کند، به صورت غیرمستقیم و نمادین می‌گوید: «مراقب باش زامبی نشوی! اگر در دام اسلام بیفتی، چنین موجود خطرناک و بی‌منطقی خواهی شد.»

این، نمونه‌ای از جنگ نرم و تولید ادبیات تخریبی است که دشمن با ظرافت تمام برای تغییر نگرش‌ها و ایجاد ترس از «دیگری» به کار می‌گیرد.

ما نتوانسته‌ایم با ادبیاتی مناسب و مؤثر به مخاطبان بفهمانیم که مراقب باشند سرباز بی‌جیره و مواجب دشمن نشوند. این ادبیات را تولید نکرده‌ایم، زیرا کار جدی در این زمینه انجام نداده‌ایم.

امروز در عرصه‌ای قرار داریم که باید کار جدی را آغاز کنیم. اولین گام این است که آن سازمان رزم به‌هم‌ریخته را که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند ساماندهی کنیم و بر اساس دستور «آتش‌به‌اختیار» عمل نماییم. این وظیفه‌ای همگانی است و هر یک از ما باید در جهاد تبیین و جهاد رسانه‌ای مشارکت کنیم.

اما علاوه بر اقدام فردی، نهادهای حوزوی و انقلابی نیز باید وارد میدان شوند و با ترمیم سازمان رزم، یک آرایش جنگی منسجم در عرصه فرهنگ و رسانه ایجاد کنند. در این چارچوب، لازم است «اتاق جنگ رسانه‌ای ـ فرهنگی ـ تمدنی» تشکیل شود و فعالیتی نظام‌مند در حوزه دشمن‌شناسی صورت گیرد.

شهید حسن باقری نمونه‌ای درخشان از این نگاه بود. ایشان می‌فرمود: «تعداد شهدای شب‌های اطلاعات عملیات، با تعداد شهدای شب‌های عملیات، رابطه معکوس دارد.» این سخن نشان‌دهنده اهمیت کار اطلاعاتی، شناختی و رسانه‌ای پیش از درگیری‌های میدانی است. امروز نیز عرصه فرهنگ و رسانه، همان «شب اطلاعات عملیات» ماست که باید به‌طور جدی به آن پرداخت.

هر چه در مرحله اطلاعات عملیات، برای کسب آگاهی شهید بدهیم، نزد خدا حجت داریم؛ اما اگر در آن مرحله کوتاهی کنیم و بعد در شب عملیات، به خاطر ناآگاهی و جهل، شهیدی بدهیم، در پیشگاه الهی مسئولیم. یعنی نتوانسته‌ایم آن‌گونه که باید تدبیر کنیم.

یک جا هست که ما تمام تدبیر لازم را به کار بسته‌ایم، اما باز هم قدرت دشمن زیاد است. جنگ و درگیری است، کشته می‌دهیم، شهید می‌دهیم؛ این مسئله‌ای جداگانه است. در این حالت می‌گوییم: ما همه‌ی توان خود را به کار گرفتیم، بیش از این از دستمان برنمی‌آید.

اما جای دیگری هست که می‌گوییم: نه، ما اصلاً نمی‌دانستیم؛ از سر جهل پا شدیم و رفتیم تا بجنگیم. در این صورت، دشمن ضربه می‌زند و بهترین‌های ما را شهید می‌کند. اینجا دیگر نزد خدا هیچ عذری نداریم.

لذا شهید باقری تأکید می‌کرد که هر عملیات باید پیوست اطلاعاتیِ قدرتمندی داشته باشد. ما برای انجام مأموریت مقدس خود، نیازمند کار جدیِ اطلاعاتی هستیم. هر سازمان رزم، اتاق عملیات و ستاد جنگ نیازمند آگاهی دقیق و به‌موقع است. بنابراین، اولین گام، تشکیل این ستاد و سازمان رزم در عرصه‌های رسانه‌ای، سایبری، فرهنگی، اجتماعی و تمدنی است.

این مراحل را بیان کردم که آخرین و بالاترین گام، گام تمدنی»است و امروز دقیقاً رویارویی ما در سطح «نبرد تمدنی» قرار دارد. اگر در این زمینه دیر اقدام کنیم، قطعاً ضربه خواهیم خورد.

داشتن آرایش نظامی

ما باید بدانیم در مقابل این دشمن در فضای سایبر چه باید بکنیم، در عرصه رسانه چگونه عمل کنیم، در حوزه محتوا، پیام و شناخت چه راهبردی داشته باشیم؟

باید بدانیم دشمن چه انگاره‌ها و تصاویر ذهنی می‌سازد و ما در مقابل، چه انگاره‌های مثبت و قوی‌ای داریم که می‌توانیم از آنها استفاده کنیم.

همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرموده‌اند، باید از «ایمان مردم» برای تولید عمل صالح بهره برد، اما این کار باید در قالب سازمانی و نظام‌مند انجام شود، نه صرفاً به صورت فردی. هرچند تلاش‌های فردی ارزشمند و مأجورند، اما اثرگذاری کلان و پایدار در گرو کار تشکیلاتی و هماهنگ است.

اما من و شما به عنوان حوزه یا یک نهاد انقلابی سازمان‌یافته چه باید بکنیم؟ اولین اقدام این است که نگاهی منسجم و برنامه‌ریزی‌شده نسبت به مسئله جنگ فرهنگی، رسانه‌ای، اجتماعی، شناختی و در نهایت جنگ تمدنی داشته باشیم. این نگاه باید بازتعریف و بازطراحی شود.

نخبگان جوان و متخصصان این عرصه‌ها باید دور هم جمع شوند و یک «اتاق رزم عملیاتی» تشکیل دهند؛ اتاقی که رویکرد آن تهاجمی باشد و هدفش، «حجمه به دشمن» باشد.

اگر ما رویکرد تهاجمی را انتخاب نکنیم و تنها به دفاع اکتفا کنیم، محکوم به شکست خواهیم بود. چرا که اگر دشمن هزار بار حمله کند و ما هزار بار دفاع کنیم، این تضمینی نیست که بتوانیم در برابر حمله هزار و یکم هم مقاومت کنیم.

گاهی اوقات باید بگوییم: «بسیار خوب، اینک زمان پایان دفاع منفعلانه فرا رسیده است. تاکنون تلاش کردم درگیری را به حداقل برسانم، اما اکنون وضعیت به جایی رسیده که تو نه هدایت می‌شوی و نه سخن حق را می‌پذیری. بنابراین، استراتژی من از حالت تدافعی به هجوم فعال تغییر خواهد کرد.»

تنها با این تغییر رویکرد و ایجاد تشکیلات منسجم تهاجمی است که می‌توانیم ابتکار عمل را از دست دشمن خارج کنیم و در میدان نبرد تمدنی پیروز شویم.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha