به گزارش خبرگزاری حوزه، از نگاه اندیشمندان علوم انسانی، هویت جمعی ملتها نه صرفاً در متون تاریخی، بلکه در حافظهی زیسته و نمادین آنها تحقق پیدا میکند؛ حافظهای که به واسطه آیینها، اسطورهها، معماری، هنر، ادبیات و ... بازتولید و تثبیت میگردد.
اگر به سینما از این منظر نگاه کرده و به تحلیل آن بپردازیم، بیشک نمیتوان نقش مهم آن در شکلگیری و ثبات هویت جمعی را نادیده گرفت، چه آن که به هر حال بخش مهمی از حافظه جمعی یک ملت از طریق سینما به عنوانهنر-صنعت- رسانه شکل گرفته و قوام مییابد.
تماشای فیلم"احمد" بر روی پرده سینما، بهانهای شد برای راقم این سطور تا نکاتی را از این منظر مورد توجه قرار دهد، چه آن که به هر حال اُسوه هایی همچون شهید حاج احمد کاظمی که فیلم درباره ۱۸ساعت خدمت ماندگار ایشان در نخستین روز بعد از واقعه زلزله بم است، از جمله مؤلفههای اقتدار ایران اسلامی به شمار میروند و تاریخ نشان داده که آحاد ملت در حافظهی خویش هیچ گاه از دستاوردهای آنان غافل نخواهند شد.
آنچه مسلم است این که هنر هفتم بستری است برای اینکه نسل جدید بیش از پیش با خدمات بزرگان و قهرمانان واقعی جامعه خود آشنا شده و پیوند قلبی، عاطفی و تاریخی خود را با آنها در امتداد زمان تقویت کند.
شروعی پرتلاطم و جذاب
مصطفی گودرزی، منتقد و تحلیلگر فیلم و سریال در همین زمینه بیان می دارد: "احمد" فیلمی است که به روایت هجده ساعت ابتدایی زلزله بم در تاریخ پنجم دی ماه ۱۳۸۲ می پردازد و این اثر در خط محوری داستان خود به وجوهی از شخصیت و مدیریت سردار شهید حاج احمد کاظمی، فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه پاسداران اشاره می کند.
وی میافزاید: فیلم به شکلی کاملاً پر تلاطم از دقایق ابتدایی، با خبر شنیدن زلزله و بعد به مرور با به نمایش گذاشتن صحنه های دلخراش و درد ناک، مخاطب را با خود همراه می کند. روایت کلی قصه در به تصویر کشیدن عمق آن فاجعه ی عظیم است و این که احمد کاظمی با وجود آن که ابلاغ سازمانی و مأموریتی هم به او نشده با احساس تکلیفی که دارد، از لحظات آغاز این واقعه تلخ در بم حاضر میشود تا بتواند به مدیریت بحران آن لحظات پرهیاهو و دردناک بپردازد.
مدیریت بحران و روایت دراماتیک قصه
وی همچنین ادامه میدهد: در مسیر داستان، جلوه های دراماتیک قابل توجهی وجود دارد که با شخصیتپردازی و بازیهای نسبتاً خوب، احساس مخاطب را با خود درگیر می کند، ضمن آن که به شکل غیرمستقیم در خط کلی روایت، به انتقادات و تعارضات سیاسی مهمی در داخل نیز توجه می شود که در مصادیق عینی آن، حضور در میدان عمل و کمک کردن مردم در شرایط سخت و ناگوار حوادث است و این که شخصیتی چون احمدکاظمی با احساس مسئولیت خود به شکل جهادی به مدیریت بحران میپردازد.
گودرزی خاطرنشان میکند: طبق آمار مستند در آن مقطع، هر ۱۳ دقیقه یک هواپیما و یک هلیکوپتر از فرودگاه بم به پرواز درآمده و در مجموع بیش از ۳۰ هزار مجروح و مصدوم این زلزله با درایت و مدیریت حاج احمد کاظمی و نیروهای تحت امرش نجات پیدا میکنند.
وی می افزاید: آنچه در خصوص این اثر سینمایی حائز اهمیت است این که مخاطب در دل بحران قرار میگیرد و با یادآوری اتفاقات پس از زلزله بم درگیر داستان میشود اما هر چه داستان پیش میرود تا حدودی ضعف در بحث شخصیتپردازی و فیلمنامه خودش را نشان میدهد و ایکاش دوستان سازنده فیلم به مقوله تعلیق و گره افکنی در کار توجه بیشتری میکردند، ضمن آن که باید محوریت همچنان در فیلم پرداختن به شخصیت و نوع مدیریت فرمانده میدان یعنی حاج احمد کاظمی باشد.
لزوم توازن بین فرم و محتوا
رضا کریمی، پژوهشگر و مدرس هنر و سینما نیز بیان میدارد: فیلم در طرح و ایده اولیه و همینطور در به حرکت درآوردن روایت خود در ریل ژانر مورد هدف نسبتاً خوب عمل کرده به این نحو که با حساسیتهای فرامتنی قهرمان داستان، هیجان زده نمیشود و به شکل ساده و بی تکلف به روایت هجده ساعت از زندگی شهید احمد کاظمی میپردازد. با این حال به نظر می رسد که در ساخت این گونه آثار باید به بحث توازن منطقی بین فرم و محتوا توجه بیشتری کرد.
وی میافزاید: سینمای ایران در چند دهه اخیر شاهد تغییر ات رویکردی متفاوتی بوده است؛ به این معنا که گاه در بند چارچوب های فرمی محصور مانده و گاه از سرریز شدن محتوا دست و پا زده است. این مسأله محصول همان دعوای پُر تلفات اصالت بخشی به هریک از این دو است. حال اگر توازن بین فرم و محتوا را مفروض قرار دهیم باید اینگونه تحلیل کنیم که مادر جمیع تولیدات سینمای ژانر دفاع مقدس به شدت دچار این التقاط شدهایم که با اطمینان خاطر از محتوای عمیق، سراغ فُرم رفته ولی غافل از آنکه محتوا را زیر پای فرم ذبح کرده ایم و شاید فیلمساز خود متوجه این اتفاق نباشد، چرا که به انگاره های ذهنی مخاطب از جهت مواجهه با قهرمانانی مثل احمد اطمینان دارد.
نکتهای خطاب به سازندگان و حامیان آثار
وی اضافه می کند: به نظر میرسد که اگر سازمانها و دفاتر سینمایی متولی در نوع این پرداخت، دقت و ذوق هنری بیشتری به خرج دهند، ما شاهد تولید آثار بهتری باشیم و البته این دردی است که در بسیاری از فیلمهای ژانر دفاع مقدس به نوعی مشهود است. البته باید توجه داشت که این چالشی نیست که فقط در بحث فیلم های دفاع مقدسی و فیلم های که با رویکردهای ارزشی و ملی ساخته میشوند وجود داشته باشد، بلکه در نبض سینمای فعلی در ژانرهای گوناگون مشهود است.
اُسوه ماندگار خدمت و مردانگی
کریمی همچنین بیان میدارد: امیرعباس ربیعی در مقام فیلمساز در این فیلم می کوشد تا به دور از قهرمانسازیهای تصنعی به روایت حاج احمد به عنوان یک اُسوه شرافت و مردانگی که خود را وقف خدمت به مردم زلزلهزده و کاستن از رنج و آلام آنان کرده، بپردازد؛ قهرمانی که به جای شعار دادن و سخنرانی کردن صرف که آفتِ کلیشه شده بسیاری از مسئولان است، با سلاح ایمان و عمل وارد شده و با تدبیر خود به حل مشکل اهتمام دارد بی آن که بخواهد خودنمایی کرده و ژست مردمیبودن بگیرد.
وی میافزاید: در این میان، حوادث عجیبی که به تبع زلزله بم رخ میدهد و گرههایی که پیشروی قهرمان داستان قرار میگیرد، عمدتاً در جهت بازنمایی و ضریبدهی به ارزشهای ملی و مذهبی است، که البته در برخی موارد این تهییج احساسی و عاطفی مخاطب را متاثر میسازد و این خود به منزله یکی از مهمترین اهداف غایی فیلمساز است که با اصالت بخشی به ایثار و از خودگذشتگی در سختترین لحظه اضطراری زندگی، قاب فرمی و محتوایی خوشرنگی را رقم میزند به نحوی که حقیقتاً سکانسهای برش خورده و بی نظیری از حوادث و بحران های تجربه شده مردم ایران است. فیلم در بُعد فرمی در جایگاه نسبتا خوبی قرار دارد. به این صورت که ترکیب بندی پلان ها و جلوه های ویژه ای که برای به تصویر کشیدن وخامت بصری زلزله نیاز است، در اکثر سکانس ها هماهنگ با ریتم حسی فیلمنامه است.
گزارش از: سیدمحمدمهدی موسوی










نظر شما