شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024

حجت‌الاسلام سید علی طباطبایی فرزند مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی از همراهان علامه امینی در تحریر الغدیر زوایای جدیدی را از نحوه نگارش کتاب شریف الغدیر و شیوه به دست آوردن منابع آن توسط علامه امینی بازگو کرد.

آنچه در پی می‌‌خوانید گفت‌وگوی خبرنگار علمی و فرهنگی مرکز خبر حوزه با فرزند مرحوم آیت‌الله سید عبدالعزیز طباطبایی است که ناگفته‌هایی در خصوص الغدیر را بیان کرده است.

*علامه امینی و الغدیر به نوعی نقطه عطف تاریخ اعتقادات شیعه می‌باشند. لطفا در این مورد مختصراً توضیح دهید؟

یاد و نام علامه امینی با واقعه‌ای گره خورده است که تا اسلام زنده است آن واقعه زنده است و آن واقعه مسئله جانشینی امیر المومنین علی علیه‌السلام است باید اذعان نمود علامه امینی نقطه عطفی در تاریخ اعتقادات و کتاب‌های شیعه در حوزه امامت و خلافت بود، شیعه در طول تاریخ دفاعیه‌های زیادی نگاشته و اعتقادات خود را تبیین کرده و رسائل و کتب متعددی در این باب نگارش کرده، اما روش علامه امینی سبب شد الغدیر نقطه عطفی در تاریخ پرافتخار علمای شیعه باشد.

منابعی که علامه امینی در الغدیر استفاده کرده بسیار گسترده است، یعنی حجم منابعی که ایشان ارجاع می‌دهد و از آن‌ها نقل می‌کند و به خواننده ارائه می‌دهد اعجاب‌انگیز است؛ چون او در عصری زندگی می‌کند که صنعت چاپ وجود دارد، آثار بسیاری چاپ شده و در دسترس اهل تحقیق قرار گرفته و بر خلاف بسیاری از افراد که به کتب چاپی و سهل‌الوصول مراجعه می‌کنند، اما ایشان به حجم بسیار بالایی از کتاب‌های خطی نیز مراجعه می‌کنند و حتی به مخطوطاتی که در نجف اشراف و بغداد و شهرهای نزدیک اکتفا نمی‌کنند و سفرهای متعددی به کشورهای اسلامی انجام می‌دهند. سفر طولانی به هندوستان و سوریه و کشورهای دیگر و پرکاری علامه همه سبب فزونی چشمگیر منابع الغدیر شد.

*چه رابطه‌ای بین مرحوم عبدالعزیز محقق طباطبایی با علامه امینی در خصوص الغدیر وجود داشت؟

یکی از پیوندهایی که مرحوم پدر ما محقق طباطبایی با علامه امینی داشت تهیه منابع الغدیر می‌باشد و در سفرهایی که به ایران و کشورهای دیگر انجام می‌داد همیشه به دنبال رد پای مباحث امامت و فضائل امیر المومنین بود و محقق طباطبایی این منابع را سریعاً برای علامه تهیه و نقل می‌کرد و اگر امکان تهیه نبود، حداقل امکان دست یابی را طوری آماده می‌کرد که در مجموعه الغدیر مورد استفاده قرار بگیرد

*مدت همکاری مرحوم محقق طباطبایی با علامه امینی چند سال بود؟

مرحوم پدرم از جوانی در نجف اشرف همراه و همنشین دو استاد بزرگ بود، البته ایشان در نجف از اساتید زیادی استفاده کرده بود و شاگرد خاص آیت الله خویی و سید عبد الهادی شیرازی بود، اما نسبت به دو استاد، بسیار شیفته بود و تقریباً بیشتر اوقات خود را با ایشان می‌گذارند، یکی مرحوم آقا بزرگ تهرانی مؤلف دائرة المعارف الذریعة و دیگری مرحوم علامه امینی لذا تمام حیات علمی خود را چه در زمان حیات این دو استاد و چه بعد از رحلت این دو عالم بزرگ بر کارهای این دو شخصیت متمرکز کرد و در نگارش «الغدیر» هم در جمع آوری منابع آن با علامه امینی مشارکت داشت و هم در کتابخانه امیر المومنین که علامه امینی در نجف تاسیس کرده بودند بسیار همکاری داشتند و فهرست نسخه‌های خطی آن کتابخانه که مرحوم پدر ما نوشته و تنظیم کرده‌اند در شرف چاپ است و آثاری که ایشان نوشته، همه در همین راستاست.

*آیا آثار دیگری از مرحوم پدرتان غیر از مشارکت در الغدیر وجود دارد؟

ایشان کتابی دارد با عنوان "الغدیر فی تراث الاسلامی" و در حقیقت کتاب‌شناسی غدیر است، و کتاب را برای کنگره غدیر لندن آماده کرده بودند، این کتاب یک بار در بیروت و یک بار هم در قم منتشر شد، ‌ایشان همچنین کتابی با عنوان " علی ضفاف الغدیر " نوشته‌اند که مطالب این کتاب در پنج کلاسور تنظیم شده و هنوز منتشر نشده است. در واقع این کار استدراک روایان غدیر است، یعنی راویان حدیث غدیر که علامه امینی در کتاب الغدیر نیاورده را ایشان در این کتاب آورده‌ و دنباله کار علامه است؛ باز از کتاب‌های دیگری که در این راستا توسط مرحوم محقق طباطبایی نگاشته شده، کتاب شمس‌الدین ذهبی عالم معروف جامعه اهل سنت است، ذهبی آثار بسیاری دارد مانند " سیر اعلام النبلا " و " تاریخ اسلام " آن هم با آن حجم بزرگ؛ این شخصیت علمی بزرگ اهل سنت که چندان هم روی خوشی به شیعیان نشان نمی‌دهد، رساله مستقلی درباره حدیث غدیر تألیف نموده با عنوان " طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه " این اثر، یک برگ برنده خوبی در دست شیعیان است، این عالم بزرگ اهل سنت در این کتاب، اسناد حدیث غدیر را بررسی کرده، از این کتاب تنها نامی باقی بود، یعنی در زمره تألیفات ذهبی می‌باشد، علمای قدیم آن را دیده‌اند و نقل‌هایی از آن نموده‌اند، اما هیچ اثر و نسخه‌ای از آن یافت نمی‌شود و دلیل مفقودشدن آن مشخص است.

طبیعتاً کسانی که به فکر میراث ذهبی هستند؛ یعنی اهل سنت دل خوشی از این رساله ندارند و به دنبال استکتاب انتشار آن نیستند؛ حتی انگیزه از بین بردن آن را دارند، لذا عنایتی به آن نداشتند، مرحوم محقق طباطبایی یک نسخه از این کتاب را در بین نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران می‌یابند و در حالی که خود دانشگاه هم از ارزش این کتاب بی اطلاع بوده است؛ ایشان این نسخه را پیدا می‌کند و اسانید آن و شیوخ مؤلف را بررسی می‌کند و این کتاب را با تعلیقات فراوان احیاء می‌کنند، تعلیقاتی که به اندازه خود رساله می‌باشد و بعد از فوت مرحوم والد این اثر در قم منتشر شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت، خصوصاً در بین مجامع اهل سنت چرا که تألیف ذهبی بود.

*به نظر شما چه ضرورتی ایجاب می‌کند که توجه بیشتری به حدیث الغدیر صورت گیرد؟

اهتمام به حدیث غدیر از طرف شیعه و سنی به لحاظ جایگاه بلند حادثه غدیر است،‌ به طوری که 120 صحابی آن را نقل کرده‌اند و هیچ حدیثی در مجامع حدیثی شیعه و سنی در هر بابی که تصور کنیم، از قبیل اخلاق و فقه و... به اندازه حدیث غدیر روایت نشده است و در میراث اسلامی حدیثی که به تواتر آن باشد وجود ندارد، لذا رساله‌های خاص بر غدیر تألیف شده است و محققین نگاه ویژه‌ای به این حدیث داشته‌اند و در حقیقت توجه علامه به غدیر بسیار به جا بود و جا دارد، این توجه همچنان ادامه یابد و غدیر محور اصلی مباحث اعتقادی باشد.

مرحوم پدر ما از قول علامه امینی نقل می‌کردند: شیخ عباس قمی به من ‌فرمود: الغدیر کی چاپ می‌شود، تا ما الغدیر را ببینیم؛ محدث قمی متوفی 1359 ه ق می‌باشد و این یعنی خیلی پیش از دیدار پدرم با امینی است، علامه این کار را آغاز کرده بود و یادداشت برداشته بود و به دنبال الغدیر بوده است و همه حیات و عمرش را در این راه گذاشته است، کسی که بنا به قول مرحوم پدر ما روزی 18 ساعت در کتابخانه می‌نشست و کار می‌کرد.

*در خصوص نگارش الغدیر آیا حکایتی از پدرتان شنیده‌اید؟

یکی از داستان‌هایی که محقق طباطبایی نقل می‌کردند این بود، زمانی که علامه امینی در رامپور هند بودند، آن منطقه، پادشاهی شیعی داشت و کتابخانه خوبی هم جمع کرده بود، لذا مرحوم علامه امینی در آنجا مشغول کار برای الغدیر بودند، مدیر کتابخانه شخصی بود به نام "علی عرشی" و ایشان سنی متعصبی بود و روی خوشی به علامه نشان نمی‌داد، حاج آقا رضا فرزند مرحوم علامه امینی می‌گفت: به پدرم گفتم کار ما اینجا سخت می‌شود علامه امینی فرمودند: ما ارباب داریم و انشا الله درست می‌شود، در آن کتابخانه نسخه‌های مهمی موجود بوده و علامه از او نسخه‌ها را می‌خواهد و متصدی کتابخانه به اشتباه نسخه‌ها را به او می‌دهد، چون نسخه‌ها کهن است و اول و آخر آن افتاده است، تشخیص آن‌ها دشوار بوده علامه می‌فرمودند: این تفسیر سفیان ثوری نیست و اشتباه داده‌ای و آقای «عرشی» می‌گفته: تا حالا که بوده و دوباره بررسی می‌کنند و همین‌طور ماجرا ادامه پیدا می‌کند و علامه کتاب‌های دیگری می‌طلبند و نوعاً آقای عرشی در تشخیص کتاب‌ها اشتباه می‌کند، ولی علامه کتاب شناس بوده‌اند تا اینکه «علی عرشی» در مقابل علامه خضوع می‌کند و منقلب می‌شود و می‌گوید: هر خدمتی بتوانم به شما می‌کنم.

 علامه گفته بود، چند ساعت می‌توان در اینجا مطالعه کرد او گفته بود: شش ساعت و علامه گفته بود من می‌خواهم روزی 14 ساعت در اینجا باشم و او هم می‌پذیر و می‌گوید؛ من کسی را موظف می‌کنم در را برای شما باز کند علامه می‌گوید: وقتی فردا به کتابخانه آمدم و در زدم دیدم خود او در را باز کرد و من گفتم دلم می‌خواهد کسی را که قرار است بماند و در را باز کند ببینم و او گفته بود: خودم در خدمت شما هستم و این‌گونه کوتاه آمد.

*اینجا تحویل بدهم یا نجف

از داستان‌هایی که پدرم نقل می‌کرد، این بود که علامه برای چاپ الغدیر نیازمند کاغذ بود و بعد از جنگ جهانی کاغذ بسیار کم شده بود و به سختی تهیه می‌شد، علامه به بغداد می‌رود و به شیخ محمد رضا مظفر می‌گوید: من سیصد بند کاغذ برای چاپ الغدیر می‌خواهم، مرحوم مظفر می‌گوید: برای کتاب سقیفه خودم پانزده بند کاغذ می‌خواستم، یک ماه است دوندگی می‌کنم و هنوز نتوانسته‌ام بگیرم و علامه در جواب می‌گوید: من برای الغدیر کاغذ می‌گیرم. ما ارباب داریم. به اداره‌ای که متصدی این کار بوده‌اند می‌روند و درخواست سیصد بند کاغذ می‌کند و مسئول آنجا در جواب درخواست علامه فقط می‌گوید: کاغذها را اینجا تحویل بدهم یا نجف؟ مسئولین مافوق بعداً آن شخص را مورد سرزنش قرار می‌دهند که چطور بدون هیچ تعریف و برنامه‌ای شما به یک نفر سیصد بند کاغذ داده‌اید؟ او گفته بود به قدری هیبت این شخص مرا گرفت که هر چه او دستور می‌داد من انجام می‌دادم. این‌ها نبود مگر به خاطر گره خوردن کار علامه با امیر المومنین (ع).

*آیا کتاب الغدیر مجلدات دیگری هم دارد که به طبع نرسیده است؟

من پیگیری نکرده‌ام، ولی مرحوم پدر ما می‌گفتند: ادامه الغدیر در نجف مانده است و زمانی هم که از حاج آقا رضا فرزند علامه امینی ادامه الغدیر را جویا می‌شدند ایشان می‌گفت: نجف است، اما حالا چه صورتی یافته نمی‌دانم؟! اخیراً تکمله ای بر الغدیر چاپ شد، ولی آن تکمله ای نیست که علامه امینی داشت و در حقیقت یادداشت‌هایی است که مربوط به ثمرات الاسفار است و تحت همین عنوان هم چاپ شد و به گونه‌ای این عنوان، هم غلط و هم درست است؛ چرا که یادداشت‌هایی در سمت و سوی الغدیر می‌باشد که باید مرتب و چاپ می‌شد، ولی ادامه الغدیر نیست و مرحوم پدرم می‌گفتند: آن مقداری که از الغدیر چاپ نشده حدود همین 11 جلد خواهد بود، یعنی الغدیر 22 جلد می‌شود.

 *چرا ادامه این کتاب ارزشمند طبع نشده است؟

 مسائل همه مربوط می‌شود به کتابخانه امیر المومنین نجف که مدیریت آن در حال عوض شدن است و هنوز شکل منظمی نیافته است که بتوان این کارها را به خوبی پیگیری کرد.

*شما خیلی مظلوم هستید هم در آن عصر و هم الان

آن طور که از پدرم شنیدیم، علامه امینی بسیار مورد عنایت امیر المومنین بوده‌اند؛ کتابی به نام «الصراط المستقیم» اثر شیخ زین‌الدین عاملی بود و علامه قصد داشت آن را در الغدیر به کار بگیرد، اما کتاب یافت نمی‌شد در همان ایام علامه متوجه می‌شوند که شخصی این کتاب را دارد و از او درخواست کتاب نمودند، اما صاحب کتاب امتناع می‌نمود؛ علامه بسیار دلخور می‌شوند و به حرم امیر المومنین می‌روند و خطاب به حضرت می‌گوید:شما خیلی مظلوم هستید هم در آن عصر و هم الان، نه تنها از جانب دشمنان بلکه الان از جانب برخی شیعیان که کتاب شما را در اختیار دارد و من برای کار شما می‌خواهم، ولی به من نمی‌دهد،‌ از حرم بیرون می‌روند و از آنجا راهی کربلا می‌شوند، عادت علامه امینی هم به رسم زوار این بود که در بدو ورود به زیارت می‌رفت و در آنجا یکی از منبریان کربلا را می‌بیند و او به علامه امینی می‌گوید: من کتاب‌هایی دارم که به دردم نمی‌خورد؛ اگر به درد شما می‌خورد بردارید و اولین کتابی که از بین آن کتاب‌ها برمیدارند، الصراط المستقیم بود.

این قضیه بار دیگر هم اتفاق افتاد، فردی کتابی داشت و علامه امینی برای قصه‌ای؛ راجع به ابوبکر آن کتاب را نیاز داشت و صاحب آن، کتاب را نمی‌داد؛ مرحوم پدرم و علامه خرسان به دیدن علامه امینی آمدند- علامه خرسان الان در نجف هستند و زنده‌اند - و علامه به ایشان گفتند: شما بروید کتاب را بگیرید، شاید آن شخص فقط با من مشکل دارد و کتاب را به شما بدهد، ولی آن فرد از دادن کتاب امتناع می‌کنند. مرحوم محقق طباطبایی می‌فرمود: بعد که به دیدن علامه رفتم، دیدم همان کتاب روی میز علامه می‌باشد، از او پرسیدم چگونه کتاب را تهیه کردید؟

علامه در جواب فرمود: شیخ اسد حیدر که کتاب "الامام الصادق و مذاهب الاربعة"  را نوشته است اینجا آمده بود و به من گفت؛ من این کتاب را دیدم و برای من جالب بود و برای شما آورده‌ام شاید برای شما هم مفید باشد؛ کتاب را گذاشت و رفت. و این درخواستی که علامه از پدرم و علامه خرسان نموده بودند، توسط شخص دیگری محقق شد و این امور نشان می‌دهد که علامه مورد عنایت بوده‌اند.

این حجم کار قابل باور نیست، بخشی از الغدیر استدلالات و احتجاجات است و علامه در بخشی از الغدیر اثبات کرده‌اند که همه شعرا و ادبای عرب از "من کنت مولاه فعلی مولاه " همان معنای ولایت و جانشینی را می‌فهمیده اند مطالب زیادی در احتجاجات است در جلد پنجم الغدیر، مفصل راجع به زیارت و آداب آن بحث نموده‌اند و جای این دارد که مجزا چاپ شود.

علامه در الغدیر، احادیث موافق و مخالف را آورده است و تمامی اشکالات و خدشه‌هایی که در طول تاریخ به حدیث غدیر شده از زمان ابن تیمیه تا معاصرینی مانند احمد امین را تک تک بررسی و رفع کرده‌اند، مرحوم علامه در الغدیر همه این شبهات را مد نظر قرار می‌دهد و این اثر را می‌نویسد.

 این حجم کار بسیار اعجاب انگیز است تا جایی که مرحوم آیت الله العظمی سید عبد الهادی شیرازی در تفریظی که بر الغدیر دارد می‌گوید: اگر علامه امینی جلوی چشم ما نبود و در مرئی و منظر ما نبود، هیچ‌گاه باور نمی‌کردیم الغدیر را یک نفر نوشته باشد.

*آیا بعد از چاپ الغدیر علامه مورد انتقاد اهل سنت قرار نگرفت؟

انعکاس الغدیر در جامعه اهل سنت بسیار بالا بود. اما ما کم کاری کردیم. آن زمان که علامه این کتاب را چاپ کردند، اثر بسیار زیادی گذاشت از باب نمونه

مرحوم پدرم گفت، من خدمت آیت الله بروجردی ( ره ) در ایران رسیدم و به ایشان گفتم الغدیر را دیده‌اید؟

 ایشان فرمود:

این کتاب در سوریه و لبنان سبب تشیع عده زیادی شد و مرحوم شرف الدین عاملی در نامه‌ای برای من نوشته‌اند که بسیاری از اهل سنت به مذهب اهل بیت (ع) گرویده اند و شیعه شده‌اند و به خاطر گرویدن به تشیع از ادارات و کارهایشان اخراج شده‌اند و حقوقی که به ایشان داده می‌شد، قطع شده است، دستور بدهید ماهیانه‌ای به ایشان تعلق بگیرد.

الغدیر در مجامع اهل سنت انعکاس زیادی داشت، مخصوصاً جملاتی که خود اهل سنت در وصف الغدیر گفته‌اند، نشان می‌دهد، الغدیر برای ایشان اعجاب انگیز بوده است، ولی ما کم کاری کردیم و این تأثیر گذاری را دنبال نکردیم چرا که ما کم کم خاموش شدیم و محتوای الغدیر را احیا نکردیم.

 *آیا بعد از الغدیر کار جدی صورت گرفت؟

در زمینه اعتقادات کاری با این حجم و اطلاعات نوشته نشده است، کتاب شب‌های پیشاور بعد از الغدیر نوشته شده است و کار بعد از الغدیر است، اما استحکام الغدیر را در آن را نمی‌بینیم هر چند کتاب تاثیر گذار و خوبی است، چرا که الغدیر منابع فراوانی دارد و از خصوصیات آن ارجاع به منابع می‌باشد، علامه در ارجاعات از متد جدید استفاده ‌نموده و این آدرس دهی‌های دقیق، خصم را ساکت می‌کند و این نوع کار تا قبل از علامه در کارهای اعتقادی ما رواج نداشت، لذا گسترش منابع و روش جدید علامه در ارجاعات الغدیر و تبحر و مهارت ایشان در علوم مختلف در الغدیر به وضوح قابل مشاهده است.

علامه تاریخ را به خوبی می‌شناسد، احادیث را مو به مو و خط به خط بررسی کرده است، رجال را چقدر خوب می‌شناسد بهترین تراجم در بین مباحث الغدیر است، لذا در صفحه به صفحه الغدیر فوائد فراوانی دیده می‌شود؛ مثلاً اگر کسی بخواهد راجع به ابوطالب مطالعه‌ای داشته باشد، بداند در الغدیر هفتاد صفحه فقط راجع حضرت ابوطالب است؛ در الغدیر هشتاد صفحه مفصل راجع عمروعاص نوشته است و این‌ها همه به خاطر تسلطی است که علامه بر تاریخ و حدیث و رجال دارد و اگر این‌ها جمع شود، چنین شاهکاری خلق می‌گردد؛ یعنی استعدادهای متعدد علامه و فرصت‌هایی که برای او پیش آمده و نیز مراجعه به کتابخانه‌های متعدد سبب شد که چنین شاهکاری خلق گردد.

مرحوم آیت الله عبدالعزیز طباطبایی تعلیقاتی بر الغدیر علامه امینی دارند آیا این تعلیقات کامل است؟

 مرحوم پدرم تعلیقاتی بر الغدیر داشتند، زمانی که بنا شد الغدیر به طبع برسد؛ از ایشان خواستند تعلیقاتشان بر الغدیر را چاپ کنند، مرحوم پدرم پژوهش‌ها و کارهای دیگر خود را کمتر کردند تا بتوانند تعلیقات کامل‌تری بر الغدیر بنویسند و این تعلیقات تا مجلد چهارم الغدیر نوشته شد، اما در رمضان سال 1416 هجری قمری برابر با 1374 هجری شمسی محقق طباطبایی رحلت نمود و کار متوقف شد، ولی همه مطالب ایشان بر الغدیر را تحت عنوان "تعلیقات بر الغدیر" را برای چاپ آماده کرده‌ایم

*این اثر کی منتشر می‌شود؟

انشا الله سال آینده و در حال حاضر کتاب "الغدیر فی تراث الاسلامی" را چاپ مجدد کرده‌ایم وبه خاطر اینکه ایشان بر این کتاب اضافاتی داشتند هنوز چاپ نشده است.

مرحوم پدرم نقل می‌کرد : علامه امینی به من فرمود: «الغدیر ما را از انسانیت انداخت» چرا که همه به دید و بازید می‌روند، اما امینی از حداقل‌های زندگی خود صرف نظر کرده بود و همه زندگی خود را بر روی الغدیر گذاشتند.

*برای عمومی شدن الغدیر در سطح جامعه چه پیشنهادی دارید؟

ضرورت دارد الغدیر عمومی شود؛ چرا که مطالب متنوع و فراوانی در الغدیر به چشم می‌خورد، کتابی است مرجع و خواندنی، کسی که به عنوان مرجع به آن نگاه می‌کند و به دنبال مطلب خاصی در آن می‌گردد از معارف دیگری که در جای جای این کتاب آمده است بی بهره می‌ماند و کسی هم که بخواهد آن را بخواند؛ شکل مرجع بودن این کتاب برای او ملال آور می‌شود، لذا باید آثاری در حاشیه الغدیر نوشته شود و مطالب آن را دسته بندی و روان‌تر کند و جامعه علمی امروز ما حوصله این مراجعات را ندارد و دوست دارد همه چیز شسته رفته و آماده در دسترس قرار بگیرد.

متشکرم

گفتگو؛ حمید کرمی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha