پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024

خبرگزاری حوزه/ بیستم فروردین ماه مصادف است با سالروز شهادت سید مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم که به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامگذاری شده است.

امسال بیستمین سالگرد شهادت مرتضی آوینی است و در طول این سالها چه بسیار نکته ها و گفته ها و نوشته ها و حرف و حدیث ها که در باره او و در باب هنر دینی و اسلامی بر زبانها و قلمها جاری و ساری گشته اما نکته اینجاست که چه میزان از این مضامین بر مناط حق و بر بستر واقعیت بنا گشته و چقدر در درک و شناخت بهتری نسبت به حقیقت آوینی و ماهیت هنر انقلاب اسلامی به مخاطبان کمک کرده است.

هنر انقلاب، قاعدتا زاییده اندیشه ای است که انقلاب اسلامی بر مبنای آنها شکل گرفت و رشد و نمو یافت.

جمله ناب و زیبا و ماندگار پیر جماران در تعریف هنر که فرمود «هنر،دمیدن روح تعهد است در کالبد انسانها» به تمامی گویا و جویای همه آن حقایقی است که در ذات و ماهیت انقلاب اسلامی و هنر منبعث از آن نهفته و هویداست.

ماهیت هنر انقلاب بایستی نسبت درستی با ماهیت اصل انقلاب داشته باشد و به عبارت دیگر، هنر انقلابی باید آیینه ای باشد برای بازتاباندن آمال و آلام انقلاب و مردم.

اگر عدالت، اسلام خواهی، آزادی و استقلال، مبارزه با سرمایه داری و رفع فقر جزء آرمانهای انقلابی مردم در سال 57 بوده که حتما بوده پس در آیینه هنر انقلابی هم باید حداقل ردی از این معارف و مبانی و منویات باقی باشد و یا به اشارتی بدین سو رهنمون گردد.

هنر انقلاب اسلامی آبشخور اصلی خود را همان چیزهایی قرار داده که بنیان این نهضت اسلامی بر آنها استوار بوده و شکل گرفته.

پیام جانبخش و زیبای امام به هنرمندان، خود گویا و جویای این حقیقت ناب و تابناک است و یادآور عهدی که هنرمند در روزگار «الست» با خود و خدای خویش بنانهاد و آسمانی شد:

«خون پاك صدها هنرمند فرزانه در جبهه‌هاي عشق و شهادت و شرف و عزت سرمايه زوال‌ناپذير آن گونه هنري است كه بايد، به تناسب عظمت و زيبايي انقلاب اسلامي، هميشه مشام جان زيبا پسند طالبان جمال حق را معطر كند. تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدي - صلي الله عليه و آله و سلم - اسلام ائمه هدي - عليهم السلام - اسلام فقراي دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميت‌ها باشد. هنري زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه‌داري مدرن و كمونيسم خون‌آشام و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي، اسلام مرفهين بي‌درد، و در يك كلمه " اسلام آمريكايی" باشد.
هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي، نظامي است. هنر در عرفان اسلامي ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسيم تلخكامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جايگاه واقعي خود تصوير زالوصفتاني است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامي، فرهنگ عدالت و صفا، لذت مي‌برند. تنها به هنري بايد پرداخت كه راه ستيز با جهان‌خواران شرق و غرب، و در راس آنان آمريكا و شوروي، را بياموزد. هنرمندان ما تنها زماني مي‌توانند بي‌دغدغه كوله بار مسووليت و امانتشان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكا به غير، تنها و تنها در چهارچوب مكتبشان، به حيات جاويدان رسيده‌اند. و هنرمندان ما در جبهه‌هاي دفاع مقدسمان اين گونه بودند، تا به ملا اعلا شتافتند. و براي خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگيدند؛ و در راه پيروزي اسلام عزيز تمام مدعيان هنر بي‌درد را رسوا نمودند. خدايشان در جوار رحمت خويش محشورشان گرداند.»

30/6/67 روح الله الموسوي الخميني صحیفه نور جلد 21، صص 145 – 146

و وقتی تاریخ هنر پس از انقلاب را در قالبها و حوزه های مختلف هنری از تئاتر گرفته تا سینما و از هنرهای تجسمی گرفته تا موسیقی و شعر و ادبیات داستانی و... پی می گیریم، نشانه های روشن و زیبایی از تجسم آرمانهای انقلابی را در این میدان وسیع و موثر و عمیق به نظاره می نشینیم.

در طول سالهای پس از انقلاب بودند و هستند هنرمندانی که دل در گرو هنر انقلابی و اسلام عزیز  داشتند و عمر و هنر خویش را با تمام وجود بر سر این راه گذاشتند و میوه های جانبخش آن را تقدیم کامهای تشنه و دیدگان منتظر عشاق انقلاب اسلامی در ایران و جهان نمودند.

و بی تردید سر سلسله این گروه و بر تارک آستان این وادی مقدس نام بزرگمردی می درخشد که براستی و درستی از سوی رهبر فرزانه «سید شهیدان اهل قلم» نام گرفت؛ سید مرتضی آوینی.

و این مرد آسمانی و هنرمند ایمانی چه تعبیر و تحلیل زیبا و اصیلی از بیان و بنان امام راحل در پیامشان به هنرمندان دارد آنجا که می گوید:

«مایه اصلی هنر نیز عشق و عرفان است. هنر تجلی شیدایی است و شیدایی، هر چه هست، در عشق است. مسیحای عشق است که روح شیدایی در پیکر هنر میدمد و اگر نباشد این روح، هنر نیز جز جسدی مرده بیش نیست و عجبا که این خلف صالح حسین بن علی«ع»، همچون پدرانش درس سیاست را نیز در مدرسه عشق آموخته است، و اگر نه اینچنین بود، کجا می توانست از این ظلمتکده ای که وارثان معاویه بن ابی سفیان با عقل شیطانی خود در جهان ساخته اند، راهی به سوی نور بگشاید؟ وقتی شیاطین کار را بدان جا می کشانند که دیگر همه راه ها مسدود می نماید جز قنوط و قبول بندگی شیطان، حل مشکل تنها در ید بیضای عشق است.

عرفان نیز نمی تواند مأمنی برای گریز از مبارزه باشد، بلکه اگر عرفان سالک طریق خویش را به میدان جنگ نکشاند، عرفان حقیقی نیست. عارف حقیقی در می یابد که عالم اکبر در وجود او منطوی است و بیرون و درون و فرد و جمع، دو آینه رو در رویند و بر اساس، نه آنچنان است که تنها درون، میدان مبارزه با شیطان باشد. عارف حقیقی ان است که میان جهاد اکبر و جهاد اصغر جمع کند و مظاهر بیرونی شیطان را نیز باز شناسد و با آنان به ستیز بر خیزد، و این آخرین سفر از اسفار اربعه سلوک است.

عارف حقیقی می داند که مبارزه مقتضای تجلی اسمای حق است و امر آنگاه به تمامی محقق خواهد شد که عدالت بر جهان حاکم شود. پس چگونه میتوان در مأمن عزلت و انزوا بنشیند و خلق را در کف شیطان رها کند، انگاه که میداند تا جنگ میان حق و باطل در نگیرد و خون سحر بر افق طلوع ننشیند، طلعت شمس حقیقت ظهور نخواهد کرد و شب سیاه غیبت سپری نخواهد شد؟

عرفان را اگر به معنای حقیقی لفظ بگیریم از لوازم تحقق هنر است و با آن قرابتی تمام دارد. هنر نیز عین عرفان است و تفاوت تنها در نحوه تجلی است، اگر نه، آنچه در عرفان و هنر اظهار می یابد حقیقت واحدی است...».

مرور تاریخ هنر بعد از انقلاب اساسا گویای این نکته است که هرگاه هنرمند ایرانی مسلمان دل به منویات اصیل و ارزشهای ریشه دار دینی و ملی خود سپرده و عزم بازنمایی و تصویرگری ابعادی از هویت جمعی و قومی خویش را داشته و مسلح به سلاح صفا و خلوص و ایمان شده، توانسته از حجاب تکنیک عبور کرده و در ابزار تکنولوژیک رخنه کند و بازتابندة حقیقتی از حقایق و معارف هستی گردد.

و البته هرگاه هم که از این مدار فاصله گرفته و از این وادی دور گشته به همان اندازه از مردم، از صفا و خلوص و حتی از ارزشهای کیفی و فنی هنری هم بازمانده و راهش به ترکستان کشیده.

آری؛ ماهیت هنر انقلاب بایستی نسبت درستی با ماهیت اصل انقلاب داشته باشد و به عبارت دیگر، هنر انقلابی باید آیینه ای باشد برای بازتاباندن آمال و آلام انقلاب و مردم.

امید آنکه هنرمندان مسلمان و انقلابی برای تجدید عهد خود با ارزشهای اصیل و ناب انقلاب اسلامی و احیای همان روحیه و آمالی که در بیان سترگ و نورانی امام عظیم الشأنشان پرتوافشان است دستی برآرند و طرحی نو دراندازند.

گرامی باد یاد و نام سید مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم که راوی فتح یاران امام زمان(عج) در عصر آخر بود.

هزار حرف نگفته و هزار درد نهفته درباره او، هنر، انقلاب و مظلومیت این روزهای هنرمندان اصیل و انقلابی ماند تا...شاید وقتی دیگر!

 

 

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha