یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
کد خبر: 345216
۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۳
حضرت زینب (س)

حوزه/ عصمت صرفاً به معنای گناه نكردن نيست بلكه محال بودن وقوع گناه از سوى معصوم است؛ ولى از غيرمعصوم صدور گناه محال نيست بلكه ممكن است، نه اين كه لزوماً گناه از او سر زند.

علم لدُنی عقیلۀ بنی هاشم(ع)

مقام حضرت زینب علیهاالسلام بسیار رفیع و بلند مرتبه بوده و فرمایشات حضرات معصومین علیهم السلام مخصوصاً امام سجاد علیه السلام که فرمود: «أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ» (1)گویای آن می باشد؛ این فرمایش به اين معنى است كه حضرت زينب سلام الله علیها داراى علم لدُنى بودند و علم ایشان از نوع علوم دنيوى نيست بلكه از نوع علوم الهى است.

اكثريت مردم، علم و دانش را از راه تحصيل، آموزش و كتاب كسب مى كنند كه اين افراد داراى علم حصولى هستند. افراد كمى هستند كه علم و دانش را حضوراً كسب مى كنند كه معرفت و دانش آن ها الهى، لدنى و حضورى است. علم حضرت زينب علیهاالسلام اين چنين می باشد.

نکاتی در رابطه با مقام عصمت

يكم: اين كه در كلام اسلامى گفته مى شود: پيامبران و ائمه (علیهم السلام) معصوم اند و از عصمت ديگران سخنى گفته نمى شود، بدين معنا است كه عصمت ايشان با أدلۀ عقلى يا نقلى اثبات شده است، ولى عصمت ديگران با أدلۀ عقلى يا نقلى اثبات نشده است. بنابراین پيامبران و امامان (علیهم السلام) هم واقعا معصوم اند و هم عصمت آنان براى ما ثابت شده است. اما دربارۀ ديگرانى كه مشمول اين أدلۀ عقلى و نقلى نمى شوند، نمى توان قضاوت به عدم عصمت كرد؛ يعنى ممكن است انسان هاى بى شمار ديگرى، واقعاً داراى عصمت از گناه باشند ولى دليلى بر اثبات آن براى ما إقامه نشده است و نيازى نيز به اثبات آن احساس نمى شود.

دوم: عصمت از گناه، پايين ترين مرتبه از مراتب عصمت پيامبران و امامان (علیهم السلام) است و مراتب بالاتر آن شامل: عصمت از اشتباه، نسيان و سهو و عصمت در مقام تبيين دين است.

با ويژگى هايى كه از سوى امامان معصوم (علیهم السلام) درباره شخصيت حضرت زينب (علیهاالسلام) نقل شده است برخى از مقامات عصمت براى ایشان به دست مى آيد.

سوم: اثبات عصمت براى نبىّ اكرم و امامان علیهم السلام- به ويژه عصمت در مقام تبليغ دين و عصمت از اشتباه و نسيان و سهو- داراى آثار زيادى است از جمله اين كه قول، فعل و تقریر آنان، براى مسلمانان حجت است و بايد دین اسلام را از گفتار، رفتار و تأیید آنان آموخت.

در انديشه شيعه، مدارك و مستندات مسائل عقيدتى و فتاواى فقهى- علاوه بر قرآن و عقل- گفتار و رفتار نبى اكرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) بوده است. اين أثر بر گفتار و رفتار هيچ شخص ديگرى ثابت نيست مگر اين كه گفتار يا رفتار معينى از او مورد تأييد روشن معصومين (علیهم السلام) قرار گرفته باشد.

بنابر آنچه بیان شد هيچ دليلى بر ارتكاب گناه از سوى حضرت زينب (سلام الله علیها) وجود ندارد و به طور مسلّم شخصيت والاى ایشان مبرّا از گناه است.

معصوم كسى است كه احتمال انجام «گناه و خطا» از او مردود است؛ يعنى، محال است مرتكب گناه و خطا شود. البته نفى امكان گناه و اشتباه، مراتب متعددى دارد؛ اولين مرتبه عصمت- كه همه پيامبران داراى آن بوده‏اند- در سه چيز است:

1- عصمت در تلقّى و دريافت وحى:

يعنى پيامبر هرگز در مقام دريافت وحى دچار خطا، اشتباه و نسيان نمى‏شود. نتيجه اين عصمت اين است كه: اولاً: پيامبر، وحى الهى را تماماً (نه ناقص) دريافت مى‏دارد. ثانيا: آنچه دريافت مى‏كند، عين حقيقت است، نه ساخته أوهام و خيالات و يا القائات نفسانى و شيطانى برخلاف تجربه‏هاى بشرى كه گاهى ممكن است، آميخته با أوهام و پندارهاى واهى باشد و اين يكى از تفاوت‏هاي اساسى بين «تجربه نبوى» و «تجربه بشرى» است.

2- عصمت در مقام تبليغ و ابلاغ:

يعنى پيامبر در دعوت به سوى دين و ابلاغ پيام الهى از هرگونه گناه و خطا، پيراسته است

الف) همه يا بخشى از پيام الهى را فراموش نمى‏كند. بنابراين آن را تماماً و بدون كاستى ابلاغ مى‏كند.

ب) در مقام ابلاغ وحى، عمداً چيزى از خود نمى‏افزايد.

ج) در مقام ابلاغ وحى، سهواً و از روی اشتباه، سخن ديگرى را به جاى پيام الهى به مردم نمى‏دهد.

3- عصمت در عمل:

عصمت عملى در نازل‏ترين مرتبه آن اين است كه پيامبر در انجام مُفاد وحى از گناه و لغزش مصون است؛ يعنى، اولا ًعمداً گناه نمى‏كند؛ ثانياً سهواً در اجراى دستور الهى كه به او ابلاغ شده گرفتار خطا و اشتباه نمى‏شود.

ابعاد سه گانه ياد شده، نفی کنندۀ ترك أولى نيست و آن چه كه توسط برخى از پيامبران روى داده، همه ترك أولى بوده است، نه گناه و خطا در اجراى آن چه به ايشان از جانب خداوند وحى شده بوده است.

نكته ديگر آن است، برخی دربارۀ حضرت زينب (سلام الله علیها) دچار مغالطه شده اند و آن اين است كه «نفىِ عصمت» را مساوى با «ضرورت گناه كردن» دانسته و فكر كرده‏اند: چون معصوم (عصمت به معنای خاص) نبوده‏اند، پس حتماً مرتكب گناه شده‏اند؛ در حالى كه مقام عصمت خيلى بالاتر از گناه نكردن است و بسيار هستند كسانى كه معصوم نبوده و گناه هم نكرده‏اند.

براى روشن شدن مسأله بايد تعريف عصمت را شناخت. عصمت صرفاً به معنای گناه نكردن نيست بلكه محال بودن وقوع گناه از سوى معصوم است؛ ولى از غيرمعصوم صدور گناه محال نيست بلكه ممكن است، نه اين كه لزوماً گناه از او سر زند. بنابراين عصمت يعنى، ضرورت سلب معصيت و عدم عصمت به معناى سلب ضرورت است، نه ضرورت ايجاب.

(1)-الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص: 305

منبع: پرسمان، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • عباس جعفری فراهانی IR ۱۵:۳۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۴
    0 0
    حضرت زينب(س)؛ الگوی زن کامل و شایسته حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی اشاره بحث و بررسی در زندگانی الگوهای کامل و شایسته ـ به ویژه بانوان پاک دامنِ آسمانی که از خاندان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) سر برآورده اند ـ برای هر انسانِ شیفته حق و عدالت و تعالی، مفید و درس آموز هست. یکی از بانوانِ نمونه حضرت زینب(س)، دختر مولی الموحّدین، حضرت امام علیّ بن ابی طالب(ع) می باشد که مطالعه و مرور مراحل مختلف زندگی آن بزرگوار از ولادت تا رحلت، برای همه مردم به ویژه بانوان و دختران مسلمان و غیر مسلمان، آموزنده و عبرت آموز می باشد. آن حضرت، الگویی از تعالی معنوی و کمالات نفسانی در جنبه های علمی، اخلاقی، تربیتی بودند که نتیجه ی آن در علم و تقوی و معاشرت و بردباری و صبر و حماسه و محبت و عشق و دل دادگی و احساس مسئولیت بروز کرده بود. در این نوشتار کوتاه، ضمن عرض تبریک میلاد این بانوی بزرگوار به عموم علاقه مندان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، مروری به برخی از مراحل زندگانی، سیره و رفتار عقیله بنی هاشم و اسوه صبر و مقاومت خواهیم انداخت تا چه در نظر آید و چه مقبول افتد. 1. ولادت نور حضرت زینب(س) بنا به قول مشهور در پنجم جمادی الاُولی سال ششم هجری در مدینه منوّره متولد شد. پیامبر اکرم(ص) نامش را زینب(به معنای درخت خوش بوی نیکو منظره ای که از بوی خوش آن افراد شاد می شوند) گذاشت. (1) کنیه اش امّ عبدالله، امّ کلثوم، امّ العزائم، امّ هاشم، امّ المصائب، و لقبش را عالمة، عقیلة بنی هاشم، صدّیقه کبری، نائبة الزهراء و بطلة کربلا گفته اند. (2) 2. در سوگ جدّ بزرگوار و مادر عزيزش حضرت زینب(س) پنج سال داشت که جد بزرگوارش، رسول اکرم(ص) به ملکوت اعلی پیوست. او شاهد غم و اندوه مادرش، حضرت فاطمه زهرا(س) بود که در فراغ پدر ارجمندش، گریه می کرد و می ســوخت. زمانی نگذشت که مـــادر عزیزش، دردانه عصمت و طهارت، کوثر نبوی(ص) در اثر سختی ها و فشارهای روحی و جسمانی مانند هجوم به خانه امام علیّ(ع) و شکستن حرمت اهل بیت(ع)، غصب فدک و از دست دادن حقوقش، بی حرمتی به عصمت نبوی(ص)، در بستر بیماری افتاد و پس از 75 روز( به روایتی) و 95 روز( به روایتی دیگر) به شهادت رسید. (3) 3. ازدواج و مسئوليت پذیری حضرت زینب(س) در سن 13 سالگی پس از خواستگاری عبدالله بن جعفر بن ابی طالب، به ازدواج او در آمد. (4) و صاحب 4 فرزند، به نام های جعفر، عون، محمّد و امّ کلثوم شد. و بعضی فرزندی به نام عباس را به او نسبت داده اند. (5) مورخان نوشته اند: محمد و عون در سن 10 و 8 سالگی در کربلا در رکاب دایی عزیزشان حضرت سیّدالشهداء(ع) به فیض شهادت رسیدند. (6) 4. فضایل و کمالات انسانی الف) علم و دانش از حضرت امام سجاد(ع) نقل شده که خطاب به ایشان فرمود:« أنتِ بحمدالله عالمة غیر معلّمة فَهِِمة» یعنی؛ ای عمه جان، شما دانشمندی هستی که از کسی نیاموخته ای و دانا و فهمیده ای هستی که از کسی یاد نگرفته ای!. به راستی چنین است، خانمی که از پدری همانند امام علیّ بن ابی طالب(ع) وارث علم پیامبر(ص)، و مادری همانند فاطمه ی زهرا(س)، کوثر پیامبر(ص)، متولد شده باشد و در دامان آن بزرگواران رشد و نُموّ یافته، باید چنین باشد. خصوصیت و ویژگی مرتبطین با اهل بیت(ع) چنین هستند. حضرت زینب(س) در مسجد کوفه، مجلس درس تفسیر قرآن و احکام برقرارکرده بود و گاهی مردان نیز در جلسات ایشان شرکت می کردند. گفته می شود، عبدالله بن عباس هم از آن کسان بوده است. چنان که او نقل می کند: «بانوی خردمند ما حضرت زینب بنت علیّ(ع) چنین روایت می کند». (7) امام حسین(ع) به خواهرش دستور داد تا احکام دینی را از طرف امام سجّاد(ع) برای بستگانش تبیین کند، او از طرف حضرت زین العابدین(ع) نیابت خاصه داشت تا احکام دینی و شرعی را برای مردم بیان کند و خانه ی آن علویه ی مکرّمه، همواره محل رفت و آمد و مراجعه مردم بود. ب) شجاعت و جهاد و مبارزه با دشمنانان آن حضرت، در حادثه روز عاشورا به عنوان یار و یاور برادرش بزرگوارش، حضرت سیدالشهداء(ع) شرکت داشت و در آن مبارزه خونین، نقش تاریخی خود را با صبر و بردباری و پرستاری از زخمی ها و مجروحین و... ادامه داد و هرگز از دشمن اموی و منحرفین خوف و هراسی نداشت. طبق روایتی امام علیّ(ع) فرمود: « جهاد بر سه قسم است، با دست، با زبان و با دل». (8) حضرت زینب(س) با قدرت و تسلط بی نظیر به مبانی دینی و قرآنی و قدرت و تسلط بر مردم، چنان حکیمانه سخن می گفت که دهان مردم از تعجب باز می ماند!. چنان که در مجلس یزید با ابّهت و شکوهی ویژه سخن گفت که نه یزید امکان قطع سخن او را یافت و نه کسی از حاضران جرأت مخالفت پیدا کرد!. (9) ج) استقامت در راه هدف مقدس حضرت زینب(س) پس از رخداد خونینِ کربلای حسینی، با شجاعت بی نظیر و استقامت همانند کوه خود، در کنار برادرزاده ارجمندش حضرت سیّد الساجدین(ع) به ادای وظیفه دینی پرداخت. که به نمونه هائی از آن اشاره می شود: اول: در کوفه عمر بن سعد کاروان اسراء را، به گونه ای ترتیب داده بود تا سپیده دم دوازدهم محرم الحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غم بار از مشکلات و دشواری های روزهای قبل در حالی که سرهای مقدّس و مطهّر شهداء بر نیزه ها بود، نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند. او با چوبی که در دست داشت به لب ها و دندان های سر مبارک حضرت سیدالشهداء(ع) می زد!؟... . حضرت زینب(س) که کهنه ترین جامه های خود را پوسیده بود با اُبّهت و جلالی هر چه تمام تر، قدم پیش نهاد و در گوشه ای نشست!. عبیدالله بن زیاد (لع) سؤال کرد این زن کیست؟ پاسخی نشنید تا اینکه یکی گفت: این زینب دختر علیّ(ع) و فاطمه(س) است. عبیدالله گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت!؟. حضرت زینب(س) اظهار داشت: سپاس خداوندی را که نبیّ خاتم حضرت محمّد بن عبدالله(ص) را گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه نمود. تو ای عبیدالله، تبه کار، رسوا و بدکاره ای؟ عبیدالله گفت: ببین خدا با خانواده ات چه کرد؟ حضرت فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلاً...» یعنی؛ غیر از زیبایی چیزی نمی بینم. مطمئن باش که به زودی خداوند میان آنان(شهداء) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزایت بنشنید ای پسر مرجانه!. دوم: در مجلس یزید در شام اسیران را به طرف قصر یزید بن معاویه(لع) حرکت دادند، درحالی که یزید(لع) اشعار ابن زِبَعری را می خواند که بوی کفر و شرک و بی دینی از آن می آمد!؟. این صحنه برای امام سجّاد(ع) و حضرت زینب(س) بسیار تلخ و دشوار بود! امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود: چه می گویی در حالی که جدّ ما رسول الله(ص) هست!. در این مجلس وقتی یکی از شامیان از یزید خواست تا فاطمه بنت الحسین(ع) را به عنوان کنیز به او بدهد، حضرت زینب(س) فرمود: نه تو و نه یزید چنین حق و جرأتی ندارند. وقتی جسارت یزید را مشاهده کرد فرمودند: تو امیر و مسلط هستی. از روی ظلم و ستم دشنام می دهی و تندی می کنی و زور می گویی. در این موقع یزید ساکت شد و ادامه نداد!. آری این چنین هست جرأت، هیبت و ابّهت اهل بیت(ع) که با شجاعت و منطق، دلهره در دل دشمنانان می انداختند به طوری که آنان را به عقب نشینی وادار می کردند. حضرت زینب(س) در ادامه سخنانش مردم را منقلب کرد و با قرائت آیات قرآن و استدلال به تفسیر و تاویل واقعی آن ها، بنیان ظلم و ستم اُمویان را افشا و بر حقّانیت راه پیامبر اعظم(ص) و خاندانش شهادت داد به طوری که مردم کم کم بیدار شدند و به عمق ظلم و ستم و فساد خاندان بنی امیه پی بردند!. (10) سوم: در مدینه کاروان خسته و غم ناک اهل بیت(ع)، پس از تحمّل سختی های راهِ طولانی شام به مدینه، وارد شهر شدند. نسیم بوی آشنای شهر پیامبر(ص) به مشام کاروانیان می رسید، اما آن ها که در هنگام خروج از مدینه با حضرت امام حسین(ع) حضرت ابوالفضل العباس(ع)، حضرت علی اکبر(ع) و ... بودند، اینک آن ها به ملکوت اعلی پیوسته اند و اســــراء تنها شده اند! . فقدان آن ها بر اعضای کاروان سنگینی می کرد ولی چاره ای نبود و تسلیم قضا و قدر الهی بودند. آن ها خوش حال از این که مأموریت محوله را به خوبی انجام داده اند. کاروان اسراء با حزن و اندوه و گریه و اشک مردم مدینه به زیارت قبر مطهّر پیامبر اکرم(ص) رفتند و حضرت زینب(س) با چشمانی گریان، خطاب به رسول خدا(ص) عرض کرد: « یا جدّاه، انّی ناعیة الیک وَلَدک الحسین[ع]» یعنی، ای جدّ بزرگوار و عزیزم، با حزن و اندوه خبر کشته شدن فرزندت حسین(ع) را آورده ام. گروهی برای تسلیت به خانه عبدالله بن جعفر رفتند و عبدالله گفت: «خدا را شکر که بچه هایم فدای حسین(ع) شدند و جانشان را برای او دادند». سپس حضرت زینب(س) به دیدار امّ البنین[مادر حضرت عباس(ع)] رفت و او را دل داری داد. بنی هاشم با حالت عزاداری بر شهدای کربلا در بقیع اجتماع کردند و نوحه های جان گداز سر دادند و بعضی از اعضای کاروان کربلا، به نوحه سرایی و بیان حوادث، سختی ها و شجاعت و چگونگی جان فشانی شهداء و مقاومت اسراء پرداختند. خانواده پیامبر(ص) عزا دار و سیاه پوش شدند و دیگر شادی نکردند!. حضرت زینب(س) در کنار امام سجّاد(ع) چگونگی حوادث واقعه کربلا را برای مردم بازگو می کردند و اظهار می داشتند آن ها همه ی این مصائب را به خاطر خدا تحمل کردند و مانند کوه استوار، لحظه ای از خدا غافل نبودند. در نتیجه حضرت امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب(س) و سائر اسراء، پاسدار حقیقی و واقعی ثار الله(خون خدا) شدند و نگذاشتند نهضت و حماسه جان گداز و خونین کربلا فراموش شود. حادثه ای که موجب حفظ و بقای اسلام از انحرافات و کجی ها شد و بنیان و اساس حاکمان فاسق و بی دین و بنی امیه را نابود کرد. (11) « سلامٌ علیها یوم وُلِدت و یوم تٌوفیّت و یوم تٌبعث حیّاً» پی نوشت‏ ها: 1. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب(ع) 3: 357. 2. مسعودی، مروج الذهب... 3: 63؛ ابو الفرج الإصفهانی، مقاتل الطالبيين : 95؛ محمّد زاده، مرضيه؛ بانوی آفتاب: 26. 3. اربلّی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة(ع) 2: 63. 4. ابن سعد، الطبقات الکبری 6: 100. 5. همان 8: 341؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب(ع) 4: 122. 6. وقعة الطف(تحقيق: يوسفی غروی) 282: 248؛ ابو الفرج الإصفهانی، مقاتل الطالبيين: 122. 7. ابو الفرج الإصفهانی، مقاتل الطالبيين: 95؛ صدوق، کمال الدين، باب 45 ح37. 8. نهج البلاغة، حکمت 375. 9. ابومخنف، وقعة الطف(تحقيق: يوسفی غروی) 262؛ سيّد ابن طاووس، الملهوف...191. 10. سيد ابن طاووس، الملهوف... : 315؛ طبرسی، الإحتجاج 2: 122. 11. مجلسی، بحار الأنوار... 45: 124؛ سيد ابن طاووس، الملهوف... : 240؛ ادب الطف 1: 71. * خوانندگان و علاقه مندان عزیز، جهت آشنائی و کسب اطلاعات بیشتر به مقاله، بررسي مستند حيات حضرت زينب(س) و نقش آفرینی در نهضت حسینی(بر اساس منابع پیش از قرن هفتم هجری) به قلم سيد علي رضا عالمي مراجعه نمایند.