خبرگزاری«حوزه»، در وهلۀ نخست باید گفت عاشورا يك «حادثه» نبود بلكه يك «جريان تاريخى» بود، جريان مبارزه حق و باطل، عدالت و ظلم، که اين مبارزه در همه اعصار و قرون ادامه دارد .[1] تصميم جدّى امام عليه السلام مطابق آنچه در تواريخ آمده ادامه راه و مبارزه با حكومت يزيد بود. هر چند در اين راه شهيد شدند و شهادت ايشان اثر خود را گذاشت،[2] لیکن اهداف سيّد مظلومان و سالار شهيدان را كه همان دادن آگاهى به مردم و نشر احكام قرآن، كسب عزّت، شرف، آزادى، امر به معروف و مبارزه با ظلم و فساد است به بهترین وجه در جامعه بسط و گسترش یافت.[3] حال با این تفاسیر ضرورت واکاوی و بازشناسی شاخصه های استکبار ستیزی در قیام عاشورا با بهره گیری از آراء و اندیشه های حضرت آیت الله مکارم شیرازی می تواند مهم ترین مولّفۀ نهضت امام حسین(علیه السلام) یعنی ظلم ستیزی در برابر حاکمان جائر را بیش از پیش آشکار سازد.
استکبارستیزی علیه معاویه؛ مهمترین آرزو در مکتب امام حسین(علیه السلام)
در تبیین ضرورت استکبار ستیزی علیه حاکمان جور به ویژه معاویه میتوان به نامۀ شديد اللحن امام حسين عليه السلام به دستگاه فرعونى معاويه اشاره نمود که فرمودند؛ ما أَرَدْتُ حَرْباً وَ لا خِلافاً، وَ إِنّي لَاخْشَى اللَّهَ فِي تَرْكِ ذلِكَ مِنْكَ وَ مِنْ حِزْبِكَ الْقاسِطيِنَ الُمحِلِّينَ، حِزْبِ الظَّالِمِ، وَ أَعْوانِ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ....وَ إِنّي وَاللَّهِ ما أَعْرِفُ افْضَلَ مِنْ جِهادِكَ، فَإِنْ أَفْعَلْ فَإِنَّهُ قُرْبَةٌ إِلى رَبِّي، وَ إِنْ لَمْ أَفْعَلْهُ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِدينى، وَ أَسْأَلُهُ التَّوْفيقَ لِما يُحِبُّ وَ يَرْضى.[4] من در حال حاضر، قصد جنگ و درگيرى با تو را ندارم (به خاطر پيمان صلحى كه ميان تو و برادرم امام حسن عليه السلام امضا شده است) و براى ترك مبارزه با تو و با حزب ستمکارت كه حرام خدا را حلال شمرده اند، همان گروه ستم پيشه و ياران شيطانِ رانده شده- از خداى خود بيمناكم!...به خدا سوگند! من كارى را برتر از جهاد با تو سراغ ندارم؛ پس اگر چنين كارى كنم، مايه تقرّب و نزديكى من به پروردگار خواهد بود و اگر دست به كارى نزنم، از خداوند (براى ترك جهاد) استغفار مى كنم و از او- در آنچه را دوست دارد و بدان خشنود است- طلب توفيق مى نمايم.[5]
اين نامه شجاعانه و متين و حساب شده امام عليه السلام آن هم در زمانى كه ظاهراً قدرتى در دست ندارد، در برابر سلطان ستمگر و جبّارى همچون معاويه كه همه چيز را در دست داشت، در نوع خود گوشه هايى از تاريخ ننگين بنى اميّه را افشا مى كند و به نقد آن مى پردازد، امام عليه السلام در اين نامه به ريختن خون افراد پاك باز و با تقوا و با ايمانى كه از بهترين الگوهاى جهاد و ظلم ستيزى بودند، اشاره می کند،امام عليه السلام در اين نامه مقولۀ استکبارستیزی و لزوم جهاد با دستگاه فرعونى معاويه را از آرزوهاى مهمّ خويش بر مى شمرد، و از تهديدهاى او كمترين هراسى به خود راه نمى دهد.[6]
امر به معروف و نهی از منکر؛ مولّفه ای بنیادین در استکبار ستیزی
امام حسين عليه السلام نه تنها با سخنانش به افشاى جنايات بنى اميّه پرداخت كه با شمشير بر ضدّ آنان به مبارزه برخاست و تا پاى جان ايستادگى كرد و اين حركت خويش را «امر به معروف و نهى از منكر و اصلاح امور جامعه» ناميد و در بيان و سخنان خويش، به طور مكرّر از اين فريضه بزرگ ياد كرد، و با صراحت، يكى از انگيزه هاى حركتش را احياى همين امر مهم شمرد.[7]
شايد بتوان صريح ترين و رساترين تعبير امام عليه السلام در تبيين این مسأله، جمله اى دانست كه در وصيّت نامه آن حضرت به برادرش محمّد حنفيّه آمده است. آن حضرت پس از آنكه انگيزه هايى چون هوى و هوس و كسب مقام را از قيام خود دور دانست، چنين نوشت:«وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي، ارِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ اسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِىِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ؛ من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مىخواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!».[8]
امام عليه السلام در اين عبارات كوتاه و گويا در همان آغاز راه، هدف حركت الهى خويش را ظلم ستیزی و مبارزه با استکبار بيان مىكند كه قصدش كشورگشايى و به چنگ آوردن مال و مقام دنيا نيست، بلكه هدفش فقط اصلاح جامعه اسلامى و احياى امر به معروف و نهى از منكر است.[9]
احیاء دین خدا؛ شاخصۀ حیاتی در ظلم ستیزی
باید اذعان نمود امام حسين عليه السلام با هدف احياى دين خدا قيام و حركت خويش را آغاز كرد؛ در مرحله نخست- اگر ممكن است- با تشكيل حكومت اسلامى و در غير اين صورت، با شهادت خود و يارانش به مقصود بزرگ خود برسد.به هر حال، مى بايست دين از دست رفته و سنّت فراموش شده رسولخدا صلى الله عليه و آله را زنده كرد و چه كسى سزاوارتر از فرزند رسول خداست كه پيش گام چنين حركتى شود.
امام حسين عليه السلام نخست با اين جمله:«وَ عَلَى الْإِسْلامِ السَّلامُ اذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزِيدَ؛ زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد شود، بايد فاتحه اسلام را خواند».[10]تصريح كرد كه با وجود خليفه اى همچون يزيد، فاتحه اسلام خوانده است و ديگر اميدى به بقاى دين خدا در حكومت يزيد نمى رود.[11]
استکبار ستیزی؛ تبلور آزادگی
گفتنی است ظلم ستيزى در واقع مكتبى است براى پرورش صفات برجسته انسانى است،[12]از جملۀ این خصلت ها می توان به مقولۀ«آزادگی» به عنوان یکی از شاخصه های کلیدی در مبارزه با طاغوت اشاره نمود؛ در این باره امام حسین (علیه السلام) می فرماید؛«وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ، وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ؛ واى بر شما! اى پيروان آل ابى سفيان! اگر دين نداريد و از حسابرسى روز قيامت نمى ترسيد لااقل در دنياى خود آزاده باشيد، و اگر خود را عرب مى دانيد به خلق و خوى عربى خويش پايبند باشيد».
بى شك، خواست خدا بدون حكمت نيست، حكمت بالغه الهى ايجاب مى كرد كه با شهادت امام و يارانش و اسارت همسر و خواهر و دخترانش از يك سو، پرده از چهره[13]ننگين حاكمان ظالم و بى ايمان بنى اميّه برداشته شود و جهان اسلام بر ضدّ آنها بشورند و از سوى ديگر، امام حسين عليه السلام و يارانش جايگاهى در تاريخ جهان پيدا كنند كه اسوه و قدوه ملّت هاى مظلوم گردند و درس آزادگى را از مكتب آنها فراگيرند،[14] لذا آزادگى و شجاعت و دفاع از دين و ارزش هاى اسلامى با نام امام حسين عليه السلام عجين شده است.[15]
تحقق عدالت؛ شاخصه ای کلیدی در استکبار ستیزی
حضرت سیدالشهداء عليه السلام در نام هاى به مردم كوفه، يكى از اهداف قیامش را جلوگيرى از ظلم و ستم ظالمان و اجراى عدالت بيان مى كند و مى فرمايد:؛ بى شك مىدانيد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در زمان حياتش فرمود: هر كس حاكم ظالمى را مشاهده كند كه (در اثر ظلم و جور) محرّمات الهى را حلال شمرده، و عهد و پيمان هاى الهى را شكسته، و با سنّت و سيره رسول خدا مخالفت كرده، و در ميان بندگان خدا با گناه و دشمنى عمل مى كند، و در مقابل چنين حاكم ستمگرى هيچگونه عكس العمل گفتارى يا رفتارى از خود بروز ندهد،[16]خداوند چنين انسانى را در جايگاه همان ظالم ستمگر داخل مى كند (و سرنوشت هر دو يكى است!)».[17]
امام حسين عليه السلام در اين نامه كه ظاهراً خطاب به مردم كوفه، امّا در حقيقت مخاطب آن همه انسان هاى آزاده جهان است پيام رسول اللَّه صلى الله عليه و آله را در مبارزه با ظلم و ستم و بى عدالتى بيان مىكند، و ضمن اعلان هدف قيامش، همه را به همكارى در اين مبارزه دعوت مى كند.[18]
آن حضرت در روز عاشورا ،خطاب به مردم کوفه سخن از عدالتی می گوید که حاکم باید در جامعه بگستراند: وَ يَداً عَلَيْهِمْ لِأَعْدائِكُمْ، بِغَيْرِ عَدْلٍ أَفْشَوهُ فيكُمْ،[19] يك پارچه به يارى دشمنانتان برخاستيد. بى آنكه آنان در ميان شما به عدل رفتار كرده باشند.
استکبارستیزی؛ عامل کلیدی در نجات بشریت از طواغیت
يكى ديگر از شاخصه های استکباری ستیزی در مکتب امام حسین عليه السلام، كه در زيارت اربعين نیز به آن اشاره شده، مبارزه با جهل و نجات مردم از ضلالت و گمراهى است.[20]چنان که خطاب به آن حضرت از زبان معصومین نقل شده است:«وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ؛ امام حسين عليه السلام خون قلبش را در راه تو داد (و نهايت ايثار و فداكارى را كرد) تا بندگانت را از جهل و نادانى و حيرت و سرگردانى نجات دهد».[21]
سخن آخر:
امروزه در جوامع انسانى مسئله استكبار، سخن اوّل را در مفاسد جهانى و نابسامانى هاى اجتماعى بشر مى زند و بلاى بزرگ بشريّت در عصر ما نيز همين استكبار است[22] لذا هدف امام حسين عليه السلام چيزى جز ظلم ستيزى و مبارزه با ظالمان نبود.[23] لیکن باید اذعان نمود مسأله ظلم ستيزى منحصر به جهان اسلام نيست، تعليماتى را كه امام حسين عليه السلام در كربلا به نسل بشر داد، مى تواند راه گشاى تمام امّت ها گردد.[24]
از این رو باید مدّعی گردید با يك بررسى دقيق پيرامون تاريخ حماسه ساز عاشوراى حسينى به اين نتيجه مى رسيم كه عاشورا و كربلا با گذشت زمان از صورت يك حادثه تاريخى بيرون آمده و تبديل به يك مكتب شده است، مكتبى انسان ساز و افتخار آفرين![25] نه تنها براى مسلمين جهان بلكه از مرزهاى اسلام نيز فراتر رفته و طبق مدارك موجود، تحسين بسيارى از متفكّران جهان را برانگيخته و از آن به عنوان الگويى براى نجات و رهايى ملّت هاى مظلوم و ستم ديده ياد مى كنند، و مكتبش را مكتب ظلم ستيزى و زندگى با عزّت و شرف و آزادى مى دانند.[26]
[1] احكام عزادارى ؛ ص32.
[2] احكام عزادارى ؛ ص131.
[3] احكام عزادارى ؛ ص146.
[4] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص280.
[5] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 283.
[6] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 284.
[7] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص241.
[8] فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329.
[9] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص243.
[10] ملهوف( لهوف)، ص 99؛ بحارالانوار، ج 44، ص 326 و فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 24.
[11] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص232.
[12] احكام عزادارى ؛ ص30.
[13] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص351.
[14] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 352.
[15] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص56.
[16] اهداف قيام حسينى ؛ ص97.
[17] بحارالانوار، ج 44، ص 382.
[18] اهداف قيام حسينى، ص: 98.
[19] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص421.
[20] اهداف قيام حسينى ؛ ص73.
[21] اهداف قيام حسينى ؛ ص73.
[22] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص21.
[23] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص81.
[24] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص89.
[25] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص691.
[26] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 692.