به گزارش خبرگزاری«حوزه» از اصفهان، حجتالاسلام رضا اسلامی عضو هیئت علمی پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در نشست علمی "کاربردهای قواعد علم اصول در حل مسائل فقهی با تأکید بر قواعد استظهار" که در پژوهشکده مطالعات اسلامی اصفهان برگزار شد، اظهارداشت: بحث از قواعد اصولی دو سمت و سو داشته و از پیوند آنها میتوان به بحث قواعد استظهار پرداخت، نخست اینکه مشخص شود علم اصول چیست؟ و چه جایگاهی دارد؟ و دوم اینکه چه ثمراتی بر علم اصول مترتب است.
وی با تأکید بر این که علم اصول خطکش علم فقه است و در صورتی که مسلح به علم اصول نباشیم فقه ما نیز فقه نامنسجمی خواهد بود، عنوان کرد: در واقع جوابهای فقهی میبایست براساس قواعد مندرج در علم اصول باشد و همین قواعد است که فقه را قاعدهمند میکند.
حجت الاسلام اسلامی، ضمن تأکید بر این که علم اصول علم دلیلشناسی و علم فقه، علم حکمشناسی است یادآور شد: این علم، منطق اجتهاد است به این معنا که نحوه استدلال برای رسیدن به حکم فقهی را به پژوهشگر حوزه فقه میآموزد.
این پژوهشگر حوزه و دانشگاه با تأکید بر اهمیت ساختارشناسی علم اصول برای دانشپژوهان علم اصول بیان کرد: این علم واجد بحث از سه چیز یعنی اصل دلیلیت، نحوه دلالت دلایل و در نهایت تعارض دلایل است. از اینرو مباحث الفاظ، ادله عقلیه، مباحث حجج، مباحث اصول عملیه و تعارض ادله از مهمترین مباحث مربوط به این علم است که در ساختار فعلی آن وجود دارد.
رئیس میز تخصصی توانمند سازی و توسعه علوم اسلامی با تأکید بر اهمیت مبحث ظهورشناسی در علم اصول، بیان داشت: منظور از ظهورشناسی را دستیابی به قواعدی دانست که شناخت حکم را برای ما آسان کرده و در راه کشف ظهور به کار میآیند. در واقع این قواعد میخواهد کلام را به مرتبه ظهور برساند و تردد معنا را در موضوع مورد نظر برطرف سازد.
وی با بیان اینکه در ظهورشناسی دو عنصر یعنی کشف ظهور و به حجیترساندن آن بنیان این بحث را تشکیل میدهد، تصریح کرد: مسائلی نظیر صدق عرفی، کشف اطلاق عموم، انصراف یا شبیه به آن مسائل مهمی است که کاربرد قواعد استظهار را روشن می سازد. از جمله مثالهای کاربردی که نشان از قوت چنین قواعدی در حل مسائل فقهی است، تمرکز بر مسئله غنا است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی یادآور شد: در شریعت غنا حرام دانسته شده است. در این مسئله تمرکز مجتهد نخست بر این است که غنا در عرف بر چه چیزی صدق میکند. پس از آن توجه به این مسئله است که شارع چه قیودی برای غنا بودن یک صوت، به غنایی که از عرف جامعه فهم میشود اضافه کرده است.
وی ادامه داد: شارع دو قید اضافه کرده است؛ نخست گرداندن صدا یا ترجیع و دوم شعفانگیزبودن صدا به گونهای که انسان را از حالت عادیاش خارج کند. حال پرسش این است که در نظر شارع ترجیع و شعف دو وصف حقیقی است یا مشیر؟ در صورتی که این دو قید را وصف مشیر تلقی کنیم به این معنا است که چیزی ملاک است که شارع به واسطه این دو قید به دنبال نشاندادن آن میباشد و آن چیز مجالس لهو و لعب است.
وی گفت: این دو قید در نظر شارع مهم نیست، بلکه آنچه در نظر شارع مهم است آن دسته از مجالسی است که واجد چنین اوصافی است.
وی در پایان با دعوت از پژوهشگران برای ورود جدی به عرصههای دانشهای وابسته به فقه اظهار داشت: پژوهشگر تا زمانی که در استنباط از نصوص به خوبی با قواعدی نظیر قواعد استظهار آشنایی نداشته و به درستی از آنها استفاده نکند، نمیتواند به استنباط و در نهایت استخراج حکم از نصوص نیز دست یابد.