به گزارش خبرگزاری «حوزه»، چهارمین روز جشنواره فیلم فجر را به نوعی باید به فیلم «نفس» اختصاص داد. فیلمی که در آن روابط انسانی و اخلاقی به زیباترین شکل ممکن تصویر شده است، البته مستند رویای دم صبح (سینما حقیقت)، نیم رخها (هنر و تجربه)، متولد 65 (نگاه نو)، زاپاس (برزو نیک نژاد) و لانتوری (رضا دورمیشان) آثار دیگری بودند که در این شب به نمایش درآمدند که هر کدام را به صورت مختصر مد نظر قرار خواهیم داد، اما «نفس» را باید کار شاخص در میان فیلمهای موجود روز چهارم نام برد.
«نفس» داستان دختری به نام بهار است که راوی کودکی خود است. این کودکی از بهار 1357 آغاز شده و تا دوران دفاع مقدس ادامه دارد. درباره پایانبدی فیلم هم باید گفت با به شهادت رسیدن دخترک بر اثر بمباران، فینال کار بسته می شود و به نوعی عروج این دختر به بهشت مورد توجه قرار میگیرد. درباره این فیلم به وضوح میتوان یک نکته را بیان کرد آنهم این است که ویژگی رمان نویسی کاملا در کار نمایان است و تماشاگر به خوبی میفهمد سازنده این «نفس»، در حوزه رمان نویسی قلمی قوی دارد، همین مسئله سبب شده که اثر شکلی باور پذیر و دوست داشتنی به خود گیرد.
یکی از نکات جذاب این فیلم استفاده از انیمیشن در برخی سکانسهاست که برای به تصویر کشیدن قصههای بهار است. همین ویژگی نیز رنگی از فانتزی به کار میدهد. درضمن ظرافتهای زنانه کارگردان سبب شده که در بسیاری از مواقع تصاویر شکلی شاعرانه به خود گیرد. این ویژگی را میتوان به وضوح در سراسر فیلم دید. موضوع دیگری که باعث میشود کار جذابتر شود پرداختن به مناسک عزاداری امام حسین در این فیلم است. این اتفاق به شکلی زیبا قومیتهای مختلف را مد نظر قرار داده است. برای مثال در بخشی از فیلم عزاداری کولیها در این ایام نشان داده میشود که به نوعی از فرهنگ هند نشئت گرفته است و در بخشی دیگر عزاداری در شهر یزد مد نظر قرار میگیرد. این نگرش کاملا به عزاداری امام حسین (ع) از نگاه یک دختر بچه روی پرده خلق میشود، برای همین هم، تصاویر زیبا و دوست داشتنی است.
در کنار تمام لحظات دوست داشتنی فیلم برخی اشکالات نیز وجود دارد که باید به آنها نیز اشاره کرد. برای مثال تصویری که از کلاس قرآن در فیلم تصویر میشود به هیچ وجه دوست داشتنی نیست، چون معلمی که قرآن درس میدهد هیچ نشانی از اخلاق قرآنی ندارد و دختر بچه را آزار و اذیت میکند، البته شاید چنین اتفاقی در گذشته رخ داده باشد، اما در یک فیلم سینمایی بهتر است وقتی کسی را نشان میدهیم که همنشین با قرآن است، اخلاقش را هم پسندیده تصویر کنیم.
درباره شخصیت پردازی «نفس» هم باید به کارگردان نمره قبولی داد. این اتفاق نیز امری عجیب نیست، چون کارگردان به واسطه احاطه کامل بر رمان نویسی، توانسته شخصیت اصلی فیلم را به خوبی خلق کند، هرچند شخصیتهای زائد هم در فیلم وجود دارد. برای مثال دائی بهار که یک روحانی است به هیچ وجه نمودی در کار ندارد، درصورتیکه میشد از حضور این روحانی بیشتر در قصه بهره برد. بازیها در فیلم «نرگس آبیار» هم نمره خوبی گرفته است به ویژه مهران احمدی و جمشیدهاشم پور به زیبایی از عهده کارشان بر آمدهاند. درباره کارگردانی نرگس آبیار هم باید گفت که یک پیشرفت فنی را میتوان در کار این فیلمساز مشاهده کرد. اتفاقی که نشان میدهد فیلمسازی خوب در سینما ما فیلمسازی میکند.
«لانتوری»
مهمترین فیلم روز چهارم بعد از «نفس» ساخته جدید رضا درمیشیان در مقام کارگردان است. کارگردان این فیلم دو کار پرحاشیه در پرونده کاری خود دارد. «بغض» و «عصبانی نیستم» که هر کدام با حاشیههای مختلفی مواجه شد، البته فیلمی «عصبانی نیستم» وی هنوز مجوز اکران پیدا نکرده است، زیرا نگاهی که به فتنه 88 دارد منطبق بر واقعیت نیست و به نوعی میخواهد با کسانی که در فتنه حضور داشتند همدردی کند. این وضعیت در حالی است که مردم ما بابت خباثت فتنهگران آسیبهای فراوانی دیدهاند.
در لانتوری بازیگرانی چون؛ باران کوثری، نوید محمدزاده، مریم پالیزبان، رضا بهبودی، ستاره پسیانی، نادر فلاح، بهرنگ علوی و ... حضور دارند. البته باران کوثری و نوید محمدزاده در «عصبانی نیستم» نیز با هم همبازی بودند و این همکاری مجدد به نوعی میتواند دارنده پیامی باشد؟ درباره بازیگری در این کار باید نمره قبولی به فیلم داد به ویژه نوید محمدزاده که انگار در این دوره عزم خود را جزم کرده که سیمرغ بگیرد. در کنار بازیگران اصلی نیز بازیگران مکمل و فرعی هم حضوری باور پذیر دارند، اما در این فیلم نیز عصبانیتی به چشم میخورد که به هیچ وجه برای تماشاگر لذت بخش نیست.
کارگردانی این فیلم به لحاظ فنی خوب است، اما به رضا درمیشیان پیشنهاد میشود که عینک خود را به موضوعات اجتماعی عوض کند و زیباییهای پیرامون خود را ببیند، چون رسالت هنرمند در کنار نشان دادن ضعفهای جامعه، ایجاد انگیزه و امید در اجتماع است. درباره داستان فیلم هم چیزی خاصی وجود ندارد، جز همان قصههای عاشقانه رایج در فیلمهای اینچنینی که هیچ گرایش اسلامی و اخلاقی در آن مشاهده نمیشود. در کلامی دیگر این دست فیلمها در پی رواج فرهنگی هستند که آرمانهای دینی این کشور به هیچ وجه خواهان آن نیست، پس نمیدانم چه اصراری است که فیلمسازان ما میخواهند دائما این قبیل رفتارها را در آثارشان به تصویر کشند؟
«زاپاس»
«زاپاس» دومین ساخته برزو نیک نژاد در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد. این کار یک اثر متوسط سینمایی است که در آن داستانی اجتماعی روایت میشود با این تفاوت که دیگر در این کار شاهد تلخ دائم در این فیلم نیست، زیرا روایت کلی فیلم شیرین است و همین مسئله سبب میشود فیلم با آزار و اذیت تماشاگر به پایان نرسد. درضمن در ساخته بروز نیک نژاد ما تصویر سازی مناسب از خانواده ایرانی میبینیم و امیر جعفری و ریما رامینفر هم به خوبی نقش یک زن و شوهر ایرانی را ترسیم میکند، همچنین رابطههایی که در فیلم میبینیم با تکیه به ارزشهای جامعه اسلامی ما شکل گرفته و همین مسئله یکی از امتیازات فیلم است.
نکتهای دیگری در این فیلم وجود دارد که برای فیلم امتیازی مهمی محسوب میشود. آنهم لوکشینهای زیبای کار است که در شهر رامیان واقع در استان گلستان گرفته شده است. جدا از زیباییهای تصویری خروج دوربین از تهران در این فیلم سینمایی کمک می کند که ما با جغرافیای کشورمان آشنا شویم، اتفاقی که معمولا در فیلمهای سینمایی ما کمتر روی میدهد.
امیر جعفری، ریما رامینفر، جواد عزتی، احمد مهرانفر، الناز حبیبی، صفر روحي و... بازیگران این کار سینمایی هستند. درباره بازیهای این کار هم باید به فیلمساز تبریک گفت که تیمی خوب برای کار خود بسته است، به ویژه حضور جواد عزتی و احمد مهرانفر نشاط خوبی را به فیلم تزریق کرد، اما به هر حال با توجه به داشته های مثبت و منفی این فیلم باید نمره ای متوسط به فیلم داد، چون مشخص است که در بحث فیلمنامه، کارگردانی ضعفهای وجود دارد که به طور حتم در کارهای بعدی برزو نیک نژاد بر طرف خواهد شد.