جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
فقه شیعه

حوزه /عـلم فـقـه از دانـش هـاى ويـژه ديـن مـقـدس اسـلام اسـت كـه پـيـدايـش آن از سـال هـاى نخست ظهوراسلام شروع شده و در طول چهارده قرن ، سير تكاملى خود را طىّ كرده و هـمـچـنـان پـويـا و پـا بـر جـا بـه حـيـات خـويـش ادامـه مـى دهـد.

به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه، فقه از آغاز پيدايش خود تا به امروز، پيشرفت هاى فراوانى داشته و دوره هاى متعددى را پشت سر نهاده است . اين مراحل و دوره ها را مى توان در 10 دوره  بيان كرد:

رسول گرامى اسلام و امامان معصوم (ع) ، پايه گذاران علم فقه بودند و پيروان راستين آنان نـيـز بـا الهـام از روش پـيـشوايان خود، همواره مناديان فقه و فقاهت و پرچمداران هدايت امّت به سرچشمه زلال علوم آل محمد(ص) بوده اند.

*ادوار فقه

* دوره تشريع

ايـن دوره ، كـه 23 سـال طول كشيد، با بعثت پيامبر اكرم (ص) آغاز و با رحلت آن حضرت ، پايان پذيرفت .

فـقـه اسلامى در اين دوره يكباره پديدار نشد، بلكه به صورت تدريجى ظهور يافت . پيامبر اكـرم (ص) ديـنـى جـامـع از سـوى خـدا دريـافـت كـرد و آن را بـه طـور كـامـل بـه امـّت ابـلاغ نـمـود؛ هـر گـاه حـكـمـى از سـوى خـدا نـازل مـى شـد آن را بـه مـردم ابـلاغ مـى كـرد و بـرخـى افـراد بـا كـمـال دقـت آن را مـى نـوشـتـنـد، بـخـصـوص حـضـرت عـلى (ع) كـه هـر آنـچـه را از رسول گرامى (ص) صادر مى شد، اعم از تفسير آيات قرآن و احاديث نبوى مى نگاشت . نوشته هاى اميرمؤ منان (ع) به نام كتاب على مشهور شده ، نزد امامان معصوم (ع) موجود بوده و در زمان امام باقر و امام صادق (ع) بعضى از مسلمانان نيز آن را مشاهده كرده اند.

* دوره تبيين و تدوين فقه

ايـن دوره از ارتحال پيامبر اكرم (ص) آغاز و تا پايان غيبت صغراى امام زمان ارواحنا له الفداء (329 ه‍ . ق) ادامه يافت . در اين زمان ، امامان معصوم (ص) و برخى از اصحاب با وفاى ايشان مـانند زرارة بن اعين ، محمد بن مسلم ، ابان بن تغلب ، ابوبصير و ديگر چهره هاى برجسته طبق دسـتـور خـود آن بـزرگـواران ، عـهـده دار ايـن مـسـؤ وليـت بـزرگ بـودنـد و بـا راهـنمايى آنان مسائل فقهى و احكام دينى را از منابع آن استخراج و براى مردم بيان مى كردند.

هـمـچـنـيـن در زمـان غـيـبـت صغراى امام عصر(عج)  علاوه بر نايبان خاص امام (ع) (عثمان بن سعيد عـمـروى ، مـحمد بن عثمان ، حسين بن روح نوبختى و على بن محمد سمرى)  علما و فقهاى ديگرى نـيز مثل على بن حسين بن بابويه (متوفاى 328 ه‍ . ق . ق) پدر شيخ صدوق ـ محمد بن يعقوب كـليـنـى (م 328 ه‍ . ق) ، حـسـن بـن عـلى مـعـروف بـه (ابـن ابـى عـقـيـل) (329ه‍ . ق)  و مـحمد بن قولويه حضور داشتند كه همگى از استوانه هاى علمى اين دوره به شمار مى آيند.

* دوره دسته بندى و تبويب

ايـن دوره از آغـاز غـيـبـت كبراى امام عصر(ع) (در سال 329ه‍ . ق)  شروع و تا وفات مرحوم شيخ مـفـيـد (بـه سـال 413ه‍ . ق) ادامـه يـافـته است . دانشمندان و فقهاى اين دوره كوشيده اند تا در بـرابـر دسـيسه ها و تحريف ها، از اخبار و احاديث معصومان (ع) پاسدارى نمايند. در اين زمان ، مخالفان براى دگرگون جلوه دادن احكام ، جعل حديث مى كردند، ولى از آن جا كه منابع اصلى بـه صـورت دسـت نـخـورده مـوجـود بـود، دانـشـمـنـدان شـيـعه به دسته بندى و تنظيم روايات پرداختند تا دشمنان نتوانند احاديث جعلى را در ميان احاديث معصومين (ع) وارد سازند.

دليـل ديـگـرى كـه فقها را بدين عمل واداشت اين بود كه دانش پژوهان فقه به آسانى بتوانند به واقعيت ها دست يابند و مطالب ، سهل الوصول گردد.

كار مهم ديگرى كه فقهاى اين دوره انجام دادند تنقيح و تهذيب روايات از حيث سند و متن بود كه پـايـه هـاى (عـلم الحـديـث)  قـرار گـرفـت تـا آنـچـه را اصـحـاب امـامـان (ع) نـقـل كـرده انـد مشخص شود و روايات مقبول ، صحيح و موثّق از روايات ضعيف و مردود تميز داده شود و سره از ناسره جدا گردد.

دانـشـمـنـدانـى هـمـچـون مـحـمد بن احمد بن جنيد اسكافى ( 381ه‍ . ق) ، محمد بن محمد بن نعمان ( 336ـ413) معروف به (شيخ مفيد) و سيد مرتضى (علم الهدى)  (355ـ436ه‍ . ق)  از فقهاى برجسته اين دوره بودند.

* دوره توسعه مسائل فقهى

ايـن دوره از زمـان شـيـخ طـوسـى (ره)  آغـاز شـده و تـا زمـان ابـن ادريـس مـؤ لف كـتـاب سـرائر(385ـ555 يـا 558ه‍ . ق)  ادامـه يـافـته است . در اين مرحله ، فقه اسلامى به طرز با شـكـوهـى تـوسعه و گسترش يافته و از راه تفريع و تطبيق به وسيله اجتهاد در فقه ، فروع جـديدى به آن وارد شده است ؛ زيرا در اين زمان ، پايه هاى اجتهادى فقه استوار شده بود و با اسـتـفـاده از تـجـربـيـات گـذشـتـه ، فـروع فـقـهـى بـه اصول بازگشت داده مى شد و قواعد كلى بر مصاديق خارجى منطبق مى گشت .

فـقـهـاى ايـن دوره در بـحـث هـاى فـقـهـى و بـيـان احـكـام ديـنـى ، تـنـهـا بـه بـيـان اصـول و كـليـاتـى از روايات بسنده نمى كردند، بلكه به ذكر مصاديق و فروعى كه از ادلّه اسـتـفـاده مـى شـود نـيـز اهـتـمـام مـى ورزيـدنـد. بـه هـمـيـن دليل ، مسائل تازه اى در فقه وارد شده و دلايل آن مورد بررسى قرار گرفت كه سابقه نداشت .

طلايه دار علماى اين مرحله و پرچمدار اين شيوه فقهى شيخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسى (385 ـ 460ه‍ . ق) مـعـروف بـه (شـيـخ طـوسى) و (شيخ الطائفه)  است كه كتاب هاى بسيارى از جـمله النهايه و المبسوط را با چنين شيوه اى تا ليف كرد. پس از او فقهايى مانند قاضى (ابن برّاج) ، محمد بن ادريس و محقّق حلّى راه او را ادامه دادند.

* دوره استدلال

اين دوره ، كه از زمان مرحوم ابن ادريس (555 يا 558 ـ 598 ه‍ . ق)  شروع شده وتا زمان مرحوم مـحـقـّق حـلّى (676 ـ 680 ه‍ . ق) مـؤ لف كـتـاب شـرائع الاسـلام فـى احـكـام الحـلال و الحـرام ادامـه يـافته ، آكنده از بحث هاى استدلالى گسترده و نقد و بررسى هاى تازه اى در نـظـريـات فـقـهـاسـت . فـقـهـا در ايـن مـرحـله ، در بـرخـورد بـا مـسـائل فـقـهـى و رخـدادهـاى نـويـن سـعـى مـى كـردنـد مـسائل شرعى و فروع فقهى را همراه با اسـتـدلال هـاى مـحكم عرضه كنند؛ بدين صورت كه مساله اى را ذكر مى كردند، سپس به طرح دليـل و اسـتـنـاد آن مـى پـرداخـتـنـد و اگـر مـسـاله اى اخـتـلافـى بـود، اقـوال و مـدارك مـخـتـلف را مى آوردند و با ذكر دليل ، يكى از آن نظريات را ترجيح مى دادند و اگـر اقـوال مـتـعـارض بـود و دليـلى بـر تـرجـيح يك طرف وجود نداشت يا حكم به تخيير مى كردند و يا حكم به توقف .

پـيـشـواى ايـن روش مـرحـوم ابـن ادريـس اسـت . وى بـه تـلاش و كـوشـش در بـحـث و گـردآورى اقـوال ، مـقـارنـه و مـقـايـسـه مـيـان آن هـا و تـحـقـيـق و تـوسـعـه در استدلال پرداخت و در مسائل فقهى ، كتاب هاى بى نظيرى با مزاياى مزبور به رشته تحرير درآورد كه كتاب سرائر از جمله آنهاست .

* دوره گسترش استدلال و تنقيح

ايـن دوره كـه از زمـان عـلاّمه حلّى (648 ـ 726 ه‍ . ق)  شروع شده ، تا زمان علاّمه وحيدبهبهانى (1205 ه‍ . ق) ادامـه يـافـتـه و آكـنـده از بـحـث هـاى اسـتـدلالى گـسـتـرده و نـقـد و تحليل هاى تازه اى در نظريات فقهاست . گر چه در اين مرحله نقض و ابرام در آراء فقها رواج داشـت . امـا تـنـهـا بـدان بـسـنـده نـشد، بلكه فقها همچون گذشته ، اخبار و روايات را نيز مورد مـطـالعـه قـرار مـى دادنـد كه آيا از حيث سند و دلالت بر مقصود، درست است يا نه و يا اصحاب بـدان عـمـل كـرده انـد يا خير. بنابراين ، سبك هاى جديدى در چگونگى استخراج و استنباط احكام شـرعـى پـديـد آمـد و ايـن چـنين بود كه در اواخر اين دوره ، فقه اسلامى پيشرفت و ترقّى چشم گيرى به دست آورد.

ايـن تـكـامـل و تـطـوّر مـرهـون تـلاش بـى وقـفـه فـقـهـا در بـررسـى كـتـب گـذشـتـه و تـنـقيح اصول و مبانى آنان و بيان مدارك ايشان است .

پـيشواى اين روش مرحوم علاّمه حلى است و در بحث هاى فقهى ، كتاب هاى بى نظيرى به رشته تـحـريـر درآورد كـه كـتـاب قـواعـد، تـذكرة الفقها و تحرير الاحكام از جمله آن هاست كه همگى مشتمل بر بحث هاى فقهى همراه با استدلال هاى گسترده و تنقيح مباحث مى باشد.

* دوره رشد و تكامل

ايـن دوره از زمان علاّمه وحيد بهبهانى (1117ـ1208ه‍ . ق)  آغاز و تا زمان مرحوم شيخ مرتضى انـصـارى (1214ـ1281ه‍ . ق) ادامـه يـافـت . جـهـان اسـلام در طـول ايـن چـنـد سـال ، شـاهـد جـنـبـش فـقـهـى تـكـامـل يـافـتـه بـود. در ايـن دوره ، مسائل گوناگون فقهى در همه ابعاد مطرح شد. از آن جا كه فقهاى اين دوره به مرتبه والايى از تـحـقـيـق و اسـتـدلال دسـت يـافـتـه بـودنـد، فقه شيعه را به اوج شكوفايى خود رساندند. دليل شكوفايى فقه در اين دوره اين است كه :

اولاً، فـقـهـاى ايـن دوره مـسـائل مـوجـود و فـروع آن را بـه شكل شايسته اى مورد نقد و بررسى قرار دادند.

ثـانـيـاً، در هـر مـسـاءله اى ، دلايـل اجـتـهـادى آن را مـورد نـظـر داشـتـنـد. از ايـن رو، اقوال فقهاى پيشين را ملاحظه و مورد نقد و بررسى قرار دادند.

هـمـه مـحـاسـنـى كـه در دوره هـاى پيشين از آن بهره داشتند، در اين دوره جمع آمده بود و اين مرحله تاءثير عميقى در پيشرفت فقه اسلامى گذاشت .

در صـدر فـقـهـاى ايـن دوره ، اسـتـاد بـزرگ ، مـحـمـد بـاقـر بـن مـحـمـد اكـمـل ، مـعـروف به (وحيد بهبهانى) است كه محور اصلى اين جهش فكرى بود. علاوه بر آن ، ايـشـان در مـقـابل اخبارى گرى ، كه در آن زمان رواج يافته بود، ايستاد و در دفاع از اجتهاد با مبارزه پى گير، اخباريان را شكست داد.

فـقـهاى ممتاز پس از ايشان عبارتند از: سيد مهدى بحرالعلوم ، شيخ جعفر كاشف الغطاء، ميرزاى قمى ، ملاّ مهدى نراقى و شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام .

* دوره تدقيق و ژرف انديشى در مباحث فقهى

ايـن مـرحـله از زمـان شـيـخ انـصـارى (1214ـ1281ه‍ . ق)  آغـاز و تـا زمـان آخـونـدخـراسـانـى (1255ـ1329ه‍ . ق) ادامه داشت .

ايـن دوره شـاهـد حـركـت فـقـهـى عـمـيـق و مـهـمـى بـود كـه از لحـاظ دقـّت در اسـتـدلال ، تـحـوّل چـشـم گيرى در فقه پديد آورد. فقهاى اين دوره داراى بالاترين مرتبه دقت نظر بودند.

آغاز گر اين روش ، مرحوم شيخ مرتضى انصارى است كه در بحث هاى فقهى ، روح تازه اى دميد و قـافـله سـالار ديـگر محقّقان گرديد. كتاب فقهى مكاسب شاهد گويايى بر طرز فكر ايشان است كه سرشار از نظرات ژرف بينانه و مطالب ارزنده مى باشد.

اين حركت و جنبش فقهى ، كه از انديشه ناب شيخ انصارى تراوش كرد، به رشد فزاينده خود ادامه داد و در اين سير، نابغه هاى انديشمندى همچون ميرزاى شيرازى (بزرگ) ، ميرزا محمد تقى شـيرازى ، شيخ الشريعه اصفهانى و فقهاى ديگرى نيز، كه محور تحقيق و دقت نظر در مبانى فقهى و اصول استنباط به شمار مى روند، قدم به صحنه نهادند.

*دوره تلخيص مباحث فقهى

ايـن دوره از زمـان آخـونـد خـراسـانـى (1255ـ1329ه‍ . ق)  شـروع شـده و تـا زمـان امـام خـمـينى (1320ـ1409ه‍ . ق) ادامه يافته است . اين دوره از حيث تلخيص بحث هاى فقهى ، ايجاز در كلام و كـوتـاهـى عـبـارات فـقـهـى ، شاهد سبكى نوين و شيوه اى بديع بوده كه به نوبه خود، اهميت بسيارى دارد. فقهاى اين دوره كتاب هاى فقهى را تلخيص و مطالب مهم آن را استخراج كرده و به تحقيقات شگفت خود آراسته و به جامعه ارائه داده اند.

از رجـال بـزرگ ايـن دوران و پـيـشـروان ايـن روش ، مـلا مـحـمـد كـاظـم خـراسـانـى صاحب كفاية الاصول است كه در تحقيق مبانى فقهى بر پايه هاى متين و عبارات كوتاه و شيوا، كوشش نموده ، مـيـان ژرف نـگـرى در اسـتدلال و توسعه در تحقيق و ايجاز در عبارت را جمع كرده است . كتاب نـاتـمـام ايـشـان (الَّلمـَعاتُ النَّيِّرَةُ فى شَرْحِ تَكْمِلَةِ التَّبْصَرَةِ) و حاشيه ايشان بر مكاسب گواه زنده اين مدّعاست .

از ميان فقهاى برجسته دوران تلخيص ، از سيد محمّد كاظم يزدى صاحب عروة الوثقى ، آقا ضياء الديـن عـراقى ، شيخ محمد حسين اصفهانى ، حاج شيخ عبدالكريم حائرى (مؤ سس حوزه علميه قم) ، آية الله بروجردى و سيد محسن حكيم مى توان نام برد.

* دوره كاربرد همه جانبه فقه

ايـن دوره از زمـان امـام خـمـيـنـى (1320 ـ 1409ه‍ . ق)  آغـاز شده و تاكنون ادامه دارد. دردوره هاى گـذشـتـه ، بـه دليـل نـبـودن حـكـومـت اسـلامـى ، زمـيـنـه اجـراى تـعـداد قـابـل تـوجـهـى از ابـواب فـقـهـى فـراهـم نـبـود. از ايـن رو، ابـواب سـيـاسـى فـقـه از قـبـيـل قـضـا و شـهـادات و حـدود و ديـات نـه تـنـهـا از اجـتـمـاع ، بـلكـه از جـدول دروس حوزه ها نيز حذف شده بود و مى رفت كه از كتاب هاى فقهى نيز حذف شود. در اين ميان ، فقيه بزرگ و مجدّد قرن ، حضرت امام خمينى (ره) ، قدم به ميدان فقاهت گذاشت . ايشان ، كه فقه را احيا كرد و آن را متحوّل ساخت ، به فقه عملى عقيده داشت و مى فرمود:

ما بايد... در صدد تحقّق فقه عملى اسلام برآييم ، و الاّ مادامى كه فقه در كتاب ها و سينه علما مستور بماند، ضررى متوجه جهانخواران نيست .

حـضـرت امـام خمينى (ره) در سايه فعاليت هاى خستگى ناپذير، توانستند براى اولين بار در غيبت كبرا، حكومتى مبتنى بر فقه و ولايت فقيه تاءسيس نمايند و بر اين باور بودند كه :حكومت در نظر مجتهد واقعى ، فلسفه تمامى فقه در تمامى زواياى زندگى بشريت است . حكومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى ، سياسى ، نظامى و فرهنگى اسـت ... هـدف اسـاسـى ايـن اسـت كـه مـا چـگـونـه مـى خـواهـيـم اصـول مـحكم فقه را در عمل فرد و جامعه پياده كنيم و براى معضلات جواب داشته باشيم و همه تـرس اسـتكبار از همين مساءله است كه فقه و اجتهاد جنبه عينى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد درمسلمانان به وجود آورد.

امـام خـمـيـنـى (ره) در بـيـنش ويژه فقهى خود، به نقش دو عنصر زمان و مكان عنايت داشتند و فقه شيعه را بر اين اساس ‍ پاسخگوى نيازهاى بشرى در همه اعصار مى دانستند و مى فرمودند:

اين جانب معتقد به فقه سنّتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلّف از آن را جايز نمى دانم . اجتهاد به همان سبك صحيح است . ولى اين بدان معنا نيست كه فقه اسلام پويا نيست ؛ زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند .

يـكـى از مـسـائل بـسـيار مهم در دنياى پرآشوب كنونى نقش زمان و مكان در اجتهاد و نوع تصميم گيرى ها است .  

*مرکز تحقیقات اسلامی آشنايي با ابواب فقه :محمد اسماعيل نورى

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha