به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، در ابتدای کرسی گرایش اجتماعی در تفسیر قرآن که امروز در پژوهشکده فرهنگ و معرف قرآن کریم در قم برگزار شد، فرجالله میرعرب به ارایه بحث پرداخت.
وی گفت: در خصوص نگاه اهلبیت(ع) به تفسیر و برداشت اجتماعی از قرآن باید گفت که این نوع تفسیر، نگاه به مسایل جامعه دارد تا با برداشت از قرآن به حل و فصل مسایل جامعه بپردازد این در حالی است که مسیحیت، دین را در حوزه فردی محصور کردند و مشکلاتی با کلیسا و کشیشان پیدا کردند.
روایات و قرآن فراتر از چیزی است که دانشمندان در کلیسا و دنیای غرب دیده بودند
میرعرب افزود: متاسفانه همین نگاه بعد از آن دورهای که برخی اندیشمندان جهان اسلام به دنیای غرب رفتند، وارد جهان اسلام هم شد و تا جایی پیش رفت که برخی عنوان کردند قرآن هم کاری به مسایل اجتماعی و سیاسی مسلمین ندارد، ولی به هر حال اندیشمندان مسلمان که مانند کشیشها دستشان خالی نبود، ساکت ننشستند و با استناد به قرآن به رفع این شبهات پرداختند و نشان دادند که روایات و قرآن فراتر از چیزی است که دانشمندان در کلیسا و دنیای غرب دیده بودند.
این پژوهشگر قرآنی با ذکر این مطلب که بسیاری از مسایلی که علامه در المیزان فرموده است در پاسخ به اشکالاتی است که در پرتو همین افکار و اندیشهها از غرب آمده در جهان اسلام شکل گرفته بود، تصریح کرد: تفسیر اجتماعی شاخهای از تفسیر اجتهادی است که در آن نگاه قرآن، به موجودی زنده و پویا به نام جامعه با ویژگی خاص بیان و مسایل آن پررنگ میشود و تلاش می کند تمام قوانین و احکام و دستورات خدا در مورد جامعه از آیات کتاب خدا استخراج و بیان شود.
میرعرب اظهارکرد: دلیل پرداختن به این گرایش آن است که برای اداره جامعه باید مبانی و اصول قابل عرضه داشت و ما معتقدیم قرآن این مبانی و اصول را می تواند در اختیار ما قرار دهد.
ظهور گرایش اجتماعی در تفسیر
وی تصریح کرد: چالش اندیشه اجتماعی مهم بود، زیرا مکتب غالب در پی تغییر روابط اجتماعی مسلمین براساس طرح و برنامه خود بود و توانسته بود بعضی از مسلمین را موید و مبلغ خود کند.
این محقق و عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن اظهار کرد: گرایش اجتماعی در تفسیر در این فضا ظهور یافت تا جلوی سیل بنیانکن فرهنگ غربی را سد کند؛ در این مسیر سیدجمال الدین اسدآبادی و شاگردش محمد عبده، آغازی بر برداشتهای قابل توجهی از قرآن ارایه کردند و سبب ورود قرآن به جامعه شدند. این نگاه جامعه اسلامی را برتر از جامعه غربی میدانست و با دلایل قرآنی و اسلامی این برتری را نشان میداد.
وی اظهار کرد: براساس این تفکر، رشیدرضا تفسیر المنار را نوشت و سیدقطب نیز تفسیر فی ظلال القرآن را پایه گذاری کرد و این حرکت ها زمینه ساز تفسیر اجتماعی قرآن شد و علامه طباطبایی وشاگردش آیت الله العظمی جوادی آملی نیز در ادامه راه مباحث اجتماعی قرآن را به صورت گسترده مطرح کردند.
میرعرب عنوان کرد: همچنین قاسمی، با تفسیر محاسن التاویل و تا حدی طنطاوی با التفسیر الوسیط و وهبه زحیلی با تفسیر المنیر در اهل تسنن و آیت الله مکارم شیرازی با تفسیر نمونه، مرحوم آیت الله طالقانی با پرتوی از قرآن، مرحوم محمدتقی شریعتی با تفسیر جزء سی ام، محمد جواد مغنیه با تفسیر الکاشف و فضل الله با تفسیر من وحی القرآن در شیعه این گرایش را پی گرفتهاند.
پیشینه تفسیر اجتماعی و تالیف چندین تفسیر در این زمینه
وی با اشاره به پیشینه تفسیر اجتماعی و تالیف چندین تفسیر در این زمینه با اشاره به ضرورت مطرح کردن مجدد این بحث توام با نوآوری در آن ادامه داد: من در کتاب علوم قرآن براساس روایات اهلبیت(ع) توضیح دادهام که ما باید به فرمایشات ائمه به عنوان مکمل قرآن بنگریم زیرا به فرموده بزرگان، حسبنا کتابالله به معنای نه گفتن به کتابالله و نفی قرآن است؛ وقتی به روایات مینگریم میبینیم قرآن را یک کتاب زنده و جاری و برای همه امت ها در طول تاریخ میبینند و هر گروه و جمعیت و حزبی اگر در قرآن جست و جو کنند آیات مربوط به خودشان را مییابند بنابراین این مبنای بزرگی برای حل مسایل اجتماعی است.
میرعرب تاکید کرد: امروز تغییر رفتارها و اخلاقها و هنجارها، طلاق و کودکان خیابانی و بیابانی به بحران تبدیل شده است و ما معتقدیم که تمسک به قرآن میتواند در این مشکلات کمک زیادی داشته باشد؛ روایات نیز موید این مطلب است که برای مسایل خاص در صورت بررسی در قرآن، کتاب الهی برای ما راه حل دارد.
وی افزود: در روایات وارد شده است که اگر کسی قرآن را داشته باشد مشکل علمی نخواهد داشت و دچار فقر نمیشود و نیازی نیست که کسی به دنیای غرب مراجعه کند تا ببیند آنان چه نسخه ای پیچیدهاند.
قرآن، عطش علمی اندیشمندان را فرو مینشاند
میرعرب تصریح کرد: همچنین روایت بر این مسئله تاکید دارد که قرآن، عطش علمی اندیشمندان را فرو مینشاند و چیزی نیست که انسان به آن محتاج باشد و در قرآن از آن سراغی نداشته باشیم؛ قرآن خیر و شر را به ما نشان میدهد و برای رفع اختلاف، اصل و اصول و قانون دارد و راه حل آن را هم نشان داده است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم اظهار کرد: نکتهای که نظریه بودن این بحث را نشان میدهد این است که اهلبیت، قرآن را وسیله درمان بیماریهای اجتماعی معرفی کردهاند؛ قرآن برنامه نظامسازی دارد و میتواند نظام اجتماعی را مدیریت کرده و سامان بدهد.
میرعرب با ذکر این مطلب که اگر تفسیر اجتماعی بر مبانی اهلبیت(ع) شکل بگیرد و با ظرافت ها و دقتهایی که اهلبیت(ع) گفتهاند وارد قرآن شویم میتوانیم دردها و بیماریهای اجتماعی را برطرف کنیم، تصریح کرد: در روایات بیان شده که معیار در ثواب بردن و یا ملعون الهی بودن، رضایت و کراهت جمعی است.
وی افزود: اگر ناقه صالح را یک نفر پی کرد جامعه مجازات شد و اگر چند نفر در قوم لوط گناه کردند همه مجازات شدند زیرا به عمل آن قوم رضایت داشتند بنابراین تفسیر اجتماعی اگر میخواهد نظریه کارساز بدهد باید این نگاه جامع و شامل را داشته باشد مثلا اگر در جامعه ما فساد جنسی و اختلاس و ... وجود دارد و اگر بلای عامی نازل شد بدانیم به دلیل این است که راضی بودهایم ولو به سکوت کردن بنابراین در تحلیل اجتماعی باید به این شکل سراغ قرآن برویم.
وی افزود: باید تفسیر اجتماعی جدیدی بر مبنای اهلبیت (ع) بنویسیم و با دقتهای لازم دردها و بیماری های جامعه را استخراج و پاسخهای آن را از قرآن بگیریم و در اختیار مردم قرار دهیم زیرا اگر اهلبیت، جامعه را موجودی زنده میدانند و پیامر میفرماید جامعه اسلامی جسد واحد است باید تفسیر اجتماعی براساس این نوشته شود.
سخنان ناقد
پس از ارایه بحث توسط این پژوهشگر قرآنی ، حجتالاسلام و المسلمین اسعدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به نقد این نظر پرداخت و گفت: آیا با توجه به تالیف دهها اثر در این زمینه ضرورتی برای پرداخت مجدد وجود دارد؟
وی در توضیح این نقد نیز اظهارکرد: وقتی سخن از گرایش تفسیر اجتماعی قرآن به میان می آید صحبت این نیست که موضوع خوب و ضروری است یا نه زیرا در آن شکی نیست ولی باید یک پروژه علمی جهات ضروری را با پرهیز از عناوین کلی به نتیجه برساند.
میرعرب افزود: این نظریه از ابهامهای زیادی برخوردار است و در آن تشتت و پراکندگی وجود دارد همچنین عنوان و قلمرو و شاخهها و نسبت آنان با عناوین دیگر مانند تفسیر تربیتی و ... روشن نیست و از اصول تحقیق و روش پیروی نشده است.
اسعدی ادامه داد: مبانی اهلبیت(ع) با چند خبر واحد که تحلیل دلالی و سندی نشده، به دست نمیآید و روایات نیز به ما آموخته اند که وقتی سخنی به نقل از امام بیان میشود به خود آنان به صورت مسلم نسبت ندهیم زیرا باید بررسیهای حدیثی در آن صورت بگیرد.
عضو پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در این اثر بیش از آن که رنگ و بوی علمی وجود داشته باشد، مطالب به صورت شعاری بیان شده و در حد برپایی یک کرسی نیست.
ناقد دوم
ناقد دوم این نشست علمی حجتالاسلام و المسلمین سعید بهمنی، مدیر گروه علوم قرآنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بود که گفت: وقتی یک اثر قرار است در یک کرسی نقد شود، ابتدا باید احراز کنیم از بلوغ لازم برخوردار است یا نه که به نظر من در ارایه این اثر عجله شده است.
وی افزود: عنوان این کرسی، توصیفی است و اگر چه یک مفهوم اساسی یعنی «گرایش» را دارد ولی این واژه به عنوان مفهوم کلیدی در تمامی متن مفقود است.
الاسلام و المسلمین بهمنی تصریح کرد: با اینکه عنوان مطلب، توصیفی است ولی در ۷۳ مورد عناوین دستوری در متن صادر شده، در حالی که ابتدا باید رابطه این تفسیر با مبانی اهل بیت(ع) تبیین شود همچنین از ابتدا تا انتها، متن علمی و آکادمیک نیست و سراسر آن خطابی و محاورهای است و باید تمامی آن اصلاح شود.
این قرآنپژوه عنوان کرد: تفنن در عبارات متن زیاد است و اغتشاش مفهومی و این تصور را ایجاد میکند که نویسنده متوجه تفاوت مفهومی کلمات و عبارات نبوده است، همچنین در درون متن چیزی با عنوان گرایش و مبانی اهلبیت(ع) نداریم.
میرعرب در پاسخ به نقدها عنوان کرد: فلسفه تشکیل کرسی این است که نظریات پختهتر شوند و اشکالات آن برطرف شود و اگر قابل نظریه نیست موضوع بررسی شود؛ لذا این سخن که از ابتدا نباید چنین موضوعاتی در قالب کرسی مطرح شود نادرست است.