به گزارش خبرگزاری «حوزه»، از زمان طرح مباحثی راجع به لزوم شکل گیری خاورمیانه جدید از سوی نظریه پردازان و تئوریسین های آمریکایی و به تبع آن اظهارنظرهای سیاستمداران کاخ سفید ، کمتر از دو دهه می گذرد، با این حال شتاب تحولات در یکی دو سال اخیر در منطقه غرب آسیا به اندازه کل این بیست سال و بلکه بیشتر هم بوده است.

از سویی شکست های پی در پی تروریست های تکفیری در عراق و شام که حامیانی چون - مثلث آمریکا، دول عربی ِارتجاعی منطقه و رژیم صهیونیستی- را پشت سر خود احساس می کردند از یک سو و استعفای مشکوک و در عین حال مضحک سعد حریری از نخست وزیری لبنان آن هم در خاک عربستان در کنار تحولات داخل حکومت آل سعود به سرکردگی بن سلمان و البته تشدید حملات ناجوانمردانه علیه یمن و محاصره مردمان مظلوم این کشور از سوی دیگر نشان دهنده رقم خوردن تحولات تسلسل وار در منطقه ما آن هم با شتابی کم نظیر است؛ تحولاتی که چینش قدرت در منطقه را بی گمان دستخوش تغییر کرده و می کند و لاجرم از پیِ آن مسایلی حادث می شود که شاید فعلا نتوان چندان به پیش بینی صحیح آن ها پرداخت.

از یک سو به ظاهر ترکیه و قطر دیگر در ائتلاف سعودی ها نیستند و از سوی دیگر آمریکایی ها نیز به دنبال طرح های جدیدی در منطقه می باشند ، هر چند البته خود می دانند که چقدر با اهداف اولیه شان در کلان طرح خاورمیانه بزرگ به دور هستند.

القصه آن که پس از آن که عربستان، آمریکا و اسراییل در پنج، شش سال اخیر با به راه انداختن جنگ نیابتی در سوریه و عراق نتوانستند به اهداف خود برسند به دنبال طرح ریزی و اجرای سناریوی جدیدی هستند که بلکه از این طریق دست کم به بخشی از اهداف و ایده آل های خود دست یابند.

در این بین آن چه مسلم است این که طرح گشوده شدن پرونده جدید علیه ایران در منطقه کلید خورده و این بار سعودی ها با یک سری اقدامات و نیز گفتارهای نسنجیده خویش دست به یک نوع انتحار زده اند که در صورت شکست، هیچ بعید نیست سرنوشت سلسله پهلوی در سال 1357 در انتظارشان باشد.

از سویی سران رژیم عنکبوتی اسراییل به خوبی می دانند که به تنهایی توان مقابله با ایران و محور مقاومت اسلامی را ندارند از این رو با تحریک عربستان و اُمید بستن به جنگ مذهبی در منطقه به دنبال تحقق اهداف شوم خود می باشند. نشان به آن نشان که روزنامه معروف هاآرتص به تصریح نوشتک" شکست دادن کامل ایران و حزب الله لبنان از توان اسراییل خارج است."

با این وجود آن چه تقریباً قطعی است این که در آینده نزدیک، تحریم ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران افزایش خواهد یافت که تصویب قانون کاتسا یکی از زنجیره های این فشارهای فزاینده است.

در این بین ، تکیه هر چه بیشتر ما در داخل به اقتصاد مقاومتی و تبعیت از بیانات مقام معظم رهبری در سایه اتحاد ملی می تواند پادزهری باشد برای فتنه های شوم منطقه ای و بین المللی علیه انقلاب و نظام اسلامی.

نکته حایز اهمیت دیگر این که پیام روشنی برجامِ عبرت آمیز و بدعهدی آمریکایی برای غرب باوران و آمریکادوستان داخلی نیز همان فرمایش صریح امام راحل است که فرمود:"کسانی که گمان می کنند در صورت مقابله با آمریکا در تنگنا قرار می گیریم، یا بیچاره و بدبختند و یا دلسوزانی اند که تحت تاثیر تبلیغات قرار گرفته اند"

نباید از یاد بُرد که با وجود شتاب همه تحولات منطقه ای ، بیشترین تهدید برای جامعه ما نه از ناحیه عربستان است و نه اسراییل و نه از جانب شیطان بزرگ بلکه بزرگترین تهدید ما از ناحیه عقب نشینی مسئولان و دولتمردان کشور از آرمان های انقلابی این ملت است و این که در برابر دشمن ، روحیه مقاومت و ایستادگی را خواسته یا ناخواسته ، تضعیف کنیم.

بی هیچ تردیدی ، یکی از زمینه سازهای تقویت روحیه انقلابی و مقاومت در داخل، مبارزه جدی با فساد و مظاهر آن در کشور است و این که بکوشیم در عمل یأس نسبی امروز مردم از مقابله با فساد را به اُمیدواری بدل کنیم و گرنه چنانچه نتوانیم اوضاع داخلی را به درستی مدیریت کنیم نخواهیم توانست در عرصه بُرون نیز توفیق لازم و بایسته را داشته باشیم.

سید محمد مهدی موسوی