پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۵ شوال ۱۴۴۵ | Apr 25, 2024
صلح

حوزه/ صلح پایداری که کانت آن را مطرح می کند با صلح عادلانه‌ای که رهبری مطرح می‌کنند، متفاوت است و البته این صلح عادلانه نتیجه اش صلح پایدار می‌باشد ما برای همین صلح و سازشی که آل سعود در قبال اسرائیل پیش گرفته است را قبول نداریم چون یک صلح عادلانه نیست، لذا پایدار نخواهد بود.

 به گزارش خبرنگارخبرگزاری«حوزه» کرسی علمی ترویجی با عنوان "تحقق صلح پایدار جهانی از دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی ایران" در سالن اجتماعات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد؛ در این جلسه حجت الاسلام ملک زاده به بیان دیدگاه رهبری در باره صلح بین المللی که در مقاله خود دنبال آن بود، پرداخت و دکتر حسنی و حجج  اسلام  و المسلمین مهاجرنیا و سوادی او را نقد کردند.

مقدمه ارائه دهنده حجت الاسلام ملک زاده

این مقاله تبیین کننده نظریه صلح پایدار از دیدگاه رهبری می باشد که در زمانی که مسمانان میانمار توسط بودائی های افراطی تارومار می شدند؛ در کشور تایلند در حضور بودائی‌ها مطرح کردیم البته این مقاله را با عجله تهیه کردم و طبعا ایراداتی به آن وارد خواهد بود.

ناقد اول دکتر حسنی

در این مقاله اولا حقیقت صلح در تبیین مقام معظم رهبری بالاخره معلوم نمی شود که آیا مراد آن حقیقت فقهی است که فقها بحث مس کنند یا مراد آن مسأله‌ای‌ست که در روابط بین الملل مطرح ست و کانت آن را مطرح کرده است؟

این سخنی که از رهبری نقل کرده اید که ((در نظام سیاسی اسلام روابط زن و مرد و آحاد مردم در یک جامعه و همه و همه مبتنی بر صلح و عدالت می باشد و مبتنی بر دردهای کهن  اجتماعی است.)) باز یک سخنی است که مدار و معیار آن مشخص نیست.

مطلب بعدی اینکه صلح یک مفهموم بین المللی است و نمی توان الگو گرفتن از حکومت علوی را به همه جهانیان توصیه کرد، چون قبولش ندارند ولی شما در این مقاله یکی از راهکارها از منظررهبری را نگاه به حکومت علوی مطرح کرده اید.

اشکال بعدی بنده این است که در تبیین این صلح با حفظ اصول و ارزش های دینی، رهبری به صلح امام حسن علیه السلام اشاره می‌کنند که این صلح هم از آن جهت که درون دینی است نمی تواند الگو برای صلح پایدار بین المللی قرار گیرد و مطلب بعدی که در این مقاله از رهبری نقل می شود اینکه زمینه سازی برای حکومت مهدوی یکی از مسائل صلح انگارانه تلقی شده است؛ این اتفاقا ممکن است در سطح بین الملل که نظام کفر برآن حاکم است مقداری در بدو کار تنش زا باشد، لذا با توجه به این اشکالات باید دید که آیا رهبری در اینجا مرادشان از صلح، صلح بین الملل می باشد!؟

و در ضمن راهکارهایی که در این مقاله بیان شده است، مثل رجوع دولت ها به ایمان و پرهیز از ظلم کردن اینها اگر تحقق یابد که دیگر مشکلی نخواهیم داشت ولی اینها راهکارهای واقعی نیست و جهان مملو است از ظلم ها و بی عدالتی ها و استکبار جهانی به این حقایق فطری پایبند نیست.

جمع بندی دبیر جلسه حجت الإسلام سید باقری

نکته مهم ناقد اول این بود که صلح باید واکاوی می شد که آیا این صلح از منظر فلسفی بحث می شود یا از منظر روابط بین الملل مراد است یا از منظر فقهی بحث می شود!؟

و اشکال دومی که دکتر حسنی داشتند این بود که راهکارهای ارائه شده الان در سطح بین المللی قابل تحقق نیست که مثلا دولت ها به سخنان انبیا رجوع کنند.

نقد حجت الإسلام سوادی

مقام معظم رهبری در دو کتاب «جهاد» و «هدنة که ترجمه شده با عنوان؛آتش بس» به بیان دیدگاه های خویش در مورد صلح و جنگ پرداخته اند که در اینترنت هم این کتاب ها موجود است مشی رهبری همیشه این بوده است که یک سری خطوط کلی را بیان می کنند و در مقام بیان نظریه ای خاص نیستند.

صلح بین المللی بر اساس قراردادهایی است که بین کشورها معتبر می باشد و این واقع گرایانه نیست که ما برای جهان و جامعه بین المللی صلحی تعریف کنیم.

اما از منظر فقه سیاسی یا مبانی و فلسفه فقه سیاسی، این بحث جای کار دارد و این بحث باید مشخص شود که در کدام حیطه بحث می کند.

إصالت صلح در اسلام

در اسلام اصالت با صلح می باشد و پیامبران می آیند که انسانها را باهم متحد کنند تا مردم در کنار هم به هدف خلقت خویش برسند؛ ایمان و عبادت و امنیت و عدالت و صلح هدف نیستند، هدف کمال انسانی است و اینها زمینه ساز آن می‌باشند.

نرمش قهرمانانه نیز که در بیان رهبری آمده است در چارچوب توحید باید معنی پیدا کند ولی در ارائه حجت الإسلام ملک زاده یک درهم ریختگی در این مباحث وجود دارد.

بشریت چون خلق شده است که به بالاترین مسائل کمالی برسند و لذا وظیفه حکومت اسلامی تحقق صلح است ولو برای این مهم خون بدهد تا صلح را بر قرار کند و به نظر ما قطعا صلح اصل است و جنگ هم اگر وجود دارد برای ایجاد صلح می‌باشد.

اصالت نداشتن جنگ یا صلح در بیان حجت الاسلام مهاجرنیا

بنده که در مباحث رهبری چندین کتاب ارائه کرده‌ام می خواهم اولین بحثم را در مورد این عبارت {یا من سبقت رحمته غضبه} که درمورد اوصاف خداست، و آقای ملک زاده در مقاله خود بدان اشاره کرده اند؛ شروع کنم.

بنظرم این جمله ربطی به اصالت دادن به جنگ و صلح ندارد و اساسا از اول مطلبی اشتباهی وارد این بحث های ما شده است که آیا در اسلام اصل با جنگ است یا صلح!؟ بنظرم هیچکدام اصل نیستند بلکه اصل قسط و عدالت است حال اگر با صلح پدیدار شود باید صلح کرد اگر با مبارزه در هر سطحی تحقق یابد باید مبارزه را در دستور کار خود قرار داد.

این بحث اصالت صلح بر اساس تجربه‌ دنیای غرب می‌باشد، و إلا در شرایط عادی هیچ اقتضائی ما در اسلام برای جنگ یا صلح نداریم.

نکته بعدی اینکه شما وقتی می خواهید تقدم یا اصالت را در حوزه مفهومی بیانات رهبری بررسی کنید، باید نظام امنیتی در دیگاه های رهبری را بررسی کنید تا بعد از تبیین طراحی امنیت از دیدگاه رهبری، جایگاه صلح و جنگ را ببینید.

صلح پایدار در سطح دنیا مطرح شده است، باید ببینیم که رهبری که صلح عادلانه را مطرح کردند نظر ایشان چه رابطه ای با آن صلح پایدار دارد؟ دنیای غرب که روی آورده است به اینکه جنگ نباید وجود داشته باشد و باید صلح پایدار تحقق داشته باشد ولی باید ببینیم از منظر اسلام چه چیزی وجود دارد آیا صلح در شرایط فساد و تبعیض وجود دارد آیا این صلح خیانت به مردم نیست!؟

پاسخ حجت الإسلام ملک زاده به نقدها

صلح پایداری که کانت بعد از جنگ جهانی مطرح می کند با صلح عادلانه که رهبری مطرح کرده است متفاوت است و این صلح عادلانه نتیجه‌اش صلح پایدار می باشد صلح و سازشی که آل سعود در قبال اسرائیل مطرح کرده است را قبول داریم چون صلح عادلانه نیست لذا پایدار نخواهد بود.

نرمش قهرمانانه همان صلح عادلانه نیست و رهبری در همین فضای ظلم و تجاوز حاکم بر دنیای امروز گاهی مصلحت را در نرمش می بینند.

صلح بین المللی با این صلح دینی تفاوت دارد ولی ما وقت نداشتیم به این دقایق برسیم که بگوییم منظور ما یک صلح دینی است.

اما اینکه صلح آرمانی از نظر رهبری فعلا قابل تحقق نیست را قبول دارم ولی مراد ما بیان یک صلح آرمانی نبوده است.

غضب و رأفت سر منشأ جنگ و صلح می تواند باشد و نظر ما هم این است که نه جنگ و نه صلح هیچ کدام اصیل نیستند. ولی تقدم صلح بر جنگ مطلبی بدیهی است.

سوال خبرنگاری خبرگزاری حوزه؛  اصل در اسلام صلح است و در این فضا یک عارف به معارف دینی "صلح کل" معرفی شده است یعنی با همه عالم صلح پیدا کرده است ولی مطلبی را صاحب المیزان در تفسیر خود مطرح کرده ذیل آیه اعتراض ملائک به خداوند متعال که چرا بشر را خلق می کند!؟ علامه می‌فرماید: "علت این اعتراض این بود که ذات این عالم ماده تنگ است و کوچک و بشر دنبال آزادی مطلق است که در بهشت تحقق خواهد یافت و لذا ذات این عالم تنش زاست؛ حال سوال این است که آیا در ذات این عالم تنش زا ممکن است صلح تحقق یابد!؟ البته اصل این تزاحم بین قوای انسانی است که تمثل آن در اجتماع نیز می باشد. و آیا در زمان ظهور امام زمان عج صلح پایدار جهانی در این عالم تنشی تحقق خواهد یافت؟

پاسخ حجت الاسلام ملک زاده؛ روایاتی که بحث جنگ در ظهور را مطرح کرده اند خیلی مورد تایید نیست و گویا در آن زمان یک صلح پایدار بین المللی تحقق خواهد یافت و  اگر فرض را براین بگیریم که صلح بر جنگ تقدم دارد باز باید در زمان فعلی در حد ممکن صلح و سازش را ایجاد کنیم.

پاسخ دکتر حسنی؛ بنده در کتاب "حکمت سیاسی متعالیه" این دیگاه علامه را نقد کرده ام، این نگاه که انسان مدنی بالطبع است، نگاه درستی ست که می توان به صلح رسید. و در ذات این عالم جنگ وجود ندارد و این جهاد اکبر که در آیات قرآن و روایات مطرح است به معنی تلاش است نه جنگ.

گزارش از:  حامد حسن زاده

 

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha