پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |۱۷ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 28, 2024
آیت الله فاضل لنکرانی

حوزه/ متأسفانه چند سالي است كه اين فكر دو مرتبه اظهار وجود مي‌كند كه ما دخالت در امور نكنيم! روحانيت خودش را از صحنه كنار بكشد، روحانيت يك نظارتي و يك اشراف كلي و يك هدايت كلي داشته باشد، آيا اين همان است كه امام زمان (عج) از ما مي‌خواهد؟

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»،  آیت الله جواد فاضل لنکرانی رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) امروز به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان و روز معلم در درس خارج خود به مسئله انتظار و جایگاه معلم پرداخت که متن سخنان این عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه  قم به این شرح است:

 فردا نيمه شعبان هست و مصادف با ولادت با سعادت ولي الله الاعظم امام زمان(عج) هست،‌ كتاب احتجاج از امام سجاد(عليه السلام) نقل مي‌كند، صدوق هم در كمال الدين آورده، راجع به منتظران، حضرت مي‌فرمايد« القائلون بامامته المنتظرون بظهوره افضل اهل كل زمان»، اين خودش يك نكته‌ي بسيار مهمي است، درست است كه زمان زمانِ غيبت است، ما از حضور مشافعي با آن حضرت و استفاده‌ي از اين حضور ظاهري و دسترسي به آن حضرت محروم هستيم اما اين عنوان كه بالأخره مصداق براي افضل اهل كل زمانٍ در اين روايت قرار داده شده، حالا عمده اين است كه به چه دليل منتظران حضرت افضل مردمان همه‌ي زمان‌ها هستند؟ مي‌فرمايد لأن الله تعالي ذكرُه اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة، خداي تبارك و تعالي به اين مردم و منتظران از عقول و فهم و معرفت حدّ زيادي اعطا كرده، يعني علت اينكه منتظران افضل اهل كل زمان هستند اينست كه مراتب معرفت و عقل‌شان بالاست. شاخص اينكه مرتبه‌ي معرفت بالا باشد چيست؟ مي‌فرمايد ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة، دو تا ملاك و شاخص را امام عليه السلام ذكر مي‌كند، مي‌فرمايد غيبت براي اينها به منزله‌ي مشاهده است.

يعني اينها با اينكه امام عليه السلام را به حسب ظاهر نمي‌بينند؛ اما درست به منزله مشاهده است، گويا درست خدمت امام مي‌رسند از امام استمداد مي‌جويند و طلب دعا مي‌كنند، خودشان و اعمال خودشان را حاضر در نزد امام مي‌دانند كه اين خيلي مهم است، غيبت به منزله مشاهده است اين يك ملاك.

بعد مي‌فرمايد «و جعلهم في ذلك الزمان بمنزلة المجاهدين بين يدي رسول الله(ص) بالسيف»، اينها چرا افضل اهل هر زمان هستند چون خداي تبارك و تعالي به منزله‌ي مجاهدين در خدمت و در ركاب رسول خدا قرار داده، استفاده‌اي كه مي‌خواهم از اين روايت كنم در همين تعبير هست، ما در فقه و اصول خوانديم تنزيل ملاك لازم دارد، اگر خداي تبارك و تعالي مردم اين زمان را به منزله‌ي مجاهد در راه خدا آن هم در ركاب پيامبر قرار بدهد آيا اين تنزيل بدون ملاك است؟ آيا ما در زمان غيبت بايد دست روي دست بگذاريم كاري به ظلم و فساد نداشته باشيم بگوئيم بله خدا ما را به منزله‌ي مجاهد در راه خودش قرار داده، اينكه اصلاً يك امر سخيفي مي‌شود. بگوئيم خدا يك افراد بي‌مسئوليت، يك افرادي كه اصلاً احساس تكليف براي حفظ اسلام، تقويت اسلام، عمل به اسلام ندارند دست روي دست گذاشتند مي‌گويند ما منتظر هستند، آيا اين قابليت اينكه نازل منزله‌ي مجاهدين در راه خدا آن هم در كنار پيامبر آيا واقعاً هيچ عاقلي اين مطلب را قبول مي‌كند؟ به نظر من اين تعبير خودش در بردارنده‌ي بسياري از مطالب است يعني وظيفه‌ي شيعه در زمان حضور آسان‌تر از وظيفه‌ي شيعه در زمان غيبت است، در زمان حضور خود امام به حسب ظاهر تدبير مي‌كنند امور را. احكام را بيان مي‌كنند، موضع گيري‌ها را مي‌كنند امام معصوم عليه السلام ولي در زمان غيبت شيعه نسبت به اين امر بايد حساس‌تر باشد اگر كسي بگويد در زمان غيبت اصلاً‌چيزي به نام حكومت اسلامي نداريم كما اينكه يقال هم سابقاً و هم فعلاً و هم در آينده، بعضي‌ها هستند كه اين را مي‌گويند كه در زمان غيبت ما چيزي به نام حكومت اسلامي نداريم؛ يعني اساس فرمايش امام ، روح حركت امام، جوهر انقلاب به همين است كه امام فرمود در زمان غيبت بر فقيه جامع الشرايط اگر امكان باشد كه يك امكانش اين است كه مردم هم آمادگي داشته باشند، مردم تبعيت كنند كما اينكه مردم ما با تمام وجود آمدند در خدمت روحانيت و در خدمت امام، اين بايد تشكيل حكومت بدهد.

آيا اگر در زمان غيبت ما ديديم يهود دارد بر مسلمان‌ها سلطه پيدا مي‌كند بگوئيم زمان زمان غيبت است و ما وظيفه‌اي نداريم؟ دست روي دست بگذاريم و بعد بگوئيم روايات هم مي‌گويد شما كه منتظر هستيد بمنزلة المجاهد في سبيل الله بين يدي رسول الله هستيد؟ اين امري است كه بطلانش از اوضح واضحات است، لذا همينطوري هم كه ايشان اشاراتي داشتند زمان غيبت مسئوليت مضاعف است تا زمان حضور، در زمان غيبت انسان بايد با همه وجودش اسلام را حفظ كند، با همه وجودش براي پياده شدن احكام اسلام قدم بردارد، اين آن است كه ما از اين روايت مي‌فهميم.

بعد در ادامه روايت مي‌فرمايد اولئك المخلصون و شيعتنا صدقاً شيعه‌ي واقعي اينها هستند يعنی مردم زمان غيبت كه اينها به وظيفه‌‌شان عمل مي‌كنند. اگر امروز قضاياي سوريه و عراق و داعش و مدافعين حرم به وجود آمد نيائيم با يكي دو كلمه ساده بگوئيم آنها كه به ما حمله نكردند ما وظيفه‌اي نداريم چرا در امور داخلي آنها دخالت كنيم، اين ناشي از ضعف است، ناشي از عدم فهم وظايف در زمان غيبت است كه به نظر من يكي از دوران حساس انقلاب همين دوران قضيه‌ي مدافعين حرم و داعش هست كه هنوز هم بالأخره يك مقدارش باقي مانده، تشخيص اينكه انسان در اين دوره چه وظيفه‌اي دارد بسيار مهم است، اولئك المخلصون و شيعتنا صدقا و دعات إلي دين الله، عجيب است اين الدعات إلي دين الله در زيارتنامه‌هاي ائمه، زيارت امام رضا،‌زيارت ساير ائمه عليهم السلام، يكي از اوصاف ائمه است، اين تعبير انتم الدعات إلي الله، انتم الدعات الي ؟؟؟ الله، ظاهرش اين است كه بايد ديد مردم در زمان غيبت، قدر متيقنش ما طلبه‌ها هستيم، قدر متيقنش حوزه و روحانيت است، داعي إلي دين الله بايد باشيم، اين نمي‌شود با دست روي دست گذاشتن و بگوئيم دشمن هر كاري مي‌خواهد بكند ما مراقب خودمان باشيم به حسب ظاهر دنياي خودمان را بخواهيم حفظ كنيم.

من فقط اين را عرض كنم كه در كنار اين مباحث اساسي انسان منتظر، چه طلبه و چه غير طلبه، منتظر واقعي كسي است كه گناه نمي‌كند، كسي كه گناه كند از دايره‌ي انتظار خارج مي‌شود حالا چه برسد به كسي كه بخواهد به گناه كردن كمك كند به فساد مفسدين و ظلم ظالمين بخواهد كمك كند اين روايت را باز من مي‌ديدم در كتاب خرائج و جرائح كه از ابي بصير است كه مي‌گويد من به يك زني در كوفه قرآن ياد مي‌دادم در حين ياد دادن قرآن گاهي اوقات يك مزاح بين الاثنيني با او مي‌كردم لساناً همين اندازه، ما بحثها بشيءٍ يك مزاح خيلي ضعيف، مزاحي كه شايد دو تا دوست با هم داشته باشند، مي‌گويد وقتي بر امام باقر عليه السلام وارد شدم آتبني، حضرت من را اتاب كرد و مؤاخذه كرد، فرمود من ارتكب الذنب في الخلأ لم يعب إلا به، اگر كسي در خلوت گناهي كند خدا به او توجه نمي‌كند، در جلوت آدم از حيوانات هم حيا مي‌كند چه برسد به هم نوع خودش، انسان يك وقتي خلوتي پيدا مي‌كند و موبايلي در اختيار دارد راهي دارد و مي‌تواند گناهي كند كه آن مهم است، حضرت فرمود أي شيء قلت للمرأه به ابوبصير فرمود اين حرف چي بود كه در حين ياد دادن قرآن به آن زن زدي؟ ابوبصير مي‌گويد، دستم را گذاشتم روي صورتم و حيا كردم و توبه كردم، بعد حضرت فرمود ديگر اين مطلب را تكرار نكن.

اين مسئله بايد الآن باورمان باشد، ما افتخارمان اين است كه سرباز امام زمان عليه السلام هستيم گفتار ما، اخلاق ما، تمام مورد توجه امام زمان عليه السلام است، مبادا يك وقت كاري كنيم كه واقعاً قلب حضرت از ما رنجيده شود كه ديگر فاتحه‌ي ما خوانده مي‌شود، بايد هميشه كاري كنيم كه رضايت آن حضرت را كسب كنيم، ارتباط پيدا كنيم، اين حرفهاي ملاقات ها و اين چيزهايي كه حالا در اين چند دهه اخير بيشتر رايج شده كه اكثرش دروغ است، اكثرش حالا اگر حمل بر صحت كنيم خيال است، يك خيالي كرده، ما در زمان غيبت ملاقات اختياري كه يك انسان بگويد من امروز مي‌خواهم خدمت حضرت بروم مشرف شوم به هيچ وجهي نداريم براي هيچ كسي واقع نشده، ملاقات اختياري بر حسب آن توفيق شريف ممكن نيست اگر بوده غير اختياري بوده، اضطراري بوده، بعد الملاقات بوده، حالا آنچه كه مهم هست اينست كه ارتباط قلبي داشته باشيم واقعاً خودمان را از وقتي از خواب برمي‌خيزيم در محضر امام زمان بدانيم تا وقتي مي‌خواهيم بخوابيم، با سلام بر آن حضرت برخيزيم و با سلام بر آن حضرت بخوابيم، وجودمان را مهدوي كنيم اينها ارزش دارد، ببينيم امروز آن حضرت از ما چه مي‌خواهد؟ براي حفظ اين نظام حضرت از ما چه مي‌خواهد؟ براي خدمت به اسلام چه مي‌خواهد؟ اينها مسائلي است كه بايد به آن توجه داشته باشيم و ان شاء‌الله همه آقايان توجه خواهند داشت.

ولادت با سعادت ولي الله الاعظم امام زمان (عج) را به شما فضلاي بزرگوار، آقايان محترم تبريك و تهنيت عرض مي‌كنم و از خداي تبارك و تعالي مسئلت مي‌كنم كه به يُمن اين ولادت همان طوري كه تا به حال حوزه‌هاي علميه با دعاي خاص آن حضرت و با توجهات خاص آن حضرت استمرار داشته و حيات داشته، همه‌ي بزرگان، مراجع، رهبري معظم، اساتيد، طلاب و فضلا، حوزه‌ي قم، حوزه مشهد، حوزه اصفهان، حوزه نجف، هر جا كه حوزه‌هاي علميه برپاست با قوّت ادامه پيدا كند و بيش از گذشته در نشر دين و حفظ دين مردم ان شاء الله موفق باشد.

همچنين سالگرد شهادت شهيد بزرگ انقلاب مرحوم آيت الله مطهري رضوان الله تعالي عليه را گرامي مي‌داريم، شخصيتي كه كفا در عظمت او كه هنوز حوزه ها، دانشگاهيان و اهل فكر بر سر سفره‌ي علمي او نشستند و اين هميشه ادامه خواهد داشت. از شخصيت‌هايي است كه چون براي خدا تلاش كرد، براي خدا فكر كرد، براي خدا بيان كرد، براي خدا قلم زد، اگر منبر رفت براي خدا بود،‌ اگر كتاب نوشت براي خداي بود، لذا آثارش هم از مصاديق وجه الله است و هميشه باقي مي‌ماند، مثل خود امام رضوان الله تعالي عليه. اميدواريم كه از بركات علمي اين شهيد بزرگوار همه‌ي طلاب و فضلا بهره‌مند بشويم.

معلم الخير و الدين بزرگان ما هستند و ما بايد به آنها اقتدا كنيم، آنها را سرمشق قرار بدهيم ان شاء الله در اين روش و سير علمي خودمان در حوزه‌ي علميه. حالا چون مناسبت نيمه‌ي شعبان هست اگر اجازه بدهيد در آن درس هم يك حديثي را خواندم، اينجا هم يك حديثي را قرائت كنم در اين رابطه؛ در كافي شريف جلد 1 صفحه 185 ابوبصير از امام صادق عليه السلام در رابطه با اين آيه سؤال مي‌كند. خداوند مي‌فرمايند و يؤتي الحكمه فقد اوتي خيراً كثيراً، اين آيه را كه خيلي مطلب دارد خداوند مؤتي حكمت است و آن كسي كه حكمت به انسان مي‌دهد خداست، خدا مي‌فرمايد حكمت اولاً خير است و ثانياً خير كثير است. يعني ما بالاتر از اين خير نداريم، حكمت خير كثير است امام عليه السلام حكمت را تطبيق مي‌كنند مي‌فرمايند هي طاعة الله اطاعت خدا. انسان درست اطاعت خدا را انجام بدهد، حتي درست نماز بخواند گاهي اوقات نماز انسان كه تمام مي‌شود يكي از دغدغه‌هاي انسان بايد همين باشد كه آيا اين نماز از زمين بالا رفت يا نه؟ 

چون در روايات دارد كه گاهي اوقات اين نماز را كه بالا مي‌برند دستور داده مي‌شود كه برگردانيد بر سر اين آدم بزنيد، اين چيزي كه در يادش نبوده در اين نماز خدا بوده! حضور قلب نداشته، انسان بايد بعد از هر نمازي اين دغدغه را داشته باشد، اين نماز تا كجا رفت؟ قبول شد؟ جزء نامه اعمال ما قرار گرفت؟ و واقعاً آقايان تلاش كنيد عمر به سرعت تمام مي‌شود از يك نمازمان هم غفلت نكنيم مبادا خدايي نكرده از اول وقت تأخير بيفتد، يك طلبه از ويژگي‌هايش بايد نماز اول وقت باشد اگر گفت حالا اول وقت نشد وسط وقت آخر وقت، خدايي نكرده كه اصلاً آدم نمي‌تواند تصور كند كه چطور جمع مي‌شود كه كسي طلبه باشد و نمازش قضا بشود، مي‌گوئيم واقعاً اينكه من عرض مي‌كن بزرگان اينطور به ما فرمودند، عرض مي‌كنم روي نماز خيلي اهميت بدهيد، مخصوصاً در خلوت كه انسان فرصتي پيدا مي‌كند نمازمان را درست كنيم من اين را عرض كنم برخي از مشكلات، بسياري از مطالب قامض علمي را كه من ساعتها فكر كردم بعد دو ركعت نماز خوانديم بعد از آن انسان به راحتي مي‌فهمد كه راه حل‌هايي پيش مي‌آيد اين واقعيت دارد و حقيقت دارد، ما نماز را نبايد فقط به قصد ثوابش بخوانيم، خدا تفضل مي‌كند خدا بزرگتر از اينست كه بنده‌اي در مقابل او خم و راست بشود و ثوابش ندهد، ولي ثواب براي من و شما نبايد مورد توجه باشد! اين نماز بايد عظمت خدا را در ما تجلي بدهد، هر نمازي بخوانيم اگر اينكه خوف‌مان از خدا بيشتر شد بفهميم نمازمان اثر داشته، اگر ديديم نه اين نماز در اينكه من را خائف كند اثري نكرده، بدانيم نمازمان فايده‌اي نداشته، هر نمازي توجه انسان را به عظمت خدا، به اوصاف خدا، به اسماء الهيه زياد كرد، نماز يك خضوعي در مقابل خدا براي انسان به وجود مي‌آورد و آن خضوع به نحو طولي در مورد همه‌ي تكوينيات براي آدم به وجود مي‌آيد آثار زياد دارد علي اي حال مي‌فرمايد اين حكمت طاعت خداست.

اما دوميش و معرفة الامام عليه السلام، انسان امام زمان خودش را بشناسد، اسم امام چيست،  پدرش كيست، مادرش كيست، اينها از مصاديق معرفت است، اين يك. معرفت امام به اينكه امام حجّت خداست، حبل الله است بين الله و الخلق حبل امام عليه السلام است اين يك مرتبه‌ي بسياري بالايي دارد انسان بداند بين او و خدا يك حجّتي وجود دارد اما مرحله‌ي بالاتر اين است كه بفهميم اين حجّت از ما چه مي‌خواهد؟ اين مهم است، اين را خوب دقت بفرمائيد.

به نظر من اين روايتي هم كه حضرت آقاي حسيني هم اشاره فرمودند من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية كه يك وقتي من در بحث آيات مهدويت اين روايت را از يكي از آيات قرآن استخراج كردم، البته الآن يادم نيست كدام آيه است ولي در بحث‌ها مكتوب هست، ريشه‌ي قرآني هم دارد اين مسئله، اين به قول ما تناسب بين حكم و موضوع، اگر سؤال كنيم كه اگر انسان امام زمانش را بشناسد، بداند كه اين امام فرزند كيست؟ مادرش كيست؟ بگوئيم او حبل متين بين خدا و خلق و حجّت است اما اگر ندانيم از ما چه مي‌خواهد؟ ندانيم كه چه عملي بايد انجام بدهيم كه او راضي است آيا همان مقدار كافي است در اينكه مُردن ما ديگر مُردن جاهلي نباشد؟ بالأخره بايد اين بحث‌هاي اصولي و اجتهادي را بياوريد در اين روايات قرينه‌ي مناسبت حكم و موضوع، چه تناسبي است بين موت جاهلي؟ موت جاهلي چه بوده؟ در جاهليت كه اصلاً موضوعي براي امام نبوده، قبل از اسلام را عرض مي‌كنم، در قبل از اسلام موضوعي براي امامت نبوده. موت جاهلي يعني موتي كه عمل آدم هيچ كدامش بر طبق ميزان نيست.

از گفتن، از خوردن، از خوابيدن، از هر عملي كه انسان انجام مي‌دهد روي جاهليت انجام مي‌دهد موت جاهلي اين ميزانش هست اما موتي كه تحت پرتو امام زمان عليه السلام است يعني بدانيم امام الآن از ما چه مي‌خواهد؟ امام زمان عليه السلام در زمان غيبت از شيعه‌ي خودش چه مي‌خواهد؟ 

باز اين جمله را آنجا گفتم اجازه بدهيد اينجا هم تكرار كنم، در روايات داريم كه منتظران آن حضرت در زمان غيبت به منزلة المجاهدين في سبيل الله بين يدي رسول الله است، گفتيم اين تنزيل يك وجهي لازم دارد آيا مي‌شود بگوئيم يك انسان منتظر در زمان غيبت به فكر زندگي خودش هست، زندگي اولادش هست، به فكر رفاهش هست، حالا كاري نداشته باشد چه چيزي بر سر مسلمين در دنيا مي‌آيد، دشمن چه توطئه هايي عليه اسلام مي‌كند بگويد به من چه ارتباطي دارد؟ من مشغول كسب و كار خودم باشم يا مشغول درس و بحث خودم باشم، آيا اين مي‌شود بگوئيم به منزله‌ي مجاهد در راه خداست؟ اينكه معقول نيست اصلاً. اما اگر امام را نمي‌بينيم كه باز در همان روايت دارد اينها غيبت برايشان به منزله‌ي مشاهده است امام را نمي‌بينيم ولي گويا در محضرش هستيم،‌گويا داريم از آن مي‌شنويم چه بايد انجام بدهيم، چه چيز از ما مي‌خواهد؟ بعد سؤال اصلي اين است كه آيا مي شود بگوئيم در زماني كه اسلام در خطر باشد و دشمنان مشغول توطئه عليه اسلام هستند امام مي‌گويد شما شيعه دست روي دست بگذاريد حق نداريد كاري انجام بدهيد، بگذاريد بيايند بلاد مسلمين را بگيرند، بگذاريد بيايند زن و بچه مسلمين را قتل عام كنند ولي به بهانه اينكه به مرز من حمله نشده بنشينم اينجا... به هيچ وجه چنين چيزي معقول نيست، به نظر من موت جاهلي يعني موتي كه انسان دنبال دنياطلبي خودش باشد، دنبال قدرت طلبي باشد، دنبال افزاي ثروت بخواهد باشد و هيچ توجهي به فقرا، توجهي به اسلام، توجهي به ديگران نداشته باشد، اين مي‌شود موت جاهلي.

اين تعبير معرفة الامام، من همين را مي‌خواهم عرض كنم اينكه در روايات داريم كسي كه امام را عارفاً بحقّه زيارت كند، حق امام چيست؟ حق امام اين است كه من فقط ببينم او ولايت تكوينيه دارد؟‌ اين شد حقّ امام؟ اگر امروز به شما بگويند حق يك استاد بر شما چيست؟ مي‌گوئيم حقّش اين است كه اگر او زحمتي مي‌كشد درسي مي‌گويد ما درست گوش كنيم درست بفهميم و به ديگران هم منتقل كنيم اين مي‌شود حق آن. حق معرفت امام فقط اين نيست كه بگوئيم امام معصوم عليه السلام ولايت تكويني دارد كه مسلماً دارد به ادله فراوان، حق امام اين است كه بگوئيم او ولايت تشريعيه بر بشر دارد علاوه بر ولايت تكويني.  ولايت تشريعي يعني سرپرست ما اوست و هر چه او بفرمايد بر ما وجوب طاعت دارد اين مي‌شود، اينكه وقتي زيارت مي‌رويم عارفاً بحقه بخواهيم زيارت كنيم اين است و به نظر من اينطور است، خود آقايان بايد در اين عناوين دقت كنند، بقيه امور ولو مقامات معنوي علم فوق بشري امام عليه السلام است اينها جاي خودش مسلم است ولي مسئله‌ اينست كه ببينيم از ما چه مي‌خواهند؟ 

خلاصه ما طلبه‌ها كه اين افتخار را داريم سرباز امام زمان هستيم بايد ببينيم حضرت از ما چه مي‌خواهند؟ حضرت امروز در مسئله‌ي دين آيا مي‌خواهد حوزه‌هاي علميه دست روي دست بگذاريم بگوئيم كاري نداشته باشيم بر سر اسلام چه مي‌آيد؟ اين فكري كه قبل از انقلاب بود و امام چقدر با اين فكر برخورد مي‌كرد و متأسفانه چند سالي است كه اين فكر دو مرتبه اظهار وجود مي‌كند كه ما دخالت در امور نكنيم! روحانيت خودش را از صحنه كنار بكشد، روحانيت يك نظارتي و يك اشراف كلي و يك هدايت كلي داشته باشد، آيا اين همان است كه امام زمان (عج) از ما مي‌خواهد؟ يا همانطور كه امام به ما ياد داد كه بايد به صحنه بيائيم و حضور پيدا كنيم بايد دفاع از اسلام كنيم، حالا هر كجا به هر خصوصيتي كه هست بايد اين كار را انجام بدهيم.

 

 

 

۳۱۳/۳۲

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha