شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
دین اسلام

حوزه/ باید مواظب باشیم که بر پیکره این نظام یعنی بر پیکره اسلام ضربه نزنیم و در زیر پرچم اسلام و به نام اسلام در زمین دشمن بازی نکنیم تا بر این پیکره ضربه بزنیم و فریب لذت ها و زیبایی هایی که شیاطین برای ما تزیین کرده است را نخوریم

خبرگزاری«حوزه»/ با توجه به مباحث و مشکلات اخیر اقتصادی در جامعه مطالبی با عنوان« منبر سنگر حسینی در کارزار اقتصادی» با موضوع  منبر«جنگ اقتصادی و حمایت از کالای ایرانی» در چند شماره تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.

دنیاگرایی

یکی از فقیهان و محدثان بزرگ و مورد اعتماد شیعه شخصی است به نام: ابن قولویه قمی. ایشان کتابی دارند که یکی از بهترین و معتبرترین کتب شیعه کتابی است. این کتاب که تقریبا هزار سال پیش نوشته شده است، «کامل الزیارات» نام دارد. بسیاری از علما صحت و درستی این کتاب را تایید کرده اند. این کتاب بیش 700 روایت درباره فضیلت و ثواب معصومین (عهم) را در خود جای داده است اما نکته جالب توجه درباره این کتاب این است که اکثر روایات آن درباره امام حسین (ع) است. یکی از روایت های زیبای آن درباره امام حسین (ع) این است که پیامبر (ص) فرمود: «حُسَيْنٌ‏ مِنِّي‏ وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْنا».

البته علاوه بر کتاب کامل الزیارات کتاب های دیگر ما پر است از احادیثی که درباره امام حسین (ع) است و محبت و عنایت رسول خدا(ص) و جبرئیل به امام حسین (ع) و سفارشات مکرر پیامبر (ص) به مردم و ابراز علاقه علنی ایشان به امام حسین (ع).

اما یک سوال گوشه ذهن ما هست که چرا مسلمانان با اینکه امام حسین (ع ) را می شناختند و همه این روایات از رسول خدا (ص) را یا دیده بودند و یا شنیده بودند، امام را به شهادت رساندند؟ چه کسانی در ریختن خون ایشان شریک هستند؟ چرا با وجود این که فاصله زیادی از رحلت پیامبر اکرم(ص) نگذشته بود بسیاری از مسلمانان در مقابل آن حضرت صف آرایی کردند؟ آیا فراموش کرده بودند که او سبط پیامبر است؟ آیا آنها فراموش کرده بودند که پیامبر فرمود : «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ‏ أَهْلِ الْجَنَّه».

وقتی به تاریخ نگاه می کنیم، می بینیم امام (ع) در لابلای کلمات گهربارشان به همه این سوالات پاسخ دادند.

وقتی مردم کوفه حضرت را به این شهر دعوت کردند. حضرت به سمت کوفه رهسپار شد تا این که در مسیر شهر، حر بن یزید ریاحی به دستور ابن زیاد راه را به امام (ع) بست و حضرت مجبور شد مسیر حرکتش را به سمت کربلا تغییر دهد تا این که در روز دوم ماه محرم سال 61 هجری وارد کربلا شد. حضرت در هنگام ورود به کربلا جمله ای فرمودند که می توان از آن علت صف آرایی مردم در مقابل حضرت را فهمید. امام (ع) رو به اصحابش کرد و فرمود: «ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ النَّاسُ‏ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون»[1] «مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»

حضرت بیان فرمودند: درست است که این مردم اهل نماز هستند و روزه میگیرند و حج می روند و نام پیامبر (ص) برزبانشان هست اما اینها فقط لقلقه زبان آنها است و آنها اهل عمل به دین نیستند اما وقت امتحان که می شود، مردود می شوند و دینداران خیلی کم می شوند.

 لذا خداوند متعال در قرآن می فرماید :«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکمْ إِذَا قِیلَ لَکمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ»[2]

 ای کسانی که ایمان آورده اید چه شده که وقتی به شما گویند برای جنگ در راه خدا بسیج شوید گویی به زمین می چسبید؟! آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده اید؟ متاع این دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.

 امام صادق (ع )  فرمود: «انّ اوّل ما عصی الله به سِتّ: حبّ الدنیا و حبّ الرئاسة و حبّ الطعام و حبّ النساء و حبّ النوم و حبّ الرّاحة؛» نخستین چیزی که با آن عصیان و نافرمانی خدا شد شش چیز بود: دنیاپرستی، حب ریاست، علاقه به غذا (شکم پرستی) ، محبت (افراطی) زنان، پرخوابی و علاقه به راحتی و تن پروری. نخستین

لذا وقتی تاریخ را نگاه می کنیم متوجه می شویم که دنیا دوستی مسلمانان در زمان امام حسین (ع) چشم آنها را بر حقایق بسته بود لذا امام حسین (ع) در آخرین لحظات پیراهنی کهنه در خواست کرد تا کسی به آن طمع نکند ولی متاسفانه این دنیا دوستان از آن هم چشم پوشی نکردند: «وَ قَالَ الْحُسَيْنُ (ع) ابْغُوا لِي ثَوْباً لَا يُرْغَبُ‏ فِيهِ‏ أَجْعَلْهُ تَحْتَ ثِيَابِي لِئَلَّا أُجَرَّدَ مِنْهُ فَأُتِيَ بِتُبَّانٍ فَقَالَ لَا ذَاكَ لِبَاسُ مَنْ ضُرِبَتْ عَلَيْهِ الذِّلَّةُ فَأَخَذَ ثَوْباً خَلَقاً فَخَرَقَهُ وَ جَعَلَهُ تَحْتَ ثِيَابِهِ فَلَمَّا قُتِلَ ع‏جَرَّدُوهُ مِنْه»[3]

و این محبت دنیا در طول تاریخ خیلی از انسانها را عوض کرد مثل طلحه که از اصحاب پیامبر (ص) بود و به او «طلحة الخیر» می گفتند و یا زبیر که در جنگهای اسلام چنان شمشیر می زد که مشهور شد به «سیف الاسلام» یعنی شمشیر اسلام ولی وقتی امیرالمومنین (ع) حکومت را به دست گرفت و مسئولیت آنچنانی به آنها نداد این محبت دنیا و حب ریاست آنها را زمین زد و در مقابل امیرالمومنین (ع) قرار گرفتند. 

چنین انسان‌هایی برای رسیدن به ریاست حاضر هستند همه اصول و ارزش‌ها را کنار بگذارند همچنان که در واقعه کربلا عمر بن سعد که امام را از کودکی می شناخت و علم به حقانیت ایشان هم داشت، حاضر شد برای رسیدن به ملک ری با ایشان بجنگد و آن جنایات کربلا را رقم بزند که حتی به یک طفل شیرخوار هم رحم نکند. عزیزان محبت دنیا کاری می کند که انسان در مقابل امام معصوم (ع) هم قرار بگیرد و حتی برای رسیدن به دنیا و آباد کردن دنیا امام معصوم (ع) را هم به بدترین وجه ممکن بکشد.

 فردی مثل هرثمة بن سلیم که جز سربازان امیرالمؤمنین (ع) در صفین بـود که می گـویـد وقـتـی امـیـرالمؤمنین (ع) به سرزمین کربلا رسید، پیاده شد و نماز را با آن حضرت خواندیم، بعد از نماز، مقداری از خاک کربلا را برداشت و بویید و فرمود: «واها لک ایتها التربة! لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب». «ای خاک! جمعیتی از اینجا محشور می شوند که بدون حساب وارد بهشت می گردند». هرثمه که این خبر غیبی را شنید، چون اعتقاد کاملی به امام (ع) نداشت، در مراجعت از صفین، بـه هـمـسـرش «جردا بنت سمیر» که از شیعیان مخلص امیرالمؤمنین (ع) بود، می گوید: «الا اعـجـبک من صدیقک ابی الحسن»، می خواهی مطلب عجیبی را از امامت علی (ع) برایت نقل کنم و آن این است که درباره آینده کربلا خبر غیبی را فرمود ولی او از غیب چه خبر دارد؟

جردا گفت: «ان امیرالمؤمنین لم یقل الا حقا»، حضرت، هرچه می گوید حق است، بـیش از 23 سال از این خبر غیبی گذشت تا هنگامی که عبیدالله بن زیاد سپاهی را برای جنگ با حسین (ع) به کربلا فرستاد و یکی از سربازان این سپاه همین هرثمه است.  هرثمه مـی گـوید چون به کربلا رسیدیم و حسین (ع) را دیدم به یاد آن خبر غیبی علی (ع)  افـتادم و متاسف و ناراحت شدم که چرا برای جنگ با حسین (ع) به اینجا کشیده شده ام لذا سوار بر اسـب، شـرفـیاب محضر مقدس سیدالشهدا (ع) شد و سلام کرد و آنچه را از پدر بزرگوارش در این مکان دیده و شنیده بود، برای حضرت عرض کرد. «فـقـال الحسین: معنا انت او علینا؟فقلت: یابن رسول اللّه! لا معک و لا علیک، ترکت اهلی و ولدی اخاف علیهم من ابن زیاد». حضرت فرمود: اکنون با ما هستی یا در مقابل ما؟ عرض کردم: با هیچکدام چون زن و بچه ام را در کوفه گذاشته ام و آمده ام و از ابن زیاد بر جان آنان می ترسم.

در ایـنـجـا بـود که حضرت فرمود: «فامض حیث لاتری لنا مقتلا و لا تسمع لنا صوتا، فوالذی نفس حسین بیده لا یسمع الیوم واعیتنا احد فلا یعیننا الا اکبه الله بوجهه فی جهنم» پس زود از این منطقه فرار کن و دور شو تا جنگ ما را نبینی، به خـدایـی کـه جـان پیامبر (ص) در دست اوست، سوگند که هرکس مقاتله ما را شاهد باشد اما ما را کمک نکند، خداوند او را وارد آتش می کند» لذا هرثمه مخفیانه از کربلا خارج شد[4] و امام را در کربلا تنها گذاشت به خاطر دنیایی که بی ارزش است.

حتی بعد از حادثه کربلا و شهادت امام (ع) هر کسی پیش ابن زیاد می آمد و به اندازه کاری که در کربلا کرده بود از ابن زیاد هدیه دریافت می کرد. ده نفر پیش او امدند و در خواست هدیه کردند ابن زیاد از آنها پرسید: «قَالَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ وَطِئْنَا بِخُيُولِنَا ظَهْرَ الْحُسَيْنِ حَتَّى طَحَنَّا حَنَاجِرَ صَدْرِهِ فَأَمَرَهُمْ بِشَيْ‏ءٍ يَسِير» شما چه کاری کردید؟ گفتند: ما کسانی هستیم که بر بدن حسین (ع ) اسب تاختیم.

این بود که ابن زیاد دستور داد که به آنها جایزه ی ناچیزی دادند و به پیشانی خود می زدند و می گفتند: ضرر کردیم، ضرر کردیم. حتی در حد آن هزینه ای که برای نعل کردن اسب ها کرده بودند هم مالی از ابن زیاد نصیبشان نشد و «خسرالدنیا و الآخرة» شدند.

این داستان سر دراز دارد و منحصر به زمان امام حسین (ع ) نیست بلکه قبل از حضرت و بعد او نیز خیلی ها وقتی پای دنیا به میان آمده از یاری ولی خدا و دین خدا دریغ کرده اند.

امروزه هم بسیاری به خاطر همین دنیاگرایی در یاری دین خدا کوتاهی می کنند نه تنها کوتاهی می کنند بلکه در مواردی با دست خود ضربه ای به تن رنجور و مظلوم دین می زنند.

جمهوری اسلامی که ثمره خون هزاران شهید و پیرو مکتب امام حسین (ع) است و تمام اهدافش در جهت ادامه دادن راه امامان معصوم (عهم) است باید مانند آنها در مقابل مستکبران بایستد و در نظام جمهوری اسلامی که همه دشمنان متحد شدند و برنامه ریزی کردند و اقداماتی را هم انجام دادند، باید مواظب باشیم که بر پیکره این نظام یعنی بر پیکره اسلام ضربه نزنیم و در زیر پرچم اسلام و به نام اسلام در زمین دشمن بازی نکنیم تا بر این پیکره ضربه بزنیم و فریب لذت ها و زیبایی هایی که شیاطین برای ما تزیین کرده است را نخوریم این دنیا گرایی و دنیا دوستی، می تواند برای هر کسی مصداقی داشته باشد البته آنچه که الآن همه باید مواظب باشیم این است که هر بار برای خرید به بازار می رویم به خاطر اینکه دنیای زیبایی داشته باشیم با خرید جنس خارجی دشمنان اسلام را تقویت نکنیم. تا همه این سرمایه ها موشک و گلوله نشود و بر سر زنان و کودکان بی گناه نریزد.

 

 

[1]بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏44 ؛ ص383

[2] سوره توبه آیه 38

[3] اللهوف ص: 124

[4] نامه ها ملاقات امام حسین نظری منفرد .و امالی صدوق صفحه 117

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha