یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
سیدالشهدا تجلی عبودیت

حوزه/ مفسر، محقق و پژوهشگر علوم ومعارف قرآن کریم گفت: خون پاک حسین بن علی(ع) بهترین مفسر اسرار حریّت و آزادگی و بیان رسای حضرت روشنگر معنای حریّت در اسلام است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، استاد حسین انصاریان در بخشی از کتاب « سیدالشهدا(ع) تجلی عبودیت» آورده است: در حقیقت تفسیر حریّت و آزادگی، قیام بی مانند آن حضرت در کربلا است؛ که به حقیقت واقعه ای بی نظیر و جاودان می باشد. قیام حسینی از گذشته تاکنون نه تنها الگوی شیعیان و مسلمانان گشته، بلکه مستضعفان عالم از هر مکتب و آیینی او را اسوه و الگوی خود می شناسند.

استاد اخلاق ، تهذیب و تربیت حوزه های علمیه افزود: گاندی رهبر آزادی خواه هندوان، وجود حضرت سیدالشهدا(ع) را بهترین اسوه و الگوی حریّت و آزادگی برشمرده و افتخار می کند که تاریخ نهضت کربلا را خوانده و از آن درس آزادگی و حریّت آموخته است. گاندی معتقد است هر قومی که بخواهد به آزادی و آزادگی واقعی دست یابد، باید از زندگی حسین(ع) سرمشق بگیرد. همچنان که امام حسین(ع) با خون خود رمز «لاإلهَ إلّااللّه» را بر صحیفه روزگار بار دیگر نقش کرد و عاشقانه در راه حقیقت و حریّت و آزادگی از همۀ هستی خویش گذر کرد.

مفسرّ و مترجم نهج البلاغه و صحیفه سجادیه ادامه داد: در مکتب حسینی رهایی از بندگی غیر خدا اوج آزادی روحی و معنوی انسان است. اساساً آزادی حقیقی انسان جز وصول به مقام حریّت و آزادگی نمی تواند باشد. رهایی از خود یا بندگی و اسارت انسان هایی همچون خود نعمتی گران بهاست، که خالق انسان به او عطا کرده و با هیچ نعمت دیگری همسان نیست. چراکه بندگی خود و یا دیگری جز اسارت انسان و از کف دادن بزرگ ترین سرمایه آدمی، یعنی حریّت و آزادی و آزادگی نیست.

در محفل دوستان به جز یاد تو نیست

آزاده نباشد آن که آزاد تو نیست

امام خمینی(ره)

استاد انصاریان در این کتاب ارزشمند آورده است: بیانات حضرت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا همگی حاکی از حریّت و آزادگی بوده است. همچنان که حضرت ضمن خطابه های خود ندای آزادگی و حریّت سر داده و فرمودند: «أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا([1])؛ آیا آزادمردی نیست که این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد. برای وجود شما قیمتی جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید.» هنگامی که عبداللّه بن زبیر از امام پرسید در برابر درخواست یزید و قبول بیعت وی چه خواهی کرد، حضرت فرمود: «از بیعت با یزید امتناع خواهم کرد و زیر بار بردگی و ذلّت نخواهم رفت.»([2]) زمانی که حضرت در حضور حاکم مدینه با تهدید مروان مبنی بر بیعت با یزید مواجه شد، خطاب به والی مدینه فرمود: «اِنَّا اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَهِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلایِکَهِ... وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَهِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ([3])؛ ما از خاندان نبوت و معدن رسالت و جایگاه رفیع رفت و آمد فرشتگانیم، درحالی که یزید مردی فاسق، می گسار و قاتل بی گناهان است. او کسی است که آشکارا مرتکب فسق و فجور می شود. بنابراین هرگز شخصی همانند من با مردی همانند وی بیعت نخواهد کرد.»

استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: هنگامی که قیس بن اشعث (برادر محمدبن اشعث که با فریب و امان دادن به مسلم بن عقیل، وی را در کوفه دستگیر و سپس به ابن زیاد تسلیم کرده بود) از امام درخواست کرد تا با امویان بیعت کند، امام در جواب فرمود: «لا اُعْطیکُمْ بِیَدی اِعْطاءَ الذّلیلِ وَ لا اُقِرُّ اِقْرارَ الْعَبیدِ([4])؛ نه به خدا سوگند، هرگز دست ذلّت و خواری به ایشان نمی دهم و مانند بردگان تسلیم نمی شوم.»

این مبلغ عرصه بین الملل بیان داشت: وجود منوّر حضرت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا پس از اتمام حجت با کوفیان، تصمیم خود را مبنی بر ایستادگی در برابر حکومت نامشروع و مستبد بنی امیه اعلام کرد و سپس فرمود: «اَلا اِنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعیّ قَدْ رَکَزَنی بَیْنَ اثْنَتَیْنِ، بَیْنَ الْقَتْلَهِ وَ الذِّلَّهِ وَ هَیْهاتَ ما آخِذُ الدَّنِیَّهَ اَبَی اللّهُ ذلِکَ وَ رَسُولُهُ، وَ جُدُودٌ طابَتْ، وَ حُجُورٌ طَهُرَتْ، وَ اُنُوفٌ حَمِیَّهٌ، وَ نُفُوسٌ اَبِیَّهٌ، لا تُوْثِرَ طاعَهَ اللِّیامِ عَلی مَصارِعِ الْکِرامِ، اَلا قَدْ اَعْذَرْتُ وَ اَنْذَرْتُ، اَلا اِنِّی زاحِفٌ بِهذِهِ الاُسْرَهِ عَلی قِلَّهِ الْعِتادِ، وَ خَذَلَهِ الاَصْحابِ([5])؛ آگاه باشید! که این (یزید) ناپاک زاده، فرزند ناپاک زاده مرا در میان دو امر قرار داده است: کشته شدن یا قبول ذلّت. و چقدر دور است که ما تن به ذلّت دهیم. خداوند و پیامبر او9 هرگز برای ما ذلّت و زبونی نمی پسندند و نیاکان پاک سرشت و دامن های پاکی که ما را پرورانده اند و بزرگ مردان غیرتمند و انسان های باشرافت این را از ما نمی پذیرند. هرگز! ما هیچ گاه فرمان برداری فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح نخواهیم داد.

وی اظهارداشت: وجود مقدس اباعبداللّه(ع) در برابر درخواست های نابجای حکومت ظالمانه بنی امیه همواره ایستادگی ورزید و تن به بیعت با ظلم نداد و با قیام خونین خود درس ابدی حریّت، آزادگی، مروّت و مردانگی را به بشریت آموخت. گریز از تن دادن به ذلّت و پستی از خصوصیات انسان های آزاده است. یکی از مهم ترین پیام های نهضت عاشورا مبارزه و مقابله با ذلّت بوده است. به جهت نقش بی بدیل وجود مبارک سیدالشهدا(ع) در احیای فرهنگ حریّت و آزادگی بوده است که ایشان را «سرور آزادگان» لقب داده اند. چراکه حسین(ع) بنده مؤمن خدا بود که از ماسوا گسسته و به خدا پیوسته بود:

ماسوی الله را مسلمان بنده نیست

پیش فرعونی سرش افکنده نیست

اقبال لاهوری

استاد انصاریان گفت: سرور آزادگان، حضرت سیدالشهدا(ع) برای مبارزه با ظلم و رهایی از ذلّت قیام نمود و جوانان بنی هاشم، بلکه همۀ هستی خویش را در پیشگاه حق قربانی کرد، تا ریشه استبداد و زورگویی را قطع کند و نهال نورسته اسلام و آزادگی و برابری را با خون مقدس خود آبیاری نماید:

آن امام عاشقان پور بتول

سرو آزادی ز بستان رسول

اللّه اللّه بای بسم اللّه پدر

معنی ذبح عظیم آمد پسر

سرخ رو عشق غیور از خون او

شوخی این مصرع از مضمون او

اقبال لاهوری

این محقق فرزانه با اشاره به سخنی از علامه محمدحسن نائینی در توصیف مقام حریّت و آزادگی حضرت اباعبداللّه(ع) می نویسد: «سرور مظلومان تمکین از حکم بنی امیه را ذلّت عبودیت می شمارد و در جواب اراذل کوفه که «انزل علی حکم ابن عمّک» به حضرتش عرضه داشتند، چنین می فرماید:

«لا أُعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذَّلیلِ وَلا أُفِرُّ فِرارَ العَبیدِ»([6]) و نیز می فرماید: «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللّهُ لَنا ذلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیَّةٌ وَ نُفُوسٌ آبِیَةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلی مَصارِعِ الْکِرامِ.»([7]) طاعت بدکاران و تن در دادن به حکم لئیمان را عبودیتشان دانست.

استاد انصاریان ادامه داد: حضرت برای حفظ حریّت خود و توحید پروردگارش تمام هستی و دارایی را فدا و این سنّت کریمانه را برای احرار امّت استوار و از شوائب عصبیت مذمومه تنزیهش فرمود. از این جهت است که در تاریخ اسلام صاحبان نفوس ملکوتی را که به این سنّت مبارکه اقتدا و چنین فداکاری هایی نمودند «اُباهُ الضَّیْمِ» و احرارشان نامند و همه را خوشه چین آن خرمن و از قطرات دریای آن ابا و حریّت شمردند... . امام حسین(ع) حربن یزید ریاحی را به خاطر خلع طوق رقیب و خروج از ربقۀ عبودیت آل ابی سفیان و ادراک شرف حریّت و فوز به فنا و شهادت در آن رکاب مبارک به منقبت علیای حریّتش ستود و به خلعت والای «أنتَ الحُر کَما سَمَّتکَ اُمُّکَ حُرُّ فِی الدُّنیا وَ سَعیدٌ فِی الآخِرَة» سرافرازش فرمود.»([8])

وی در ادامه این کتاب آورده است: هرچند قلم از بیان مقام حریّت و آزادگی سید و سالار شهیدان(ع) قاصر است، اما نام «ابالاحرار» خود گویای بلندای مقام ملکوتی و عرشی حضرت سیدالشهدا(ع) خواهد بود. در حقیقت امام حسین(ع) در دوران حیات نورانی خویش توانست با طی طریق عبودیت و بندگی به منتهای کمال در این راه، یعنی مقام حریّت و آزادگی دست یابد. زیرا بنده آنگاه که دست در حلقه بندگی حضرت حق زند، این تازه آغاز آزادگی اوست. همچنان که وجود مطهر سیدالشهدا(ع) بهترین و کامل ترین مصداق این سخن است.

من از این بند نخواهم به درآمد همه عمر

بندپایی که به دست تو بود تاج سر است

سعدی

-----------------------------------------------------------------

[1]. نهج البلاغه: حکمت 456؛ بحار الأنوار: 1/144؛ نیز: 70/132. لازم به ذکر است که این کلام گهربار هم از حضرت امیرمؤمنان علی(ع) و هم از حضرت سیدالشهدا(ع) نقل شده است.

[2]. الفتوح: 5/12؛ تسلیة المجالس: 2/149؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع): 315.

[3]. مقتل الحسین(ع)«خوارزمی»: 1/267؛ الفتوح: 5/18؛ اللهوف: 23؛ تسلیة المجالس: 2/149؛ بحار الأنوار: 44/325؛ اعیان الشیعة: 1/581؛ مع الرکب الحسینی: 1/355.

[4]. تاریخ الطبری: 5/425؛ انساب الاشراف: 3/188؛ البدایة و النهایة: 8/179؛ احقاق الحق: 11/616؛ نیز: 27/143.

[5]. مقتل الحسین(ع)«خوارزمی»: 2/10؛ مثیر الاحزان: 55؛ اللهوف: 97؛ الاحتجاج: 300؛ احقاق الحق: 11/627؛ بحار الأنوار: 45/9؛ اعیان الشیعة: 1/581؛ نفس المهموم: 223.

[6]. تاریخ الطبری: 5/425؛ انساب الاشراف: 3/188؛ البدایة و النهایة: 8/179؛ احقاق الحق: 11/616؛ نیز: 27/143.

[7]. تحف العقول: 170؛ اللهوف: 97؛ مثیر الاحزان: 55؛ نفس المهموم: 223؛ احقاق الحق: 11/627.

[8]. تنبیه الامة و تنزیه الملة: 55 ـ 56؛ درباره «اُباهُ الضَّیْمِ» ر.ک: شرح نهج البلاغة: 3/249 ـ 312.

انتهای پیام 313/17

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha