پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
شهید زین الدین

حوزه/ همرزم شهید زین الدین در دوران دفاع مقدس تصریح کرد: راه شهید زین الدین ها پس از گذشت ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی با قوت ادامه می یابد.

محمود کیانی نژاد در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه با اشاره به فرارسیدن بیست و هفتم آبان ماه سالروز شهادت شهید زین الدین و برگزاری یادواره این شهید والامقام و شش هزار شهید استان قم اظهار داشت: شهید زین الدین حقیقتاً فرمانده دل های همه بسیجیان و به خصوص بچه های لشکر 17 علی ابن ابی طالب(ع) بود.

وی همچنین افزود: یکی از مهم ترین شاخصه های رفتاری آقا مهدی زین الدین این بود که آنچنان رابطه برادرانه، دوستانه و محبت آمیزی با بچه های لشکر داشت که مسئله فرماندهی و فرمانبرداری را تحت الشعاع قرار می داد.

کیایی نژاد گفت: ما و بسیاری از بچه های لشکر، حتی در ساعاتی به جز وقت جلسات و گردهمایی ها، به شدت علاقه مند بودیم که ایشان را به هر بهانه ای زیارت کنیم و از فیض حضورش بهره مند شویم.

معاون سابق واحد تعاون لشکر علی ابن ابی طالب (ع) همچنین به ذکر خاطره ای از زمان شهادت سردار سرلکشر مهدی زین الدین پرداخت و افزود: روزی از همه مسئولان و معاونان لشکر 17 خواستند تا سوار مینی بوس شوند. آن زمان، پایگاه ما در جاده مهاباد – ارومیه بود و ما بعد از سوار شدن به دو مینی بوس، به سمت ارومیه حرکت کردیم؛ در آن شرایط تصور همه این بود که به قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) می رویم؛ اما مینی بوس ها سر از فرودگاه ارومیه درآوردند.

وی اضافه کرد: تصور بعدی همه ما این بود که به تهران خواهیم رفت و احتمالا دیداری با حضرت امام یا جلسه ای در ستاد فرماندهی کل خواهیم داشت؛ اما دقایقی بعد، شهید اسماعیل صادقی با چهره ای گرفته و درهم به میان بچه ها آمد و همه را جمع کرد و سخنان خود را با تسلیت به امام زمان (عج) شروع کرد؛ اینجا بود که فکر کردیم شاید خدای نکرده حادثه ای برای امام (ره) پیش آمده اما بعد از آن که تسلیتش را به حضرت امام هم تقدیم کرد؛ این بار فکر کردیم که شاید حادثه ای برای فرماندهی کل سپاه یعنی آقا محسن رضایی پیش آمده؛ اما بعد از این که وی به فرماندهی کل سپاه هم تسلیت گفت، خبر شهادت آقا مهدی زین الدین را اعلام کرد و از ما خواست با پیکر آن شهید عزیز که در آمبولانسی در همان مکان بود، وداع کنیم.

کیانی نژاد بیان داشت: اعلام این خبر کافی بود تا صدای گریه و شیون از همه جا بلند شود و صحنه های عجیبی از دلدادگی بچه ها به فرمانده محبوبشان را شاهد بودم که در کمتر جای دیگری نظیر آن را مشاهده کردم.

۳۱۳/۸

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha