پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۵ شوال ۱۴۴۵ | Apr 25, 2024
نشست علمی

حوزه/ عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به نقش مقاصد الشریعه در استنباط گفت: برای مقاصد شریعت در استنباط سه نقش "مقاصد الشریعه به مثابه یک قاعده اصولی"، "مقاصد الشریعه به مثابه مرتکز" و "نقش مقاصد به مثابه ابزاری در تفسیر نص"، قابل تصور است که باید مورد تجزیه و تحلیل علمی و امکان سنجی و اعتبارسنجی قرار گیرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی در نشست علمی تشریح نظریه مقاصد الشریعه که در قم برگزار شد، خاطرنشان کرد: تبارشناسی بحث از مقاصد و تحول شناسی آن، ماهیت تاریخی دارد و باید در تاریخ اجتهاد مورد بحث قرار بگیرد.

وی در این نشست با اشاره به حوزه‌های چندگانه مقاصد شریعت و طرح این سوال که آیا شریعت اهداف مدار است؟، گفت: بحث از هدفمندی شریعت دارای ماهیت کلامی است و در زمره کلام شریعت جای می گیرد؛  کلام، حوزه ها و مجموعه هایی مانند صفات، نبوت، امامت، قیامت، شریعت، انسان، طبیعت، تاریخ و دارد، گفت: در حال حاضر که رشته های کلامی وجود ندارند، جای پرداختن به کلام شریعت، فلسفه شریعت یا فلسفه فقه است.

رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس عنوان کرد: تبارشناسی بحث از مقاصد و تحول شناسی تاریخی آن، ماهیت تاریخی دارد و باید در تاریخ اجتهاد مورد بحث قرار بگیرد،  ماهیت شناسی مقاصد، تفاوت آن با علل الشرایع، حکمت و علت، و گونه شناسی مقاصد نیز در فلسفه فقه قابل پیگیری است.

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی با بیان اینکه امکان سنجی استخراج مقاصد و روش شناسی استخراج آن دارای ماهیت فلسفه فقهی است، اظهار داشت: بحث در این نشست متمرکز بر  بررسی مقاصد الشریعة به مثابه عنصری روشی، جایگاه و نقش شناسی آن در استنباط است.

*نقش های سه گانه مقاصد الشریعه در استنباط

رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس گفت: برای مقاصد شریعت در استنباط  سه نقش " مقاصد الشریعه به مثابه یک قاعده اصولی"، "مقاصد الشریعه به مثابه مرتکز" و "نقش مقاصد به مثابه ابزاری در تفسیر نص"، قابل تصور است که باید مورد تجزیه و تحلیل علمی و امکان سنجی و اعتبارسنجی قرار گیرد.

*مقاصد به مثابه یک قاعده اصولی

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی گفت: نکته اول اینکه، یک اصل کلی و استثنا ناپذیر وجود دارد که حکم همیشه دائر مدار مناط (که گاه از آن به علت نیز تعبیر می شود) است، لذا در تعریف مناط گفته شده است: "المناط ما یناط به الحکم الشرعی، وهو ما یوجب الحکم لوجوده، وینتفی لغیابه".

وی ادامه داد: نکته دوم، اینکه اگر در ادبیات شرعی و فقهی سخن از موضوع حکم به عنوان ما یترتب علیه الحکم  به میان می آید (و گفته می شود: موضوع، مدار برای حکم قرار می‌گیرد)، این  را نباید به معنای "شکستن  اصل انحصار مناطیت در مناط"، تلقی کرد و تصور نمود که موضوع  وضعیتی همچون مناط جهت  مدار واقع شدن برای حکم  دارد؛ بلکه این، از آن جهت است که "موضوع شدن موضوع برای حکم" ظهور دارد در این که حامل و واجد مناط شده است؛ بنابراین موضوع، نه رقیب مناط است و نه شریک آن.

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی یادآورشد: به همین  جهت است که اگر شما در یک موضوع خصوصیاتی را ببینید که دخالت در حکم ندارد آنها را القاء می کنید و بر خصوصیتی تمرکز می کنید که دخالت در حکم دارد و اسم آن را مناط می گذارید و به این عمل، تنقیح مناط  می گویید.

وی ادامه داد: اینکه بعد از الغاء خصوصیت دیگر، نمی گویید موضوع حکم بلکه می گویید مناط حکم، به دست می آید که آنچه حکم  دائر مدار آن است چیزی است که از آن تعبیر به مناط می کنیم و موضوع از آن جهت که ظهور در مناط بودن دارد حکم در آن ترتب می یابد.

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی با اشاره به نکته سوم در زمینه مقاصد به مثابه یک قاعده اصولی خاطرنشان کرد: از آن‌جا که نتیجه نکته دوم، این است که تا یک وصف و عنوان ( هر چند بسیار مهم)  از سوی شارع مناط برای حکم قرار نگیرد، حکم بر آن ترتب پیدا نمی‌کند، می توان  گفت: یک مقصد (هرچند  هم که مهم باشد)  از آن جهت که مقصد است حکم بر آن ترتب، نمی یابد و به بیان دیگر مقصد بما هو مقصد (هر چند هم مهم) مدار برای حکم قرار نمی گیرد، مگر آنکه لباس مناط بر تن بپوشد.

وی گفت: نکته چهارم اینکه، برخی از مقاصد قابلیت برای مناط شدن دارند، و واقعیت این است که پاره ای از آنها مناط قرار گرفته اند و به بیان دیگر لباس مناط را برتن پوشیده‌اند.

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی با اشاره به راه های احراز مناط گفت: راه های احراز اینکه یک وصف یا یک عنوان از سوی شارع به عنوان مناط قرار گرفته است، شامل " قرارگرفتن در لسان شارع به عنوان موضوع حکم"، " تعلیل یا معلل  شدن یک حکم به وجود یک علت (مناط) در آن"، " قیاس اولویت"، " حکم عقل به مناط واقع شدن یک وصف یا عنوان برای حکم شارع"، می باشد، که ماهیت و خصوصیات چنین حکمی در جای خود باید محل بحث قرار بگیرد.

وی ادامه داد: اگر مقصدی از یکی از این طرق احراز شود که مناط واقع شده است، حکم دائر مدار آن می گردد.

رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس به عنوان مثال گفت: اگر ما عدالت را آنگونه که برخی گفته اند جزء مقاصد شریعت به حساب بیاوریم (همان‌طور که تمرکز انبیا علیهم السلام بر آن به عنوان یک هدف مهم، حاکی است از این که  عدالت  مقصدی از مقاصد شریعت است)، این مقصد در عین مقصد بودن، مناط حکم قرار گرفته است؛ زیرا موضوع واقع شده است (اعدلوا ...).

*مقاصد به مثابه مرتکز

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی با اشاره به اینکه ما گاه با یک"مقصد مرتکز شده" روبه رو می شویم در این صورت مقصد دست به "ایفای نقش به مثابه مرتکز" می‌تواند بزند، گفت: گاهی یک مقصد در عین آنکه مقصد است، به دلیل مهم بودن، شفاف بودن و برجسته بودن آن، در اذهان متشرعه به مثابه یک ارتکاز، جای باز می کند و از آنجا که ارتکازات به تناسب وضعیت خود می‌توانند نقش های چند لایه ای نسبت به استنباط و در استنباط پیدا کنند، مقصد مرتکز شده قابلیت ایفای چنین نقشی را پیدا می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: اگر ما وحدت و اخوت اسلامی را یکی از مقاصد شریعت به حساب بیاوریم (البته این را ذکر نکرده اند) ولی ما باید در فهرست مقاصد شریعت تجدید نظر دقیق به عمل بیاوریم و بر اساس اولویت ها و اهتمامات شارع،  این فهرست را بازسازی کنیم چون مقاصد شریعت روش شناسی استخراج دارد که در جای خود باید محل بحث قرار گیرد.

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی خاطرنشان کرد: به هر حال اگر کسی وحدت اجتماعی را همانطور که در نزد بسیاری از ملل به مثابه یک هدف و مقصد مهم است مقصد و هدف برای جامعه اسلامی به حساب بیاورند چه بسا بتوان گفت که این وحدت و اخوت به عنوان یک مرتکز در صدر اسلام در اذهان متشرع جای گرفته بود اگر چه به  دلیل اختلافات سیاسی  و اجتماعی نقض می شد؛ اما این به معنای نفی وجود چنین ارتکازی نبود و علائم ارتکازی بودن آن در آن دوران بسیار زیاد است.

وی خاطرنشان کرد: از این ارتکاز که آن زمان بوده است می توان مقصود از بسیاری از روایات وارد شده در ارتباط با ضرورت دوست داشتن یکدیگر، ارتباط داشتن ومعاشرت داشتن با یکدیگر و... را دریابید یعنی با آن مقصد مرتکز شده می‌توانید  بفهمید که این نصوص، روی به تحقق هدف وحدت اجتماعی بین امت اسلامی را داشته است و دایره این تبادل دوستی و ارتباط و معاشرت محصور به یک طایفه خاص نبوده است.

*مقاصد به مثابه ابزاری در تفسیر نص

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه نقش ابزارهای تفسیری کمتر از قواعد دارای حجیت اصولی در استنباط نیست، گفت:  این خطا است که ما صرفاً تصور می‌کنیم این قواعد دارای حجیت اصولی است که نقش کارآمدی در استنباط دارند.

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی ادامه داد: مقاصد گاهی در صورت شناخته شدن می توانند سکوهای پرش به سمت فهم نص قرار بگیرند و به تعبیر دیگر ابزارهای چارچوب دهنده، جهت دهنده و معنا کننده نسبت به نص باشند، بر همین اساس می تواند گفت که حفظ نسل انسانی  از مقاصد شریعت به حساب  می آید همان طور که گفته شده است و همانطور که در ادبیات دینی اهلاک نسل خط قرمز معرفی شده است.

وی اظهار داشت: اگر ما حفظ نسل انسانی را یک هدف و مقصد مهم برای دین به حساب بیاوریم و از طرف دیگر به زیرساخت‌های حفظ نسل انسانی و عوامل اصلی بقاء آن همچون محیط زیست و به ویژه آب  حساب باز کنیم  این مقصد شریعت یعنی حفظ نسل انسانی می تواند نقش تفسیری مهمی را در ارتباط با نصوص وارده در قبال عوامل اصلی بقاء نسل همچون آب ایفا کند.

وی با ذکر مثالی در این زمینه یادآورشد: در ارتباط با روایتی که آب را محل شراکت بین همه انسان ها به حساب می آورد دو تفسیر وجود دارد یک تفسیر می گوید مقصود، آب های عمومی است و یک تفسیر می گوید مقصود هر ماده جوشان آب، که دیدگاه شیخ طوسی و دیدگاه مرحوم شهید صدر است به گونه ای که اگر شما بر اساس این دیدگاه در منزل خود چاهی بکنید نمی توانید ماده آن را مالک شوید و باید بر اساس معیاراحقیت مصارف خود را به انجام برسانید و از استفاده دیگران از بقیه آن جلوگیری نکنید.

حجت الاسلام والمسلمین مبلغی در پایان اظهار داشت: مقصد انگاری حفظ نسل به دیدگاه دوم، وجه عقلانی تری به هنگام تفسیر نص می بخشد به ویژه که در شرائط کمبود آب و کشمکش ها بر سر آب، این نگاه عقلانی معطوف به تامین حیات برای نسل ها، و دور کردن ماده حیات بخش آب از اختلافات بیشتر معنای خود را باز می یابد.

313/32

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha