خبرگزاری حوزه | عصر جدید را عصر اطلاعات و بطور پیشرفته تر و بهینه شده، عصر دیجیتال نیز نامیده اند.
از شاخصه های اصلی دنیای مدرن و عصردیجیتال، سبک زندگی خاصی است که باخود به ارمغان آورده است.
در دوره ای هستیم که فقط اطلاعات را مصرف می کنیم؛ ولی نه برای حل مسائل بلکه بدلیل کالاشدگی اطلاعات آنها را میخریم و بدون اینکه به دنیای عمل ما ارتباط داشته باشد و صرفا از باب عقب نماندن از چرخه مصرف کنندگان، مصرف می کنیم.
گئورگ زیمل در رابطه با کلانشهرها و ویژگی هایش در مقاله ای که نوشته چنین می گوید: انسان ها در شهرهای کلان دچار گمنامی و بی نامی و غربت هستند و برای خلاصی از این وضعیت، سراغ مصرف می روند تا خود از دسترفته شان را بازیابی کنند.
تورستن وبلن جامعه شناس، مصرف متظاهرانه را بعنوان شاخصه اصلی عصرمدرن مطرح می کند و می گوید: بعد از دکارت که دغدغه عقلانیت داشت و می گفت: من فکر میکنم پس هستم، به دوره ای رسیدیم که بشر می گوید: من میخرم پس هستم.
اساسا این طرز تفکر که برای جبران گمنامی بشر و بازگشت هویت او مطرح شده، چالش های جدیدی را رقم زده و پدیده ای بنام انسان های پرسه زن را تحویل عصرجدید داده است که کاری جز فروشگاه گردی های بدون هدف و خریدهای غیرهوشمند و بدون حساب و کتاب ندارند.
در ادامه جریان مصرف زدگی بشر، غول های رسانه ای وارد گود شده و شیب تندی را برای مصرف مهارنشده بشر، تحمیل نموده اند.
رسانه از زمان ورود به چرخه مصرف جامعه، با افزایش گزینه های انتخابی برای مصرف بشر نه تنها باعث آزادی عمل بیشتری نشده که با خود سردرگمی و تحیر را بهمراه آورده است.
بقول هربرت سیمون، برنده جایزه نوبل: "غنای اطلاعات، فقرتوجه می آورد".
این تحیر و سردگمی که ناشی از سرریز اطلاعاتی بشر می باشد، باعث شده نسخه درمانی جدیدی از طریق جریان های رسانه ای تدوین و تبلیغ شود بنام " در لحظه زندگی کن. "
این اندیشه که بدلیل حذف عقلانیت از چرخه دریافت(احساسات) تحلیل(اندیشه وعقلانیت) کنش(اقدام و عمل) شیوع پیدا کرد، راه جبران خسارت سردرگمی و افسردگی و سرطان مصرف زدگی و تنوع طلبی بشر را در ترویج و تبلیغ اندیشه در لحظه زندگی کن می داند که فقط و فقط بدلیل ابتنای بر اصالت لذت و بریدن از عقلانیت، جامعه بشری را در خدمت سودآوری کمپانی های اقتصادی و دولت های استعماری تعریف می کند.
در این میان آنچه که در شبکه های اجتماعی امروزه مشاهده می شود، ادامه همین طرز نگاه بوده که بدون توجه به پروسه چرایی چیستی نتایج یک خبر و حادثه، فقط لحظه را دیده و حوصله ای برای واکاوی و تحقیق بیشتر ندارند و برای جانماندن از قافله مصرف اطلاعات و لذت بردن از حضور در فضای مجازی، صرفا لحظه را گزارش و فوروارد می کنند.
فقدان سواد رسانه ای در سیستم اجتماعی و اوردُز اطلاعاتی مردم، باعث شکل گیری هویت جدیدی در فضای اجتماعی شده که می توان چنین تعبیر نمود: من فوروارد می کنم پس هستم ...
زبانحال جامعه امروز ما در فضای مجازی این است که چون شناسایی منبع و توجه به نتایج نفع و ضرر یک خبر، کاری زمانبر باچاشنی عقلانیت و مهارت رسانه ای است، پس فوروارد میکنم تا از گمنامی به در آیم.
نتیجه چنین کنش های فاقدعقلانیت، چیزی جز تشدید ازخودبیگانگی و بازتولید و تقویت نظام سرمایه داری بعنوان عقبه رسانه های جریان اصلی جهانی نخواهد بود و نتیجه ای جز ظلم و بی عدالتی مهارنشده نخواهد داشت.
علیرضا محمدلو، کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی