شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
کد خبر: 906672
۶ تیر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۱
شهید صادق گنجی

حوزه/ حجت الاسلام صادق گنجی (زاده اردیبهشت ۱۳۴۲ فسا) از اهالی برازجان مرکز شهرستان دشتستان استان بوشهر، پس از اتمام دوران دبیرستان راهی تهران شد و در مدرسه عالی شهید مطهری به تحصیل علوم دینی پرداخت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از بوشهر، حجت الاسلام صادق گنجی (زاده اردیبهشت ۱۳۴۲ فسا) از اهالی برازجان مرکز شهرستان دشتستان استان بوشهر، پس از اتمام دوران دبیرستان راهی تهران شد و در مدرسه عالی شهید مطهری به تحصیل علوم دینی پرداخت.

در زمان دفاع مقدس به مدت ۲۰ ماه در جبهه‌های مختلف حضور یافت. مدتی مسئولیت بازرسی اداره عقیدتی سیاسی نیروی دریایی سپاه پاسداران را داشت و چندماهی در وزارت ارشاد مشغول شد.

او در سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نام‌های سبحان و نادر شد.

وی، روزهای پایانی مأموریت خود را به عنوان رایزن فرهنگی در پاکستان می‌گذراند و در آستانه مراسم تودیعی که روز ۲۸ آذرماه ۱۳۶۹ شمسی شاعران و نویسندگان پاکستانی برای تجلیل از او  در لاهور برپا کرده بودند، توسط شاخه نظامی سپاه صحابه جلوی درب هتل محل برگزاری مراسم تودیع ترور شد.

گنجی مسئولیت کنسولگری و خانه فرهنگ ایران در لاهور پاکستان را از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ بر عهده داشت و در زمان فعالیت در پاکستان از نفوذ زیادی در میان گروه‌های شیعه و سنی برخوردار بود.

منتخبی از دست نوشته های شهید صادق گنجی:

انتظار آن هم در فراق یار گمشده ای که می بایست در کوران عشق و امید به دیدارش شتافت روح را سیقل می بخشید و روان را، هرگز باور نمی کردم در بستر زمان با درک دقیق فراز و نشیب های فکری خودم باز روزگاری عزم را جزم کرده و رخت  هجرت را بی تابانه بربندم. به امید دستیابی به گمشده ای که فی الواقع یک سال با من وداع  تلخی را تازیانه زده بود. اما زهی سعادت که مشیت ایزد منان دگر بار معبر آزمایش جدیدی را بر من نقاشی ساخت تا در این میان بر خود یقین یابم که در مبارزه با وساوس شیطانی خاص دنیا تا چه میزان به تهذیب نفس پرداخته ام یا که موفق بوده ام؟!

نوشتن خاطرات هر روز به من فرصت میدهد تا بتوانم با فراغ بال بیشتری در قبال حوادث روزمره و مسائل مهم موضع گیری نمایم و بعداً با رجوع به این نوشته ها بیش از پیش بفهمم که تا چه میزان در برداشت های متنوع بالاخص موضع گیریهای اجتماعی صحیح اندیشیده ام.

امروز هم توفیق شد که قبل از اذان صبح بیدار شوم و راهی مسجدگردم، حضور در بین رزمندگان با توجه به روحیه ی بالایی که اعظم این سپاه الهی دارا می باشند شاید از بهترین لحظات حیات و زندگی یک انسان روشن فکر و دور اندیش باشد . وقتی که صف های به هم پیوسته نماز جماعت با توجه به آرایش لباس این عزیزان به خود جلوه ای عاشقانه می گیرد اوقاتی است که فرار از آن تنها شامل حال کسانی می شود که عشق را در وجود خویش کشته اند و زیبایی ها را بد برداشت کرده اند. مسلما هیج عقل سلیمی نمیتواند منکر عطای شرح صدری بشود که انسان در این گونه مجامع کسب می نماید.

من به عنوان یک طلبه کم فهم و انسانی عاجز از بین بندگان پاک خدا، کسانی که در میدان اختیار (إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا)، إِمَّا شَاکِرًا را با جان و دل پذیرفتند. تا این جای زندگی ام بر این اعتقاد پای بر جا بوده ام که می بایست علم را با سادگی، احتراز از تبختر و تکبر زینت بخشید و آنجا که پای رزم به عنوان دفاع از حریم مکتبی و حفظ تمامیت ارضی کشور اسلامی در میان است، انسان به دور از هرگونه تشخّصی لباس واقعی مبارز بودن را به شیوهای مطلوب بر خویشتن بپوشانید و اکنون هم خوشحالم از اینکه خدا مرا همراه جمعی مامور کرد تا لباس رزم بپوشاند و درس را با رزم مخروج سازیم که اکثرا از خودم پاکتر، مطلعتر و پرشورتر و سادهتراند.

خدایا تو میدانی که از این جمع هر برادر طلبه ای که ندای درونی ما را در قالب بیاناتش مطرح می نماید چگونه در دل آفرینش میگویم و در وجود مباحات می ورزم و می خواهم که دستش را ببوسم، بالاخص آنها را که خود با چشم دیده ام و در مراحل عمل درک کرده ام که علی وار بر طریق حق عمل می نمایند.

خدایا ای یاور مستضعفان ای منجی درماندگان، ای که بشر را با کوله باری از مسولیت خطیر آفریدی، ای که به ما شوق چگونه زیستن را با چگونه مردن آموزاندی، امروز تنها به عشق تو و برای تو و به یاد فرستادگان توست که خیل عظیمی از کاروان حق را در این صحنه های مبارزه و مسولیت نظاره گریم و می بینیم چگونه وحدت در مایه های زیبا، بی آنکه جبری بر مدارش حکم فرما باشد، معیار های ارزشی را جایگزین پلیدی های نفس می نماید ...

انتهای پیام/

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha