جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
آیت الله العظمی مظاهری

حوزه/ بعضی از افراد تصوّر می‌کنند عزاداری رافع واجبات است. عزاداری اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» افضل قربات و علّت مبقیّه برای تشیّع است، امّا جای نماز یا جای حق‌النّاس را نمی‌گیرد. یکی از عزاداران گفته بود: من برای برپایی مراسم روضه، سه روز است کفش از پا در نیاورده‌ام. گفته بودند: پس وضو چگونه گرفتی؟ ...

به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

  

- حدیث بیست و هفتم: محبّت اهل‌بیت «ع» و عمل صالح، رهاورد رستگاری

  

بِسْمِ‌ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری‌ وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»

امام هشتم، حضرت رضا «سلام‌الله ‌علیه» در روایتی می‌فرمایند:

«لَا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الِاجْتِهَادَ فِی الْعِبَادَةِ اتِّکَالًا عَلَی‌ حُبِ‌ آلِ‌ مُحَمَّدٍ (ع) وَ لَا تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ (ع) وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِهِمُ اتِّکَالًا عَلَی الْعِبَادَةِ فَإِنَّهُ لَا یُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَرِ» [۱]

مبادا عمل صالح را به بهانۀ دوست داشتن آل محمد «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» رها کنید و مبادا محبت ایشان و تسلیم در برابر اوامرشان را به اتکای عبادت و عمل نیکوی خود از دست بدهید؛ زیرا هیچ کدام از این دو، به تنهایی قبول نمی‌شود.  

  

محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» باید باشد و بدون آن، رستگاری ممکن نیست. اساساً هیچ عملی، بدون محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» قبول نمی‌شود و نتیجه ندارد.

امام صادق «سلام‌الله‌علیه» از قول امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «مَا مِنْ أَحَدٍ نَقَصَ عَنْ حُبِّنَا لِخَیْرٍ یَجْعَلُهُ اللَّهُ عِنْدَهُ» ‌[۲]؛ یعنی خیری از طرف خداوند، به کسی که در محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» کوتاهی کند، نخواهد رسید.

  

همچنین در روایات می‌خوانیم: عبادت، بدون اعتقاد به اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» و ارتباط با ایشان فایده ندارد.

امام صادق «سلام‌الله‌علیه» به معلّی بن‌خنیس که از یاران ایشان بود، فرمودند: «لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ مِائَةَ عَامٍ مَا بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ حَتَّی یَسْقُطَ حَاجِبَاهُ عَلَی عَیْنَیْهِ وَ تَلْتَقِیَ تَرَاقِیهِ هَرَماً جَاهِلًا لِحَقِّنَا لَمْ یَکُنْ لَهُ ثَوَابٌ» ‌[۳]؛ اگر کسی صد سال، یعنی یک عمر، در مسجدالحرام، بین رکن و مقام عبادت کند، روزها روزه بگیرد و شب‌ها شب زنده‌داری کند، تا پوسیده بشود و در اثر عبادت پوستش به استخوان برسد، امّا حقّ اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» را نشناسد، ثوابی نمی‌برد.

  

از این دست روایات، در خصوص اینکه بدون محبّت و ولایت چهارده معصوم «سلام‌الله‌علیهم» کسی راه به جایی نمی‌برد و در معنویّات موفق نخواهد شد، فراوان داریم. [۴]

امّا باید دانست که محبت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» نیز با آن همه فضیلتی که دارد، منهای عمل صالح و بدون تقیّد به ظواهر شرع، از نظر قرآن و روایات، از جمله طبق روایتی که از امام رضا «سلام‌الله‌علیه» خوانده شد، به تنهایی فایده‌ای ندارد.  

در واقع، کاربرد و فایدۀ محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم»، وابسته به تقوا است؛ کاربرد تقوا نیز وابسته به محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» است. این‌ دو، مثل دو کفۀ ترازو، وابسته به همدیگرند.

در این باره می‌توان گفت: روایت ثقلین هم که مکرّر از زبان پیامبر اکرم «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» صادر شده، ناظر به همین معناست. می‌فرمایند: «إِنِّی‌ تَارِکٌ‌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَمْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهما لَنْ تَضِلُّوا» [۵]

  

قرآن با اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» و اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» با قرآن، فایده دارد. قرآن منهای عترت ناقص است، عترت منهای قرآن نیز ناقص است. کی تمام و کامل می‌شوند؟ وقتی که به فرمودۀ قرآن کریم، دو ثقل گرانبها، در کنار هم و با هم مورد استفاده باشند: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ‌ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‌ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا» [۶].

ضرورت برخورداری از «اعتقاد» و «عمل»، به صورت توأمان و با هم نیز همین معنا را دارد؛ یعنی اعتقاد بدون عمل و عمل بدون اعتقاد فایده ندارد و نوعی کفر است.

کفر، سه نوع است؛ یک نوع، کفر اعتقادی است، یعنی از نظر قلبی کافر و منکر اصول اعتقادی است؛

نوع دوّم، کفر زبانی است، یعنی ممکن است اعتقاد قلبی داشته باشد، امّا از نظر زبان، منکر است؛

نوع سوّم، کفر عملی است، یعنی اعتقاد قلبی دارد، با زبان و شعار نیز اعتقادش را اظهار می‌کند، امّا در عمل نارسایی دارد و کوتاهی می‌کند.

  

منظور از کفر، در آیاتی از قرآن کریم، همین نوع سوّم، یعنی کفر عملی است. مثلاً می‌فرماید:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، أَ رَأَیْتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ، فَذلِکَ‌ الَّذی‌ یَدُعُ‌ الْیَتیمَ، وَ لا یَحُضُّ عَلی‌ طَعامِ‌ الْمِسْکینِ، فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ، الَّذینَ هُمْ یُراؤُنَ، وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ» [۷]

می‌فرماید: می‌خواهی یک نفر را معرفی کنم که دین ندارد و آن را تکذیب می‌کند؟ کسی که یتیم را از خود می‌راند و نسبت به فقیران و نیازمندان، بی‌تفاوت است. سپس با تندی اضافه می‌کند: وای به آن نمازگزارانی که در وقت نماز غافل از نمازند، افراد متظاهر و ریاکاری که از کمک و دستگیری دیگران دریغ می‌کنند.

سورۀ ماعون مجمل نیست، به‌صورت واضح و رسا بیان می‌دارد که بعضی مسلمان‌ها کافر عملی هستند. غیر مسلمان که نماز نمی‌خواند، پس وقتی می‌گوید: آنها نمازگزارند، راجع به مسلمان‌ها صحبت می‌کند، امّا آن دسته از مسلمین که دین را تکذیب می‌کنند.

بر این اساس، امکان دارد محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» در دل کسی رسوخ کرده باشد، به طوری که عمق جانش بگوید: «علی»، از نظر زبان و شعار نیز اظهار مطلوبی از تشیّع داشته باشد، امّا از نظر عمل لنگ باشد و رفتار او مطابق موازین اسلام و تشیّع نباشد. به چنین شخصی کافر عملی می‌گویند.  

  

در روایات، فراوان یافت می‌شود که از اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» راجع به ایمان و ارکان آن یا در خصوص مشخصات مؤمن سؤال می‌کنند، ایشان در پاسخ می‌فرمایند: ارکان ایمان، عبارتند از  عقیده، شعار و عمل. [۸]

مثلاً اباصلت می‌گوید: از حضرت رضا «سلام‌الله‌علیه» راجع به ایمان سؤال کردم. آن حضرت فرمودند: «الْإِیمَانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ‌ وَ لَفْظٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْجَوَارِحِ لَا یَکُونُ الْإِیمَانُ إِلَّا هَکَذَا» [۹]؛ ایمان، سه رکن یا سه ستون دارد، یکی عقیده، یکی گفتار و یکی عمل است و بدون این سه رکن، ایمان محقّق نمی‌شود. یعنی اگر هرکدام از عقیده یا عمل یا اظهار زبانی نباشد، ایمان ناقص است. این سه رکن، لازم و ملزوم یکدیگرند.

امام صادق «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: گروهی از مردم که ما را دوست دارند، از ما پیروی می‌کنند، حرف ما را می‌شنوند و به آن عمل می‌کنند و کاری که مخالف عمل ما باشد، انجام نمی‌دهند، یعنی مرتکب گناه نمی‌شوند، از ما هستند و ما نیز از آنان هستیم. [۱۰]

  

معمولاً یک غرور کاذب در بین گروهی از شیعیان هست که بر اساس آن تصوّر می‌کنند به صرف عقیده به تشیّع و با محبّت و اظهار ارادتی که به اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» دارند، حتماً بهشتی می‌شوند و خود را از عمل صالح بی‌نیاز می‌پندارند. این غرور، از سخنان نسنجیدۀ بعضی از روحانیون، اهل منبر یا مداح‌ها نشأت گرفته است؛ کسانی که به مستمعین خود امید واهی می‌دهند و می‌گویند: صرف محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» و عزاداری برای ایشان، انسان بهشتی می‌شود، هرچند عمل دیگری در کارنامۀ اعمال خویش نداشته باشد. نتیجۀ این سخن، آن است که برخی افراد غافل، از یک سو می‌گویند: همه غرق گناهیم و یک حسین داریم، و از سوی دیگر، نماز نمی‌خوانند یا حقّ مردم را به‌خوبی ادا نمی‌کنند.

  

باید توجه شود که ما به شفاعت و دستگیری امام حسین «سلام‌الله‌علیه» امید فراوان داریم، امّا امید به رستگاری، بدون عمل به دستورات دینی و بدون توبه و بازگشت به سوی خدا، امید احمقانه است. نظیر کشاورزی که بذر نکارد و امید به برداشت محصولات عالی داشته باشد.

  

چه خوش گفت دهقان به فرزند خویش          که ای نور دیده، به جز از کشته، ندروی

  

برخی بر این تصوّرند که می‌توانند هر گناهی مرتکب شوند، ولی با عزیمت به زیارت قبور ائمّۀ‌هدی «سلام‌الله‌علیهم» مستحقّ بهشت شوند. نماز که نمی‌خواند یا کاهل نماز است، هیچ، چه ظلم‌ها، جنایت‌ها و بدی‌هایی به مردم می‌کند، اهل فساد و فحشا و بی‌عفتی هم هست، بعد هم می‌رود مشهد و بر می‌گردد و می‌گوید: امام رضا «سلام‌الله‌علیه» گفته‌اند: من در قیامت در چند موضع، به فریاد زائرم خواهم رسید و او را به بهشت می‌برم. بله، امام رضا «سلام‌الله‌علیه» چنین حدیثی دارند و فرموده‌اند در چند موقف، از جمله: هنگام تحویل نامۀ اعمال، در صراط و در میزان، به فریاد زائران خویش می‌رسند [۱۱] و ما نیز عقیده و امید به این لطف حضرت رضا «سلام‌الله‌علیه» داریم؛ امّا کسی که در به‌جا آوردن واجبات به‌خصوص نماز کوتاهی کرده، کسی که به مردم مدیون است و حقّ دیگران را ضایع کرده یا کسی که در زندگی اهل بی‌حجابی، بدحجابی، یا فساد و فحشاء بوده است، نمی‌تواند از لطف و مرحمت امام رضا «سلام‌الله‌علیه» استفاده کند.    

  

بعضی از افراد تصوّر می‌کنند عزاداری رافع واجبات است. عزاداری اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» افضل قربات و علّت مبقیّه برای تشیّع است، امّا جای نماز یا جای حق‌النّاس را نمی‌گیرد. یکی از عزاداران گفته بود: من برای برپایی مراسم روضه، سه روز است کفش از پا در نیاورده‌ام. گفته بودند: پس وضو چگونه گرفتی؟ کی نماز خواندی؟ با عصبانیّت گفته بود: من آن ابوالفضلی که نتواند جواب نماز را بدهد، قبولش ندارم. معلوم است که حضرت اباالفضل «سلام‌الله‌علیه» نیز او را قبول ندارد، چون کافر عملی است.   

  

نماز ستون دین است: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ» [۱۲] و رسول خدا «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند: تارک نماز، کافر است: «مَنْ‌ تَرَکَ‌ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَر» [۱۳].

زراره می‌گوید: خدمت امام صادق «سلام‌الله‌علیه» عرض کردم: گناهان کبیره کدامند؟ آن حضرت هفت گناه شمردند، ولی ترک نماز جزو آن کبائر نبود. گفتم: اگر کسی نماز نخواند گناهش بیشتر است یا اینکه مال بچه یتیم بخورد؟ فرمودند: ترک نماز. گفتم: پس چرا در شمار گناهان کبیره نبود؟ فرمودند: کسی که نماز نخواند، کافر است و اوّلین گناه کبیره، کفر بود که متذکّر آن شدم. [۱۴]

قرآن کریم می‌فرماید: شفاعت نیز شامل حال افراد بی‌نماز و افراد گناهکار نمی‌شود. از قرآن فهمیده می‌شود که اهل بهشت و اهل جهنّم همدیگر را می‌بینند و بعضی اوقات با هم صحبت می‌کنند. مثلاً بهشتی‌ها به جهنّمی‌ها می‌گویند: چرا شما به جهنّم رفته‌اید؟

«فی‌ جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمینَ، ما سَلَکَکُمْ فی‌ سَقَرَ» [۱۵]

  

گویا آنها شیعه هستند و بهشتی‌ها از دیدن آنان در جهنّم، تعجب می‌کنند. آنها پاسخ می‌دهند: «لَمْ‌ نَکُ‌ مِنَ‌ الْمُصَلِّینَ وََ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ» [۱۶]؛ گروهی از آنها می‌گویند: نماز نمی‌خواندیم، برخی می‌گویند: رسیدگی به فقرا و ضعفا نمی‌کردیم و قانون مواسات اسلام را زیر پا می‌گذاشتیم، یک دسته می‌گویند: فساد اخلاقی داشتیم و با گناهکاران نشست و برخاست می‌کردیم، گروه دیگی نیز می‌گویند: ما معاد را دروغ می‌دانستیم.

  

سپس می‌فرماید: شفاعت، شامل آنان نمی‌شود: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعینَ» [۱۷]

آن افراد در دنیا، در مسیر و در راه اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» نبوده‌اند و در قیامت نیز راه آنان جدا خواهد بود و نمی‌توانند به اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» دسترسی پیدا کنند و از شفاعت ایشان بهره‌مند گردند.

   

جابر در روایتی نقل می‌کند که امام باقر «سلام‌الله‌علیه» به من فرمودند: ای جابر! آیا کسی که ادعای تشیّع دارد، دم زدن از محبّت ما خاندان برایش کافی است؟ سپس فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَی اللَّهَ وَ أَطَاعَه»؛ به خدا قسم شیعۀ ما نیست، جز آن کسی که تقوا داشته باشد و خدا را اطاعت نماید.

بعد فرمودند: ای جابر! شیعیان ما با فروتنی، تواضع، امانت‌داری، مداومت بر یاد خدا، روزه، نماز، نیکی به پدر و مادر، مراعات همسایه، رسیدگی به فقرا، ادای قرض بدهکاران، کمک به یتیمان، صداقت، تلاوت قرآن، خوش زبانی و رفتار نیکو شناخته می‌شوند.

   

همچنین فرمودند: ای جابر! اگر کسی بگوید: من علی را دوست دارم و بالاتر از آن اگر بگوید: من رسول خدا را دوست دارم، ولی از سیرۀ ایشان پیروی نکند؛ این محبّت، به او هیچ سودی نخواهد بخشید. پس تقوا پیشه کنید که خداوند با هیچکس خویشی ندارد، محبوب‌ترینِ بندگان نزد خداوند و گرامی‌ترینِ آنها، کسی است که بیشتر تقوا داشته باشد و بیشتر او را اطاعت کند. به خدا قسم، جز با اطاعت به خدای تبارک و تعالی، تقرّب به او امکان ندارد.

  

در آخر نیز فرمودند: «مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ»؛ هر که مطیع خدا باشد، دوست و شیعۀ ماست و هرکه نافرمانی خدا کند، دشمن ما خواهد بود و ولایت ما به جز با عمل کردن و پرهیزکاری به دست نمی‌آید. [۱۸]

  

روحانیّون، مبلّغین و اهل منبر، باید در بحث‌ها و در سخنرانی‌ها، در حالی که به تشیّع و اصول محکم آن بها می‌دهند، به مردم بیاموزند که بر اساس تعالیم قرآن و عترت، «اعتقاد» و «عمل صالح»، ملازم یکدیگرند و هریک به تنهایی ناقص است. باید به مردم بفهمانند که محبّت به اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» و اظهار ارادت به ایشان، با تقوا و با اجتناب از گناه و انجام واجبات، کاربرد دارد و کامل می‌شود.

   

 حضرت رضا «سلام‌الله‌علیه» برادری داشتند که از نظر عمل، مورد تأیید ایشان نبود و کارهای زشتی مرتکب می‌شد. بالأخره او را نزد امام «سلام‌الله‌علیه» آوردند. ایشان به او گفتند: آیا به‌واسطۀ اینکه ذریّۀ حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و از سادات هستی، مغرور شده‌ای و فکر می‌کنی حتماً خداوند تو را به بهشت می‌برد؟

اگر تو خیال می‌کنی که با ارتکاب گناه، به بهشت می‌روی و پدرمان موسی‌بن‌جعفر «سلام‌الله‌علیه» نیز با اطاعت خداوند و آن همه عبادت، به بهشت می‌رود، پس تو باید نزد خداوند تعالی از پدرمان گرامی‌تر باشی! در حالی که چنین نیست. بعد فرمودند: «وَ اللَّهِ مَا یَنَالُ أَحَدٌ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ زَعَمْتَ أَنَّکَ تَنَالُهُ بِمَعْصِیَتِهِ فَبِئْسَ مَا زَعَمْت»؛ به خدا قسم، هیچ کس به پاداش الهی دست نمی‌یابد، مگر با طاعت و فرمانبرداری از خداوند و اگر تو تصوّر می‌کنی که با معصیت به آن می‌رسی، تصوّر غلطی داری! [۱۹] 

  

بنابراین تقیّد به ظواهر شرع، لازم و ضروری است، پایه است و حتماً باید باشد؛ چنانکه محبّت و مودّت به اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» نیز باید باشد.

  

شیعه باید به انجام تمام واجبات، مخصوصاً نماز، اهمیّت بدهد. از همۀ گناهان، به‌خصوص حق‌النّاس اجتناب ورزد. در به‌جا آوردن مستحبات، به‌ویژه، خدمت به خلق خدا، انس با قرآن و نماز شب، به اندازۀ توان کوشا باشد و نیز در حدّ امکان، از شبهات و مکروهات بپرهیزد. اگر محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» ضمیمۀ اعمال چنین کسی باشد، شیعۀ واقعی است و علاوه بر اینکه اعمالش مقبول است، اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» او را قبول دارند و می‌پذیرند.

  

روای می‌گوید: شخصی خدمت امام صادق «سلام‌الله‌علیه» رسید. حضرت از چگونگی احوال نزدیکان و اهل دیار او از وی پرسیدند. او خیلی تعریف و تمجید از آنها کرد. امام «سلام‌الله‌علیه» فرمودند: عیادت، دیدار، احوال‌پرسی و دستگیری ثروتمندان شما از فقرا چگونه است؟ عرض کرد: اندک است. فرمودند: چه مقدار مردم از مال خودشان به نیازمندان کمک می‌کنند؟ گفت: شما از اخلاق و صفاتی سؤال می‌کنید که بین مردم ما کمیاب است. فرمودند: پس چگونه آنها خود را شیعه می‌دانند؟ [۲۰]

در روایت مشابهی، راوی نقل می‌کند که به امام باقر «سلام‌الله‌علیه» گفتم: قربانت گردم، نزد ما شیعه بسیار است. آن حضرت فرمودند: آیا توان‌گر به فقیر توجه و مهربانی می‌کند؟ آیا نیکوکار از بدکردار گذشت می‌کند؟ آیا مردم قانون مواسات را رعایت و به آن عمل می‌کنند؟ عرض کردم: نه، فرمودند: آنها شیعه نیستند. شیعه کسی است که به این کارها اهمیّت بدهد. [۲۱]

  

باید توجه شود که شیطان، هرکسی را از راهی می‌فریبد. در روایت نیز داریم که شیطان با کلاه دراز رنگارنگی نزد حضرت موسی «سلام‌الله‌علیه» آمد و گفت: با این کلاه، مردم را گول می زنم. [۲۲] یعنی هر کسی را با رنگی، از راه به در می‌کنم. رنگ فریب و نیرنگ شیطان برای شیعیان نیز، غرور است. یعنی از راه غرور وارد می‌شود و باعث می‌گردد که آنها به محبّت اهل‌بیت «سلام‌الله‌علیهم» غرّه شوند و دل خوش کنند و در اثر آن، نسبت به انجام عمل صالح کوتاهی ورزند. از این‌رو برخی از مردم به نماز جماعت، به خمس و به امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، کمتر اهمیّت می‌دهند. از غیبت، تهمت، شایعه و آبروریزی اجتناب نمی‌کنند و فساد اخلاقی، بی‌حجابی و بدحجابی، بین آنها رایج است.

   

پی نوشت ها:

[۱]. بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۳۴۷.

[۲]. المحاسن، ج‌۱، ص۹۱.

[۳]. المحاسن؛ ج‌۱؛ ص۹۰ .

[۴]. ر. ک: المحاسن، ج ۱، ص ۹۰ تا ۹۳؛ ثواب الاعمال، ص ۲۰۴ و ۲۰۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۱۱۸ تا ۱۲۵؛ بحار النوار، ج ۲۷، ص ۱۶۶ تا ۲۰۲.

[۵]. الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۵۰.

[۶]. مائده، ۳: «امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان] آیینی برگزیدم.»

[۷]. ماعون، ۱تا۷: «به نام خداوند رحمتگر مهربان، آیا کسی را که [روزِ] جزا را دروغ می‌خواند، دیدی؟، این همان کس است که یتیم را بسختی می‌راند، و به خوراک‌دادن بینوا ترغیب نمی‌کند، پس وای بر نمازگزارانی‌ که از نمازشان غافلند، آنان که ریا می‌کنند، و از [دادن] زکات [و وسایل و مایحتاج خانه] خودداری می‌ورزند.»

[۸]. ر. ک: الخصال، ج‌۱، صص۱۷۹-۱۷۸؛ امالی(للطوسی)، ص ۲۸۴.

[۹]. الخصال، ج‌۱، ص۱۷۸.

[۱۰]. تحف العقول، ص۵۱۴.

[۱۱]. کامل الزیارات، ص ۳۰۴.

[۱۲]. المحاسن، ج ۱، ص ۴۴.

[۱۳] . عوالی اللئالی، ج ۲، ص ۲۲۴.

[۱۴] . الکافی، ج ۲، ص ۲۷۸.

[۱۵]. مدثّر، ۴۰تا۴۲: «در میان باغها. از یکدیگر می‌پرسند، درباره مجرمان: چه چیز شما را در آتش [سَقَر] درآورد؟»

[۱۶]. مدثّر، ۴۶-۴۳: «از نمازگزاران نبودیم‌ و بینوایان را غذا نمی‌دادیم، با هرزه‌درایان هرزه‌درایی می‌کردیم و روز جزا را دروغ می‌شمردیم.»

[۱۷]. مدثّر، ۴۸: «و شفاعت شفاعتگران آنها را سود نبخشد.»

[۱۸]. الکافی، ج‌۲، ص۷۵.

[۱۹]. عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۳۴.

[۲۰]. الکافی، ج‌۲، ص۱۷۳.

[۲۱]. همان.

[۲۲]. الکافی، ج ۲، ص ۳۱۴.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha