به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین ایمانی فرزند مرحوم حجت الاسلام و المسلمین علیرضا ایمانی، از مبلغان فعال در کشور لبنان از اوایل سال ۶۱ تاکنون می باشد.
حجت الاسلام ایمانی مسئول سابق دفتر نماینده مقام معظم رهبری در سوریه بوده و در حال حاضر امام جماعت مسجد اهل کساء و مرکز فرهنگی امام خمینی (ره) در شهرک بریتال و طاریا از حومه شهر بعلبک و عضو مرکز تبلیغات جبهه و جنگ حزب الله است.
دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در ایام جنگ سوریه با وجود خطرات و حملات نیروهای تروریستی هرگز ثانیه ای تعطیل نشده و همواره ملجاء و پناه مردم بی دفاع سوریه بوده است.
این مبلغ فعال حوزه مقاومت اسلامی که از پایه گذاران مرکز تبلیغات جبهه و جنگ حزب الله لبنان است فعالیت های تبلیغی گسترده ای را در طول بیش از ۳ دهه در کارنامه تبلیغی خود دارد.
همچنین حجت الاسلام ایمانی تجربه درک جنگ ۳۳ روزه لبنان و حضور در جبهه های سوریه به عنوان مبلغی فعال در حیات تبلیغی خود را به ثبت رسانده است.
برای آشنایی با فعالیت های مرکز تبلیغات جبهه و جنگ حزب الله ، خاطرات ایشان در دفتر نمایندگی رهبری در جنگ سوریه و جنگ ۳۳ روزه لبنان با رژیم صهیونیستی سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه با حجت الاسلام و المسلمین ایمانی به گفت و گو پردا خته است .
بخش پایانی این گفت و گو به شرح ذیل است:
خاطرات جنگ ۳۳ روزه لبنان
در جنگ ۳۳ روزه، روزی در محله ما، صهیونیست ها قصد هلی برد داشتند. آنها از بالای سر ما رد شدند و خیلی نزدیک بودند. من اسلحه داشتم می خواستم آنها را هدف قرار دهم ولی دوستان مانع من شدند. چرا که به گفته برخی از افرادی که آنجا بودند این کار نیاز به ضد هوایی داشت. زمانی که آنها پایین آمده بودند در ۱۵ کیلومتر آن طرف تر حزب الله کمین کرده بود و از جاده بی راهه در قالب ماشین ارتش لبنان در پست بازرسی، آنها کمی پنجره را بازکرده و ماموران متوجه می شوند، صهیونیست ها لهجه عربی شان کامل نیست بنابراین همه را به رگبار بستند و همگی به درک واصل شدند.
روش صهیونیست ها این بود که بعد از عملیات آثارش را کامل از بین می برند و تمام کشته ها و زخمی ها را با هلی کوپتر منتقل می کردند و هیچ اثری از شکستشان باقی نمی گذاشتند. آن شب ۱۱ خمپاره آرپی جی به آنها زدند.
آدم ربایی صهیونیست ها در جنگ ۳۳ روزه
در جنگ ۳۳ روزه در حین نماز جماعت در مسجد حملاتی صورت می گرفت و افرادی که در نزدیکی مسجد بودند، شهید شدند. یکی دیگر از اقدامات خبیثانه صهیونیست ها ربودن مردم عادی بود. دزدیدن یک نوجوان چوپان لبنانی در تپه های تریا و انتقال به سرزمین های اشغالی و بازجویی از او یکی از اقدامات تجاوزکارانه این رژیم بود، بنابراین به ما سفارش می کردند در زمان جنگ شب را در خانه نخوابیم.
خاطرات تلخ و شیرین زینبیه در جنگ سوریه
حوزه : در ایام جنگ سوریه با وجود خطرات بسیار دفتر مقام معظم رهبری در این کشور به فعالیت خود ادامه می داد، لطفا از خاطراتی که از آن دوران دارید بفرمائید.
در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی دوران جنگ سوریه تصمیم گرفتیم، جشنی برگزار کنیم و سخنرانانی از طرف حزب الله لبنان و وزارت اوقاف سوریه و وزیر اوقاف و گروه های فلسطینی دعوت نمودیم. ساعت ۴ بعد از ظهر که مهمان ها در حال ورود بودند، خمپاره ۶۰ سقف مصلی را سوراخ کرد و به زمین خورد اما خوشبختانه عمل نکرد، بنابراین به ناچار جشن را لغو کردیم.
یکی دیگر از خاطرات این بود که صبح زود به ما خبر دادند یکی از دوستان مسئول روابط عمومی حوزه امام خمینی(ره) مجروح شدند، من رفتم بیمارستان برای ملاقات ایشان، دیدم روی تخت خوابیده و با حماسه صحبت می کند. ایشان گفتند، داشتم به سمت حوزه می رفتم ۱۰۰ متری حوزه موتوری از کنار من رد شد و چندین بار به من تیراندازی کرند و با اینکه ۳ تیربه پهلوی او زدند وی زنده مانده بود و این یکی از خاطرات شیرین زمان جنگ زینبیه بود.
انفجار ماشین های دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در سوریه
یکی دیگر از توطئه هایی که علیه دفتر صورت گرفت زیر ماشین های دفتر جعبه گازوئیل گذاشته بودند و با اینکه دوربین و نگهبان داشتیم با استفاده از تاریکی با شگرد خاصی دبه گازوئیل زیر موتور ماشین ها گذاشتند و آهسته ماشین ها را آتش زدند.
مسئول محور دفتر ما که خط مقدم بودیم ، فردی به نام "حاج حبیب" بود که به شهادت رسید. کسی بود که زمانی که اولین بار به دفتر حمله کردند در کل جبهه غرب دفتر ۲۱ نفر از دشمنان را به درک واصل کرد.
شبی ماشین سفیدی از کنار دفتر عبور می کرد و فردی پیاده شد و در تاریکی شب بمب دست سازی در دستش بود و قصد داشت تا به دفتر حمله کند، اما شهید "حاج حبیب" او را دستگیر کرد با اینکه تابلوی بالای سر دفتر را برداشته بودیم تا شناسایی نشود، قصد حمله به دفتر را داشت. از او خواستیم تا به دوستانش زنگ بزند بنابراین ۵ نفر دیگر از دوستان او هم آمدند و دستگیرشان کردیم. یکی از آنها خیلی تنومند بود و عضو جبهه النصره بود بعد از بازداشت او کلاش یکی از بچه های بسیجی را گرفت و شروع به تیراندازی در راه پله کرد و ۷ تیر شلیک کرد اما خدا آن شب خیلی رحم کرد و به خیر گذشت.
دفتر مقام معظم رهبری در طول جنگ پا بر جا ماند و حتی یک ثانیه هم در طول مدت درگیری تعطیل نشد و همواره مرجع و پناه تمام رزمندگان اسلام اعم از سوری، ایرانی، لبنانی و تمام رزمندگان بود.
حفظ اسناد محرمانه در منزل شخصی
فردای روزی که به دفتر حمله کردند با آقای شیبانی سفیر در خصوص انتقال اسناد صحبت کردم و به سفارت انتقال دادم اما بعد از گفت و گو متوجه شدم آنجا نیز ممکن است جای مناسبی نباشد و تصمیم گرفتم آن ها را به خانه شخصی خود انتقال دهم.
در جاده برگشت از لبنان به سوریه، همراه یکی از کارمندان دفتر، غروب جمعه وارد سوریه شدیم. در جاده یک ماشین هم نمی دیدیم و گاهی ماشین ارتش سوریه را می دیدیم در ایست های بازرسی وقتی می گفتیم می رویم شام می گفتند خطرناک است و نروید اما به راه خود ادامه می دادیم و در طول راه با سفارت تماس می گرفتم تا اگر شهید شدیم بدانند کجاییم.
وقتی وارد خیابانی که سفارت آنجاست شدیم وحشت کردیم در این بزرگراه ماشینی نبود. بالاخره رسیدیم سفارت. تمام بچه های ایرانی، سپاه ، رایزنی و دفتر همه جمع بودند. درگیری ها در ۲۰ متری سفارت شروع شده بود و به زیر زمین محل اقامت رفتیم آنجا یاد موشک باران شهر های خودمان افتادیم. بعد از آن شب به دفتر خودمان رفتیم و مستقر شدیم و همان جا استقامت کردیم و به حول و قوه الهی محور مقاومت به پیروزی رسید.
کرامت حضرت زینب (س) در خنثی کردن توطئه تروریست ها
جبهه النصره در دوران جنگ مُصر بودند حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) را منفجر کنند اما تعدادی نوجوان فلسطینی با وجود پیشنهادهای وسوسه انگیز تروریست ها اجازه ندادند آنها به حرم نزدیک شوند. بنابراین جبهه النصره با خمپاره گنبد را هدف قرار می دادند. تروریست ها هر کاری می کردند گنبد را هدف قرار دهند نتوانستند و این از کرامات حضرت زینب (سلام الله علیها) بود.
روزی ما به زیارت سیده زینب رفته بودیم و می دیدیم تروریست ها حرم را هدف خمپاره قرار دادند. خمپاره می آمد و بیرون صحن اصابت می کرد اما به یاری خداوند نمی توانستند گنبد را هدف قرار دهند.
گفت و گو از وجیهه سادات حسینی
