پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |۱۷ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 28, 2024
باب الحوائج

حوزه/ هیچ روایتی پیدا نکردیم که یکی از معصومین ـ علیهم السّلام ـ این لقب را مختص به امام کاظم ـ علیه السّلام ـ و حضرت ابوالفضل ـ علیه السلام ـ کرده باشند؛ بلکه این القاب از طرف مردم به خاطر رفع حوائج‌شان از آن حضرات درباره آنها شهرت یافته؛ ولی باید گفت طبق برخی روایات که اهل سنت هم نقل کرده‌اند این لقب را خدای تعالی به اهل بیت ـ صلوات الله علیهم ـ داده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از سؤالاتی که به انتشار پاسخ آن خواهیم پرداخت، این پرسش است که: «لقب باب الحوائج را چه کسی به باب‌ الحوائجین داده‌ است؟» که در ادامه، پاسخ آن را مشاهده خواهید کرد:

حوائج جمع حاجه یا حائجه به معنی نیاز و خواسته است و باب الحوائج یعنی کسی که برای برآورده شدن نیازها و خواسته‌ها به او متوسل می‌شوند و نا امید بر نمی‌گردند.[۱]


حضرت امام کاظم ـ علیه السّلام ـ و حضرت ابوالفضل العباس ـ علیه السّلام ـ به این لقب در میان مردم مشهور شده‌اند هم چنانکه در برخی کتب به این مطلب اشاره شده است. در مورد امام کاظم ـ علیه السّلام ـ صاحب شرح منهاج الکرامه از ابن جوزی نقل می‌کند: ...
... و هو المعروف بباب الحوائج لانه ما خاب المتوسل به فی قضاء حاجته قطّ[۲]
یعنی (امام کاظم ـ علیه السّلام ـ ) به باب الحوائج معروف هستند برای اینکه هیچ توسل کننده‌ای در برآورده شدن خواسته‌اش از ایشان نا امید نشده است.


و صاحب شرح احقاق الحق از ابن صالحه نقل می‌کند.
... و یعرف بالعراق بباب الحوائج الی الله لنحج مطالب المتوسلین الی الله تعالی به[۳] یعنی حضرت امام کاظم ـ علیه السّلام ـ در عراق به باب الحوائج مشهور است به خاطر برآورده شدن خواسته‌های متوسلین به ایشان به سوی خدای تعالی.


و در مورد حضرت ابوالفضل العباس ـ علیه السّلام ـ صاحب کتاب شهدای اهل بیت نقل می‌کند: «... و هو من اکثر القابه شیوعا و انتشاراً بین الناس فقد آمنوا و ایقنوا انّه ما قصده ذو حاجةٍ بنیةٍ خالصه الاّ قضی الله حاجته یعنی: لقب باب الحوائج از شایع‌ترین و مشهورترین لقب‌های ایشان است بین مردم و به تحقیق می‌دانند و یقین دارند که هیچ حاجت‌مندی با نیت خالص به ایشان مراجعه نکرده مگر اینکه خدا حاجتش را برآورده کرده است.»[۴]


و هیچ روایتی پیدا نکردیم که یکی از معصومین ـ علیهم السّلام ـ این لقب را مختص به امام کاظم ـ علیه السّلام ـ و حضرت ابوالفضل ـ علیه السلام ـ کرده باشند؛ بلکه این القاب از طرف مردم به خاطر رفع حوائج‌شان از آن حضرات درباره آنها شهرت یافته؛ ولی باید گفت طبق برخی روایات که اهل سنت هم نقل کرده‌اند این لقب را خدای تعالی به اهل بیت ـ صلوات الله علیهم ـ داده است و حتی پیامبرانش را توسط اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نجات داده است مثل حضرت آدم و حضرت نوح ـ علی نبینا و آله و علیهما السّلام ـ و سایر پیامبران ـ علیهم السّلام ـ . ما فقط به یکی دو نمونه از این روایات اکتفا می‌کنیم.


علامه امینی ـ رحمة الله علیه ـ در الغدیر از فرائد السمطین در ضمن روایت مفصّلی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می‌کند که خدای تعالی به حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ فرمود:
... یا آدم هؤلاء صفوتی بهم انجیهم و بهم اهلکهم فاذا کان لک الی حاجةٌ فبهؤلاء توسَّل فقال النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ ... فمن کان الی الله حاجة فلیسأل بنا اهل البیت.[۵] یعنی: یا آدم اینها برگزیدگان من هستند و به ایشان نجات می‌دهم و به ایشان هلاک می‌کنم آنها را و اگر حاجتی از من داشتی به ایشان توسل کن.
همچنان که معلوم شد خدای تبارک و تعالی در این روایت صراحتاً به پیامبرش می‌فرماید: اگر حاجتی از من داشتی به ایشان متوسل شو.


و در مورد حضرت نوح صاحب شرح احقاق الحق نقل می‌کند از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بعد از اینکه حضرت نوح ـ سلام الله علیها ـ کشتی را ساخت و میخ‌ها را به کشتی زد پنج میخ به نام پنج تن به کشتی زد که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در آخر این روایت مفصل فرموده‌اند:
و حملناه علی ذات الواح و دسر: سوره قمر، آیه ۱۳.
الالواح خشب السفینه و نحن الدسر و لولانا ما سارت السفینه باهلها.[۶]
منظور از الواح چوبهای کشتی هستند و منظور از الدسر در آیه شریفه ما هستیم و اگر ما نبودیم کشتی سرنشینانش را حرکت نمی‌داد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ زندگانی امام کاظم، نویسنده:سید کاظم ارفع.
۲ـ زندگانی قمر بنی هاشم، (چهره درخشان) نویسنده:علی ربانی.

پی نوشت ها:
[۱] . ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث ، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۹۲.
[۲] . میلانی، سید علی حسینی، شرح منهاج الکرامه، ص۱۷۰، به نقل از ابن الجوزی.
[۳] . مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، شرح احقاق الحق، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ج۱۲، ص۳۰۰، از مطالب السول ابن طلحه.
[۴] . شاکری، حاج حسین، شهداء اهل البیت (قمر بنی هاشم)، ستاره، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۲۲،
[۵] . الغدیر، ج۲، ص۳۰۰، به نقل از: فرائد السمطین، بیروت، نشر و چاپ دارالکتب العربی، ۱۳۷۹.
[۶] . شرح احقاق الحق، ج۹، ص۲۰۵. به نقل از سیوطی.

منبع: اندیشه قم

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha