یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 28, 2024
مصاحبه با آیت الله علیدوست

حوزه/جلسه درس تفسیر قرآن آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه قم، با محوریت تفسیر سوره بقره برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، جلسه درس تفسیر قرآن آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست؛ استاد حوزه علمیه قم، با محوریت تفسیر سوره بقره، امروز شنبه ۲۵ آذرماه در فضای مجازی منتشر شد.

در ادامه گزیده مباحث این جلسه را می‌خوانید؛

در جلسات قبل شبهه‌ای مطرح شد که می‌خواهیم در این جلسه پاسخ آن را عرض کنیم. ما معتقدیم پیامبر(ص) آنچه به او وحی شد را بدون تغییر دادن برای ما بیان کرده است یعنی قرآن با همین الفاظ بر پیامبر(ص) القا شده، پیامبر(ص) هم بر ما القا کرده است مثل یک ضبط صوت که کسی صدا را پر کند و برای دیگران بفرستد. در مقابل، اندیشه‌ای است که بیان می‌کند قرآن تجربه پیامبر(ص) است؛ ولی ما این اعتقاد را نداریم و معتقدیم آیات متعدد قرآن این معنا را رد می‌کند و معنای اول را تایید می‌کند. اگر در مباحثمان به ماهیت وحی برسیم و احساس کنیم حرف جدیدی برای مطرح کردن وجود دارد این مسئله را بیان می‌کنیم.

اشکال این است اگر پیامبر(ص) هیچ دخل و تصرفی نداشتند و همه اینها هنر خداوند است پس معجز بودن قرآن به عنوان معجزه پیامبر(ص) چیست؟ معجزه وقتی است که الفاظ برای پیامبر(ص) باشد و ایشان به اهل مکه بگوید من این کتاب را آوردم، اگر شما می‌توانید عین آن را بیاورید. این اشکال از یک خلطی ایجاد می‌شود. اگر پیامبر(ص) می‌خواهد بگوید معجزه من این است باید اثبات کند حرف خودش است؟ هدف معجزه اثبات صدق گوینده است. پیامبر(ص) هم همین کار را کردند و گفتند من پیامبرم این قرآن هم اثبات صدق حرف‌های من است. پس معجز بودن قرآن متوقف بر این نیست که از ناحیه پیامبر(ص) باشد.

به قیامت علم داریم ولی یقین نداریم

حال به بحث خودمان بپردازیم. «وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ؛ و آنان که بدانچه به سوی تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شده است ایمان می‌آورند و آنانند که به آخرت یقین دارند». قرآن بر یقین به آخرت تاکید می‌کند. اگر تفاوت میان یقین و مفاهیم نزدیک به یقین مثل علم و اطمینان مورد نظرمان باشد پیام آیه خیلی بلند است. در واقع خداوند می‌خواهد بفرماید قیامت برای متقین امری یقینی است یعنی با تمام وجود آن را لمس می‌کنند. علم ممکن است جزء ذات انسان نشود ولی یقین جزء ذات انسان می‌شود.

همه انسان‌ها معتقدند مرده اذیت نمی‌کند و همه به این مسئله علم دارند. آن شخصی که از مرده فرار می‌کند علم دارد، مرده‌شور هم که تا صبح کنار مرده می‌خوابد علم دارد ولی چقدر میان آن شخص و مرده‌شور تفاوت وجود دارد. مرده‌شور واقعا به این مطلب رسیده که مرده اذیت نمی‌کند و به این مسئله یقین دارد و جزء وجودش شده است ولی آن شخص علم دارد ولی علم به علم ندارد لذا اثر هم ندارد. مشکل عمده مردم ما این است که علم به آخرت داریم ولی یقین نداریم؛ ولی امام معصوم یقین دارد لذا حتی یک مرتبه هم معصیت نمی‌کند.

دومین مسئله جایگاه اعتقاد به قیامت در منظومه دین است. ما برخی معتقدات را داریم که جزء اصول دین است. اصول دین یعنی چیزی که انسان با آن وارد اسلام می‌شود و با رد آن از اسلام خارج می‌شود. توحید و نبوت پیامبر(ص) از این دسته است. یک چیزهایی هم جزء فروع دین است مثل نماز و روزه. برخی نهادها داریم که محل گفت‌گو است و شاید یک مصداق بیشتر نداشته باشد و آن اعتقاد به قیامت است؛ اعتقاد به قیامت به نحوی که در حوزه اسلام مقرر است. چرا این قید را آوردم؟ چون اعتقاد به قیامت حتی در بودیسم و هندوئیسم وجود دارد اما اعتقاد آنها با اعتقاد ما فرق دارد. بحث سر این است اعتقاد به قیامت به شکل قرآنی آن جزء اصول دین است یا نه. اگر گفتیم از اصول دین است، اگر کسی در آن مناقشه کند از اسلام خارج می‌شود ولو توحید و نبوت را قبول داشته باشد.

البته اینکه می‌گوییم قیامت جزء اصول دین نیست نشان از بی‌اهمیت بودن آن نیست. اهمیت و جایگاه قیامت سر جای خودش هست. اتفاقا مشکل عمده بشر امروز سستی اعتقاد به قیامت است. یک کلیپی از یک نفر اخیرا پخش شده است که البته این شخص در این‌گونه حرف زدن‌ها سابقه دارد و من واقعا نمی‌دانم چرا این افراد راه پیدا می‌کنند حرف بزنند. خود این شخص می‌گوید من اصلا حوزه ندیدم و یکسری مطالب را می‌گوید؛ مثل کسانی که از طریق حل جدول باسواد می‌شوند.

ایشان می‌خواهد از عظمت حجاب بگوید که البته از عظمت حجاب هر چه مطلب بگوییم جا دارد ولی اینکه ادعا کنیم ولایت علی(ع) ضروری دین نیست ولی حجاب ضروری دین است مشکل‌ساز است. وقتی تو این حرف را می‌زنی حجاب بالا نمی‌آید و اگر هم بالا بیاید ولایت امیرالمومنین(ع) پایین می‌آید. کسانی که بخواهند سوء استفاده کنند همین را می‌گیرند و می‌گویند ولایت علی(ع) که شیعه بر آن استوار شده است در حد حجاب نیست؛ می‌گویند بنیان شیعه بر پایه‌ای است که به اندازه حجاب نیست. متاسفانه حساب و کتابی وجود ندارد و این افراد را می‌آورند حرف بزنند.

همین کلیپ را فردا وهابیت می‌گیرد و چقدر از آن استفاده می‌کند. این ثمره حرف زدن کسانی است که درس نخواندند، ثمره ندانم‌کاری کسانی است که نمی‌دانند رسانه را در اختیار چه کسانی قرار دهند و فقط جهات خاصی برایشان اهمیت دارد که اگر آن جهات درست باشد هر چه بادا باد! خواستم عرض کنم نقش آخرت را کم‌رنگ نکنیم ولی باز تکرار می‌کنم اصول دین بودن قیامت محل بحث است.

آیا انکار حجاب موجب کفر است؟

مسئله بعد تفاوت بین نظر فقهای امروز و گذشته پیرامون این مسئله است. امروز قرار شد ضابطه اسلام و کفر، قبول توحید و نبوت باشد و این قدر متیقن است. ضابطه قبول و انکار ضروریات چیست؟ مثلا نماز یا حجاب یا خمس از ضروریات دین هستند. آیا قبول این ضروریات جزء اصول دین است و در مقابل، اگر انکار شود فرد را ملحق به کفر می‌کند؟

از گذشته‌ها من کسی را سراغ ندارم گفته باشد اینها جزء اصول دین است ولی گفتند ضروری دین است و انکار ضروری دین موجب کفر است. فقهای امروزی می‌گویند انکار ضروری که به تکذیب نبی(ص) یا توحید برگردد موجب کفر است. مثلا خانمی حجاب را رعایت نمی‌کند ولی معتقد است حجاب ضروری دین نیست و بی‌حجابی او موجب تکذیب پیامبر(ص) نیست و برای بی‌حجابی خودش توجیه می‌آورد. می‌دانید چرا آقایان این را می‌گویند؟ چون ما ضروری خیلی داریم ولی اصول فقط دو تا است و آنچه فرد را از اسلام خارج می‌کند همین دو تا است. متاسفانه برخی افراد که از حوزه بیرون آمدند یکباره ادعا می‌کنند انکار فلان چیز شرک به خدا است یعنی می‌خواهی بگویی این از اصول دین است؟ یعنی اگر کسی فلان چیز را قبول ندارد مشرک است؟ مثلا اگر کسی راجع به موضوعی نق زد مشرک است؟ کافر است؟ متاسفانه این حرف‌ها را می‌زنند و به پیامدهایش فکر نمی‌کنند.

۳۱۳/۱۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha