پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
کد خبر: 1167394
۱۱ تیر ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۲
ورود امام رضا علیه السلام به نیشابور

خبر ورود امام به نیشابور همه جا پیچیده بود، بزرگان و عالمان شیعی و سنی به استقبال آن آقای والا مقام آمده بودند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام سید محمدصادق قماشی پژوهشگر بنیاد بین المللی امامت در یادداشتی آورده است: خبر ورود امام به نیشابور همه جا پیچیده بود، بزرگان و عالمان شیعی و سنی به استقبال آن آقای والا مقام آمده بودند.

چه جمعیت شگفت انگیزی!

در قسمتی از جمعیت عالمان و حدیث نگاران نمایان هستند. عدّه‌ای قلم و دوات به دست داشته گویا برای کسب علم و دانش خود را در سیل این جمعیت قرار داده‌اند.

به راستی چه اتفاقی رخ داده است؟

همه جا سخن از ولیعهد جدید مأمون به گوش می رسید که ناگهان از دور سیاهی کاروان آن حضرت نمایان گردید.

افرادی که برای استقبال حضرت رضا علیه السلام حاضر شده‌اند بی صبرانه منتظر دیدار آن آقای مهربان هستند.

جمعیت آنچنان زیاد بوده که از حدّ شمارش خارج شده است، شاید ۱۰ هزار نفر و یا ۲۰ هزار نفر و یا بتوان عدد دیگری را برای این جمعیت فراوان تخمین زد.

در میان جمعیت یحیی بن یحیی، اسحاق بن راهویه، محمد ابن رافع، احمد بن حرب، ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی دیده می شوند. (ابونعیم اصبهانی، تاریخ اصبهان، ج۱ ص ۱۷۵؛ سبط بن جوزی، ۳۱۵، ابن حجر هیتمی، صوائق المحرقه، ۲، ص ۵۹۴)

پس از ورود کاروان مرکب امام ایستاد و امام داخل کجاوه نشسته بود.

کسی صورت آن حضرت را نمی دید. ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی به پیشواز امام رفتند.

آن دو به امام گفتند: ای سرور جلیل القدر، ای فرزند سروران و امامان جلیل به حق پدر و اجداد پاک و طاهرینت صورت مبارکت را نمایان کن و برای ما از اجدادت روایتی نقل کن.

در این هنگام شتر ایستاد و امام دستور داد پرده بر دارند تا چشمان مردم به چهره نورانی آن امام همام منور گردد.

مردم نیز فریاد می زدند و برخی روی زمین در حالت سینه خیز و برخی دیگر خاک مرکب امام را می بوسیدند.

عالمان شهر فریاد می زدند ای مردم ساکت باشید تا امام حدیثی از پدرانشان بیان کنند.

سکوت تمام جمعیت را فراگرفته بود و تعداد زیادی از محدثان برای ثبت این لحظه و سخن آماده به نگاشتن بودند،

امام رضا علیه السلام چنین فرمودند:

حدثنی ابی موسی الکاظم عن أبیه جعفر الصادق عن أبیه محمد الباقر عن أبیه علی زین العابدین عن أبیه شهید کربلاء عن أبیه علی بن ابیطالب قال: حدثنی حبیبی و قره عینی رسول الله قال: حدثنی جبرئیل سمعتُ ربُّ العزّه یقول: «لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی أمِنَ من عذابی»

پدرم موسی بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد از پدرش محمد بن علی از پدرش علی بن حسین از پدرش شهید کربلا از پدرش علی بن ابیطالب نقل شده که فرمود حبیبم و نور چشمم رسول الله فرمود جبرئیل برایم روایت کرد که خداوند عزوجل به من چنین گفت: «لا اله الا الله دژ من است هر کس این کلمه را بگوید داخل در دژ من خواهد شد و هر کس در دژ من داخل شود از عذابم در امان خواهد بود»

پس از نقل این حدیث پرده را کشیده و حرکت کردند سپس اینگونه فرمودند: «بشروطها وانا من شروطها»؛ «با شرایط آن، و من از شرایط آن هستم»

(شیخ صدوق، التوحید، باب ثواب الموحدین، ص۲۴، ح۲۳؛ عیون اخبارالرضا، منشورات الاعلمی، ج۲، ص۱۳۴، ح۴)

این واقعه در کتب حدیثی و تاریخی شیعه و سنی نقل گردیده و به حدیث «سلسله الذهب؛ زنجیره زرین و طلایی» شناخته می شود.

حدیث زنجیره زرین و علت نامگذاری آن:

حدیث مذکور به عنوان حدیث قدسی نقل شده از امام رضا علیه السلام در باب توحید و شروط بیان گردیده است.

همانگونه که اشاره شد امام رضا علیه السلام این حدیث را هنگام عبور از نیشابور به طرف مرو بیان نمودند و علت نام گذاری آن به «سلسله الذهب» (زنجیره طلایی) آن است که روایان این حدیث تمامشان وجود پاک و مطهر امامان معصوم علیهم السلام هستند تا آنکه به پیامبر صلی الله علیه و آله و سرانجام به خداوند تبارک و تعالی می رسد.

این روایت را عالمانی مانند شیخ صدوق (وفات ۳۸۱ق) در کتاب‌های «توحید»، «الامالی»، «معانی الأخبار» و «عیون اخبار الرضا(علیه السلام)»، شیخ طوسی (وفات ۴۶۰) در «امالی»، فتال نیشابوری (وفات ۵۰۸ق) در «روضة الواعظین و بصیرة المتعظین» طبری آملی (وفات ۵۳۳ق) در کتاب «بشارة المصطفی لشیعة المرتضی» و دیگر عالمان متأخر چون شیخ حرّ عاملی، علامه مجلسی و شیخ عباس قمی با سند و الفاظ مختلف و مضمون واحد نقل کرده‌اند.

از آنجاکه این روایت از قرن سوم هجری قمری به بعد توسط افراد زیادی نقل شده و احتمال توافق یا همدستی بر دروغ آن منتفی است، برخی آن را روایت متواتر دانسته‌اند. (حبیبی‌تبار، مروجی طبسی، توحید و امامت در حدیث سلسلة الذهب، ۱۳۹۲ش، ص۴۴)

حدیث زنجیره زرین در کتب اهل سنت:

حدیث سلسله الذهب تنها در کتب شیعه بیان نشده است و از جمله روایاتی است که در کتب اهل سنت نیز بیان شده و مورد اهمیت آنان قرار گرفته است.

از جمله کسانی که از اهل سنت به این روایت اشاره نموده‌اند حاکم نیشابوری (۴۰۵ ه) ابونعیم اصفهانی (۴۳۰ ه)، ابن حجر هیثمی (۹۷۴ه) و ... هستند که این روایت را بدون بیان قسمت آخر آن یعنی بدون «بشروطها وانا من شروطها» بیان نموده اند. (ابونعیم اصبهانی، تاریخ اصبهان، ج۱ ص ۱۷۵؛ ابن حجر هیتمی، صوائق المحرقه، ۲، ص ۵۹۴)

برخی دیگر از اهل سنت نیز این روایت را همراه با شرط یاد شده بیان نموده‌اند که از جمله آنان می توان به محمد خواجه پارسای بخاری حنفی (۸۲۲ه) قندوزی (۱۲۹۴ه) قاضی بهجت اَفندی شافعی(۱۳۵۹ه) اشاره نمود.

(خواجه پارسای بخاری، تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد علیهم‌السلام، ص۱۵۷_۱۵۹؛ قندوزی، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۲۳؛ قاضی بهجت افندی، تذکرة الخواص من الأمّة بِذِکرخصائص الأئمّة علیهم السلام، ص۳۱۵)

حدیث زنجیره طلایی در سخن بزرگان شیعه و سنی:

علامه مجلسی پس از نقل حدیث نوشته است که استاد ابوالقاسم قشیری گفته است که چون این حدیث با این سند به اطلاع یکی از پادشاهان سامانی رسید آن را با طلا نوشت و وصیت نمود که همراه او دفن کنند. چون درگذشت به خواب کسی آمد و از او پرسیدند خداوند با تو چه کرد؟ گفت: خداوند به خاطر اقرار به «لا اله الا الله» و تصدیق مخلصانه‌ام به نبوت محمد (صلی الله علیه و آله) و این که این حدیث را به قصد احترام و بزرگداشت آن به زر نوشته بودم، مرا بخشید. (مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۹، ص۱۲۷)

اباصلت نسبت به این حدیث می گوید: «اگر این سند بر مجنون خوانده شود خوب می شود» (ابن جوزی ، الموضوعات ج۱، ص ۱۲۸)

سیوطی حدیث سلسله را صحیح بیان کرده است. (الجامع الصغیرمن حدیث البشیر النذیر،ص۳۷۶،ح۶۰۷۴)

ابن هجر هیتمی از علما اهل سقیفه از احمد حنبل نقل می کند: «اگر سند این حدیث را بر دیوانه بخوانند سالم می شود.» (ابن حجز هیتمی، صواعق المحرقه، ج۲، ص۵۹۵)

حافظ ابونعیم از دانشمندان بزرگ اهل سنت می نویسد: «این حدیث، با همین سند از انسانهای پاک، از پدران پاکشان رسیده و یکی از محدّثان بزرگ پیشین، هنگامی که این حدیث با همین سند روایت شد، گفت چنانچه این سند بر فردی مجنون خوانده شود، سالم می گردد» (ابونعیم اصفهانی، حلیةالأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج۳، ص۱۹۲)

دلالت حدیث زنجیره طلایی:

با وجود نقل فراوان و اعتماد بزرگان شیعه و سنی بر این روایت و همچنین با وجود مقالات و نگاشته‌های بسیاری که در تایید آن منتشر شده است، چندی پیش فردی به سبب فهم نادرست خود از روایت و به بهانه دلالت این روایت بر توحید و ولایت امیرمومنان علیه السلام و امامان معصوم علیهم السلام بدون عمل نمودن به قرآن و سنت، این روایت را نپذیرفته و بر آن خورده گرفت!

نظر شما پیرامون این سخن چیست؟

به راستی با چنین بهانه‌هایی می توان این روایت را از اعتبار انداخت و کنار گذاشت؟

آیا چنین برداشتی از این حدیث قدسی قابل تصور است!؟

همانگونه که در ابتدای یادداشت اشاره شد، حضرت پذیرش «لااله الا الله» (توحید) و ورود به دژ و ایمن بودن از عذاب خداوند را، مشروط به پذیرش ولایت خودشان بیان نمودند.

ابتدا باید گفت این سخن حضرت رضا علیه السلام دلالتی بر کنار گذاشتن عمل به قرآن و سنت ندارد.

در حقیقت حضرت با بیان این شرط خواهان آن هستند که بگویند شرط توحید و ورود به یگانه پرستی با پذیرش ولایت ما اهل بیت علیهم السلام بوده و تنها راه ورود به این عرصه ما هستیم.

با توجه به شرایط سیاسی حاکم در آن زمان امام رضا علیه السلام با بیان این سخن بر همگان اعلام می کنند که ولایتعهدی و خلافت ما اهل بیت علیهم السلام امری نبوده که توسط افرادی چون مأمون عباسی تعیین گردد، بلکه امری است که با آن اصل دین یعنی توحید گره خورده و باید خداوند نسبت به این امر تعیین تکلیف کند.

این سخن حضرت که ولایت را شرط برای ورود به عرصه توحید بیان نموده‌اند، مؤید و تأکید کننده بیشتر بر عمل به قرآن و سنت خواهد بود.

مرحوم قاضی نور الله در احقاق الحق پس از بیان روایت و شرطی که در قسمت پایانی امام رضا علیه السلام بیان نموده‌اند می گوید:

«گفته شده است «من شروطها» اقرار به افتراض الطاعه بودن اما م (واجب بودن اطاعت امام) است» (تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق و ازحاق الباطل، ج۱۲، ص۳۹۱)

روشن است شرط بودن پذیرش ولایت امامان (انا من شروطها) در پذیرش توحید جدای از عمل به قرآن و سنت نبوده و

پذیرش ولایت و وجوب اطاعت امامان معصوم علیهم السلام چیزی جز عمل به قرآن و سنت نبوده و آن دو توام با یکدیگرند.

حدیث ثقلین به روشنی بر این سخن دلالت دارد چراکه در آن پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله قرآن و عترت را در کنار یکدیگر شرط عدم گمراهی بیان می کند و از آنجا که اهل بیت و قرآن جدانشدنی و غیر قابل تفکیک هستند در نتیجه پذیرش این شرط بیان شده در روایت مورد بحث چیزی جز عمل به قرآن و سنت را در پی نخواهد داشت.

فهم نقل کنندگان این حدیث نیز این دلالت را تایید می کند چراکه شیخ صدوق پس از نقل این روایت می گوید:

«از شروط لااله الا الله (توحید) پذیرش این موضوع است که [امام‌] رضا (علیه السلام) از سوی خدای عزّوجل [به عنوان‌] امام بر بندگان [برگزیده شده‌] و پیروی از او بر آن ها واجب است» (شیخ صدوق، التوحید، باب ثواب الموحدین، ص۲۵، ح۲۳)

قاضی سعید قمی نیز می گوید: «این شرط به معنای «وصل» است به این صورت که اقرار به امامان دوازده‌گانه از شروط داخل شدن در دژ خداوند است چرا که اعتقاد به امام رضا علیه السلام اقرار به امامت پدرانشان و فرزندان مطهرشان را در پی خواهد داشت» (قمی، قاضی سعید، شرح توحید صدوق، ج ۱، ص ۴۹)

قندوزی در ینابیع الموده پس از بیان روایت و اشاره به شرط امام رضا علیه السلام می گوید: «گفته شده است از شروط «لا اله الا الله» اقرار به امام مسلمین و مفترض الطاعه بودن امام رضا علیه السلام است و قول حضرت علی علیه السلام در غرر الحکم نیز بر این سخن دلالت می کند. (ینابیع الموده، ج۲، ص۱۲۳)

بنابراین حدیث سلسله الذهب نه تنها بر کنار گذاشتن قرآن و سنت نمی انجامد بلکه بر خلاف این سخن رهنمون به قرآن و سنت حقیقی بیان شده از امامان معصوم علیهم السلام است.

سازگاری حدیث زنجیره زرین با آموزه‌های دینی دیگر:

با نگاهی کوتاه و گذرا در آموزه های دینی به سادگی می توان پی برد که شرط پذیرش ولایت امامان علیهم السلام تنها مختص به این روایت و تنها مختص به توحید نبوده؛ در روایات دیگر و مناسک دینی دیگری این شرط مورد تأکید قرار گرفته است:

الف) سازگاری حدیث زنجیره طلایی با قرآن:

در کلام نورانی الهی آیات ۵۶ سوره مائده بیان شده است: «وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»

هر کس خدا و پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند (امامان معصوم) علیهم السلام را ولی خود بداند (پیروز است چراکه) حزب خدا همان پیروزمندان هستند»

در آیه یاد شده به قرینه آیه قبل و شأن نزول آن، منظور از «الذین آمنوا» حضرت علی علیه السلام است بنابراین ولایت خداوند تبارک و تعالی و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام شرطِ قرار گرفتن در حزب الهی بیان شده است.

در نتیجه می توان گفت سخن امام رضا علیه السلام که شرط ورود به توحید را پذیرش ولایت امامان علیهم السلام بیان می نمود در این آیه نیز نمایان است.

(تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۱۲۴؛ شواهدالتنزیل، ج۱، ص۲۴۶)

ب) سازگاری حدیث زنجیره طلایی با روایات دیگر:

در روایات دیگر به طور مستقیم و غیر مستقیم بر این مضمون اشاره شده است.

به عنوان نمونه در کتاب غرر الحکم از حضرت علی علیه السلام سخنی به مانند حدیث امام رضا علیه السلام نقل شده است:

«إنّ لـ «لا إله إلاّ اللّه» شروطا و إنّی و ذریتی من شروطها»

همانا برای لا اله الا الله (توحید) شرط‌ هایی وجود دارد که از جمله آن شرط‌ ها من و فرزندان من هستند. (غرر الحکم، ج ۱، ص۲۲۰، حدیث ۱۰۳)

دو گونه از روایات فهم این حدیث را تأیید می کنند:

  1. روایاتی که تنها راه رسیدن به توحید و معرفت الله را شناخت امام و پذیرش او بیان می کند:

مانند آنکه امام صادق علیه السلام در روایتی نورانی می فرمایند: « بنا عُبد اللَّه و بنا عُرف اللَّه و بنا وُحّد اللَّه تبارک و تعالی و ...» به وسیله ما امامان است که خداوند تبارک و تعالی بندگی می شود و به وسیله ما است که خداوند تبارک و تعالی شناخته می شود و به وسلیه ما است که خداوند تبارک و تعالی یگانه دانسته می شود. (کلینی، کافی، ج۱، ص۱۴۵)

در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام بیان شده است: «... بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْلَانَا مَا عُرِفَ اللَّهُ وَ ...»؛ به وسیله ما خداوند تبارک و تعالی بندگی می شود و اگر ما نبودیم خداوند تبارک و تعالی شناخته نمی شد. (صفار قمی، بصائر الدرجات، محمد بن الحسن ج ۱، ص ۶۱)

در زیارت جامعه نیز بیان شده است: «فالراغب عنکم مارق، واللازم لکم لاحق ... و نوره و برهانه عندکم،... من أراد اللّه‏ بدء بکم، ومن وحده قبل عنکم؛ ... پس هر کس از شما روی بگرداند از دین بیرون رفته، و هر کس در پیوند با شما باشد در پیوند با دین است... نور و برهان خداوند نزد شماست... هر کس خداوند را قصد کرد از شما شروع نمود، و هر کس به توحید او دست یافت تنها از شما پذیرفت»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: إنک و الاوصیاء مِن بعدک عرفاء لا یعرف اللّه‏ إلا بسبیل معرفتکم: تو و اوصیاء و امامان بعد از تو عرفای (حقیقی) هستید و خداوند جز از طریق معرفت شما شناخته نمیشود. ( بحار الأنوار، ۲۳/۹۹)

أمیرالمؤمنین علیه السلام می‏فرمایند: «نحن الاعراف الذی لا یعرف اللّه‏ إلا بسبیل معرفتنا؛ ما آیینه‏های شناختی هستیم که خداوند جز از راه شناخت ما شناخته نمی‏شود...» (شیخ حر عاملی، إثبات الهداة، ج ۱، ص ۵۹).

همچنین از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «بین خداوند و حجتش هیچ حجابی نیست و خداوند در برابر حجتش هیچ پوششی ندارد. ما دروازه‌های خدا، صراط مستقیم، مخزن علم او، ترجمان وحی او، ما رکن های توحید او و جایگاه سرّ او هستیم.» (شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص ۳۵، ح ۵)

در قسمتی از زیارت جامعه کبیره نیز امامان علیهم السلام ارکان توحید الهی خطاب گردیده‌اند. بی تردید یکی از معانی ارکان توحید بودن امامان علیهم السلام معنای ذکر شده در این قسمت خواهد بود.

  1. روایاتی که یگانه پرستی و پذیرش دین و اعمال را در گرو پذیرش امامت بیان می کنند:

امام سجاد علیه السلام می فرمایند: «اگر کسی به اندازه عمر نوح عبادت کند «ثم لقی الله بغیر ولایتنا لم ینفعه ذلک شیئا» سپس خدا را ملاقات کند بدون ولایت ما نفعی از آن عبادت نمی ‌برد» (حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۹۳)

امام باقر علیه السلام می فرمایند: «کسی با عبادتی به خداوند نزدیک شود ولی امامی از طرف خدا برای او نباشد، هر چند تلاش نموده باشد عملش پذیرفته نمی‌شود» (حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۹۰، روایت ۱، احیاء التراث العربی)

امام صادق علیه السلام فرمودند: «...لایقبل الله من العباد عملا الا بمعرفتنا» خداوند عمل بندگان را بدون معرفت به ما نمی پذیرد. (کلینی، کافی، ج ۱، ص ۱۴۴)

روایات در این سخن بسیار است که به عنوان نمونه به این موارد اشاره شد.

با توجه به آنچه بیان گردید روشن شد حدیث زنجیره زرین (سلسله الذهب) یک حدیث قدسی بوده که در کلام نورانی امام رضا علیه السلام از پدرانشان تا خداوند تبارک و تعالی بیان گردیده است.

در این حدیث به روشنی رابطه عمیق توحید و ولایت اهل بیت علیهم السلام نمایان شده و ولایت امامان از شرایط توحید بیان گردیده است.

شرطیت در اینجا از دو حال خارج نخواهد بود:

۱- پذیرش ولایت و امامت شرط فهم و درک توحید است. به این بیان که تنها راه رسیدن به شناخت حقیقی نسبت به خداوند تبارک و تعالی و رسیدن به توحید صحیح مورد تأیید حق تعالی، شاگردی امامان معصوم علیهم السلام و استفاده از کلام آنان است.

۲- پذیرش ولایت در موحّد دانستن فرد اثر مستقیم دارد. به این بیان یگانه پرست کسی است که ولایت امامان علیهم السلام را پذیرفته باشد، در غیر اینصورت هر چند اقرار به توحید داشته باشد؛ ولی موحّد و یگانه پرست دانسته نخواهد شد.

بنابراین با توجه به نقل بسیار حدیث مذکور، تأیید بزرگان نسبت به آن و سازگاری آن با روایات دیگر، گفته خواهد شد که حدیث سلسله الذهب و یا زنجیره طلایی مورد پذیرش بوده و نمی توان با بهانه های بی فایده و غلط خدشه‌ای بر آن وارد نمود.

والسلام علی من اتبع الهدی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha