به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب معاد عرفانی که از سوی پژوهشکده تحقیقات اسلامی منتشر شده به طرح مباحثی پیرامون دنیا، آخرت، بهشت، دوزخ، برزخ، احتضار و... پرداخته که بخش های مهم این کتاب را در شماره های گوناگون تقدیم نگاه شما فرهیختگان خواهیم کرد:
مقدمه
همه انسان ها یقین دارند که روزی خواهند مرد و طومار زندگی شان درهم پیچیده خواهد شد. اما این کـه انـسـان پـس از مـرگ چـه مـی شـود؟ بـه کجا می رود؟ و چه سرنوشتی در انتظار اوست ؟ از پرسش هایی است که خرد آدمی از پاسخ دادن به آن ها ناتوان است و آنچه در این باره می داند، بـرگـرفته از آگاهی هایی است که ادیان الهی به او داده اند. در این میان کتاب آسمانی قرآن بـه هـمـراه سـخـنـان پـیـامـبـر گـرامـی اسـلام و امـامـان مـعـصـوم: بـیـش تـریـن و مـسـتـدل تـرین بیان را در اثبات معاد و نیز چگونگی عالم پس از مرگ در اختیار انسان قرار داده اند.
در کـتـاب معاد عرفانی رخدادهای عالم برزخ و قیامت از زبان پاک قرآن و معصومین بیان شده است.
شـرح حـوادث پـس از مـرگ از سـوی خـدا و بـرگـزیدگان معصوم، مؤ منان را در فضای هیجان انـگـیـز و نـاشـنـاخـتـه پـس از مـرگ قـرار مـی دهد و از این رهگذر بر ایمانشان می افزاید، بر رفـتـارشـان تـاءثیر می گذارد و احساس پیوند دنیا و آخرت را در دلشان تقویت می کند و این حـقیقت را باور می کنند که سرنوشت جهان آخرت به افکار، کردار و اخلاق زندگی دنیوی گره خـورده و آدمی، آخرت خود را در آیینه دنیای خویش می تواند ببیند.
این موضوع در خطبه بیستم نهج البلاغه چنین بیان شده است:
اگـر آنچه را مردگان شما پس از مرگ دیده اند، می دیدید، بی تابی می نمودید و هراس بر شـمـا چـیـره می شد و اگر آنچه را نشنیده اید، می شنیدید، سر به فرمان خدا می آوردید. ولی آنـچـه را مـردگـانـتـان پـس از مـرگ دیـده اند، اکنون از چشم شما نهان است و به زودی پرده ها بـرداشـتـه می شود. [ ای مردم ] بینایتان کردند اگر بنگرید! شنوایتان کردند اگر بشنوید! هـدایـتـتـان کـردنـد اگـر هـدایـت پذیرید. به راستی می گویم که عبرت ها و اندرزها بر شما آشـکـار شـده و از هـر چه می باید دوری جویید شما را منع کردند و پس از فرشتگان آسمانی، جز انسان [ واجد شرایط] فرمان خدا را ابلاغ نخواهد کرد.
* رابطه دنیا و آخرت
در مـیـان موجوداتی که در پهنه گیتی زندگی می کنند، ویژگی انسان آن است که به واسطه قدرتی که خداوند، در اختیار او قرار داده، می تواند سایر موجودات را به استخدام خود درآورد و در جهت منافع خود، آن ها را به کار گیرد؛
وَسَخَّرَ لَکُمْ مَّا فِی السَّمَوَاتِ وَمَا فِی الاَْرْضِ جَمِیعا (جاثیه:۱۳)
او آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، همه را از سوی خودش مسخّر شما ساخته است.
حال، از این جهان هستی و مواهب و نعمت های آن به (دنیا) تعبیر می شود.
*دنیا، هدف یا وسیله ؟
دنـیـا، بـرای انسان آفریده شده و انسان ها در برخورد با آن دو گونه اند: گروهی آن را هدف قـرار داده، دسـت یـابـی بـه زنـدگـی دنـیـا و مـظـاهـر آن، سـراسـر فکر و ذهنشان را به خود مـشـغـول سـاخـتـه و به هر قیمتی می خواهند به آن برسند. گروهی نیز دنیا را وسیله ای برای رسیدن به زندگی بهتر در سرای آخرت می دانند. به تعبیر امام علی (ع):
اَلدُّنْیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ وَالنّاسُ فیها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ نَفْسَهُ فَاَوْبَقَها وَرَجُلٌ اِبْتاعَ نَفْسَهُ فَاَعْتَقَها(۲)
دنیا گذرگاه است نه قرارگاه و مردم در آن دو دسته اند: یکی آن که در دنیا خود را می فروشد [ و دنـیـا را هـدف مطلوب خود می داند] و خویش را به هلاکت می افکند؛ و دیگری آن که خویشتن را باز می خرد و [ از قید دنیاپرستی ] آزاد می کند.
دنـیـا سـرای نـاپـایـداری اسـت کـه انـسـان بـرای انـدوخـتـن زاد و تـوشـه و کـسـب کـمـال و مـعـرفـت، بـه آن گـام نـهـاده اسـت. بـه هـمـیـن دلیـل، خـداونـد انـسـان را بـا انـواع آزمـایـش هـا و تـمـریـن هـای سـخـت از قـبـیـل انـجـام کـارهـای عـبـادی، پـرهـیـز از خـواسـتـه هـای نـفـسـانـی، تحمل سختی ها و گرفتاری ها می پروراند و برای زندگی ابدیِ سرشار از خیر و برکت آماده می کند.
روزی پـیـامـبر(ص )، در منزل خود بر روی حصیری استراحت می کرد، یکی از اصحاب وارد شد. حـضـرت برخاست در حالی که اثر حصیر بر پهلوی ایشان مانده بود، آن شخص متاءثر شد و عرض کرد: ای پیامبر خدا! فرش بهتری تهیه نمایید. حضرت فرمود:
ما لی وَلِلدُّنْیا ما مَثَلی وَمَثَلُ الدُّنْیا اِلاّ کَراکِبٍ سارَ فی یَوْمٍ صائِفٍ فَاسْتَظَلَّ تَحْتَ شَجَرَةٍ ساعَةً مِنْ نَهارٍ ثُمَّ راحَ وَتَرَکَها(۳)
مـرا بـا دنـیـا چـکـار! مـَثـَل مـن و دنیا، مَثَل سواری است که در روز گرمی در زیر سایه درختی ساعتی بیاساید و شامگاه برود و آن را ترک کند.
امام سجاد(ع)، به نقل از سخنان حضرت مسیح (ع) خطاب به حواریون، فرمود:
اِنَّمَا الدُّنْیا قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوها وَلا تَعْمُرُوها(۴)
دنیا، پلی است. پس، از آن عبور کنید و به آبادانی و تعمیر آن نپردازید.
در تعبیرهای دیگر، از دنیا به عنوان سرای گذر، تجارتخانه، دارالموعظه، مصلّی و مانند آن یـاد شـده اسـت.(۵) ایـن تعابیر حکایت از آن دارد که نباید به دنیا به عنوان یک هدف نـهـایـی نـگـریـسـت، بـلکـه دنـیـا ابـزاری جـهـت انـدوخـتـن سـرمـایـه عمل صالح و تحصیل معارف الهی و بهره مندی از آن ها در سرای ابدی است.
امـیرمؤمنان (ع) در نامه ای به شریح قاضی، که خانه ای را به هشتاد دینار خریده بود، او را از دلبـسـتـگی و هدف قرار دادن دنیا برحذر داشته، فرمود: اگر وقت خرید خانه نزد من آمده بودی قباله ای این گونه می نوشتم که رغبت نکنی آن خانه را به یک درهم معامله کنی:
خـریـدار: بـنده ای خوار. فروشنده: بنده ای در آستانه کوچ. مورد معامله: خانه ای از خانه های فـریـب آبـاد در مـنـطـقـه نـیـستان خطه تباهان. این خانه از چهارسو به چهار حدّ محدود است: حدّ اول، بـه زمـیـنـه انـواع آفـات مـنـتهی می شود. حدّ دوم، به کانون انگیزه های هر گونه مصیبت پـایـان مـی یـابـد. حـدّ سـوم، بـه هـوس هـای سـقـوط آفرین می انجامد. حدّ چهارم، به شیطان اغواگر می رسد و درب این خانه از حد چهارم باز می شود.(۶)
* ستایش یا نکوهش دنیا؟
در شماری از روایات معصومین:، نوعی از تعریف و تمجید از دنیا به چشم می خورد و در عده ای دیـگـر، از دنـیـا نـکـوهـش شـده و از بـی اعـتـنـایـی بـه آن سـخـن بـه مـیـان آمده است. به عنوان مثال درباره تمجید از دنیا آمده است:
ـ (دنیا، جایگاه صدق و راستی است.)
ـ (دنیا، مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان است.)
ـ (دنـیـا، مـحـل نزول وحی خدا و تجارتخانه اولیای حق است.)(۷)
و درباره تقبیح دنیا نیز فرموده اند:
(دنیا، منزل سختی و فناست.)
(دنیا، فریبنده و خطرناک است.)
(دنیا، مانند ماری است که ظاهری خوش خط و خال ولی باطنی کشنده دارد.)
(دنیا، سرای غرور، محله فانی شوندگان و کوی هالکان است.)(۸)
آیـا بـه راسـتـی مـیان این دو گونه تعبیر، تناقض وجود دارد؟ و یا وجه جمعی بین این تعابیر به ظاهر متضاد می توان یافت ؟
پـاسـخ ایـن اسـت کـه دنـیـا در اصـل و ذات خـود، مذموم و ناپسند نیست، بلکه ناپسندی دنیا به دلبـسـتـگی انسان و نحوه استفاده اش از آن مربوط می شود؛ اگر انسان دنیا را به خاطر دنیا و دسـت یـابـی بـه لذت هـای آن بخواهد و اموال و املاک، جاه و مقام، قدرت و مکنت در نظرش هدف شـود و تـا حـد پـرسـتـش بـه دنـیـا علاقه و دلبستگی پیدا کند و از آخرت و مرگ و قیامت وحشت داشته باشد، چنین دنیایی مورد مذمت شدید است.
اما اگر دنیا را بدان سبب بخواهد که از ثروت و اموال آن، حاجت نیازمندان را برطرف سازد و یا با جاه و مقام آن، حقی را به صاحبش برساند و در آن اعـمـال خـداپـسـنـد انـجـام دهد، چنین دنیایی نه تنها مذموم نیست که مورد ستایش نیز قرار گـرفـتـه اسـت. بـنـابـرایـن نـکـوهیده یا پسندیده بودن دنیا، بستگی به چگونگی رویکرد و عـمـلکـرد انسان به دنیا دارد.
این سخن امیرمؤمنان (ع) نیز به دو گونه نگرش به دنیا توجه می دهد و یکی را می ستاید و دیگری را نکوهش می کند:
وَاِنَّمـَا الدُّنـْیـا مـُنـْتـَهـی بـَصَرِ الاَْعْمی لا یُبْصِرُ مِمّا وَراءَها شَیْئا وَالْبَصیرُ یَنْفُذُها بَصَرُهُ وَیـَعـْلَمُ اَنَّ الدّارَ وَراءَهـا فـَالبَصیرُ مِنْها شاخِصٌ وَالاَْعْمی اِلَیْها شاخِصٌ وَالْبَصیرُ مِنْها مُتَزَوِّدٌ وَالاَعْمی لَها مُتَزَوِّدٌ(۹)
دنـیـا، نـگاه کوردلان را بن بستی است که فراسویش هیچ نمی بیند، ولی بینش مند [بصیر] با آگـاهـی از ایـن اصـل کـه سـرای راسـتین او، جهانی دیگر است، فراسوی دنیا را در قلمرو نگاه خـویـش مـی آورد. چـنـیـن اسـت کـه بـیـنـش مـنـد را نـگـاه از دنـیـا و کوردل را نگاه به دنیا است. بینش مند از دنیا و کوردل برای دنیا توشه می گیرد.
* دنیا، کشتزار آخرت
آنـان کـه از فـرصت کوتاه عمر بهره می گیرند و زاد و توشه ای برای آخرت خود فراهم می سـازنـد، کـسـانـی هـسـتـنـد کـه دنـیـا را مـحـل کـشـت و آخـرت را محل برداشت می دانند؛ چنان که رسول خدا(ص ) فرمود:
اَلدُّنْیا مَزْرَعَةُ الا خِرَةِ(۱۰)
اینان، آنچه را در توان دارند، از عمل صالح و کارهای خیر، در طبق اخلاص می گذارند و برای فردای خویش پیش می فرستند. با توجه به این روایت، آنچه در آخرت نصیب انسان می شود، محصول و تکامل یافته همان بذرهای اعمال نیک و بدی است که در این جا افشانده است. همان طور کـه مـحـال اسـت انـسـان جـو بـکـارد و گـنـدم بـرداشـت کـنـد، مـحـال اسـت در دنـیـا اندیشه ناصواب، خلق و خوی حیوانی و کردار ناشایست داشته باشد و در آخرت از بهشت و مواهب الهی بهره مند گردد.
بـنـابراین، انسان باید آماده وداع با این جهان و گام نهادن در سرای دیگر باشد و پیش از آن کـه فـرصـت از دست برود، با آینده نگری به تهیه ساز و برگ مناسب و آنچه لازمه این سفر پر خوف و خطر است، بپردازد.
در تمثیلی زیبا آورده اند که:
مرد غریبی وارد شهری شد، دید مردم گرد آمده اند و انجمنی برپاست، همین که وارد آن جمع شد بـه اسـتقبال او آمدند و او را به پادشاهی خود برگزیدند. مدّتی گذشت و آن مرد از این ماجرا درشـگـفـت بـود.
روزی بـا یـک نفر از اهل شهر که بیش از دیگران با او نشست و برخاست داشت، خـلوت کـرد و حـقـیـقـت پـادشـاهـی و حـکـومـت خـود را از او سـؤ ال کـرد.
آن مـرد گـفـت: در ایـن شـهر، هر سال یک نفر غریبه را به پادشاهی برمی گزینند و چـون سـال پـایـان گـرفـت، او را بـرهـنـه کـرده و بـی زاد و توشه در بیابانی خشک رها می سـازنـد. پـادشاه از شنیدن این سخن به خود آمد و مخفیانه دستور داد تا در بیابان حومه شهر، قصری مجهز برایش بنا کنند و انبارهای آذوقه در آن فراهم کنند و نیز خدمتکاران مورد اعتماد خود را به آن جا فرستاد. چون مدّت یک سال، سپری گردید، مردم شهر اجتماع کردند و او را برهنه و دسـت خـالی در بـیـابـان رهـا کـردنـد. او بـه قـصـر آمـاده خـود وارد شـد و نـتـیـجـه مال اندیشی و آینده نگری خود را دریافت کرد.(۱۱)
زنـدگـی ما در دنیا، همانند پادشاهی یک ساله آن مرد غریب است. پس از مردن، بازماندگان در اولیـن فـرصـت مـا را از خـود جـدا مـی سـازنـد و حـتـی تـاب تـحـمـل جـسـدمـان را بـرای مـدت کـوتـاهـی هـم نـدارنـد، آن را در پـارچـه هـایـی پـیـچـیـده، به دل خاک می سپارند. حال اگر در چند روزه دنیا و فرصتی که در اختیار داریم، به فکر آخرت، قـبـر و عـالم بـرزخ بـوده و زاد و تـوشه فراهم کنیم در جهان دیگر متنعم خواهیم بود؛ چنان که حضرت علی (ع) فرمود:
هـر کـس در ایـّام امـیـد [ فـرصـت دنـیـا] و پـیـش از فـرا رسـیـدن اجل، به عمل صالح پردازد، اعمالش به او سود می بخشد و فرارسیدن مرگش، زیانی به او نـمـی رسـانـد و کـسـی کـه در آن ایـّام، پـیـش از فـرا رسـیـدن اجل، در عمل کوتاهی کند، گرفتار خسران شده و فرا رسیدن مرگش برای او زیان بخش خواهد بود.(۱۲)
خلاصه
دنـیـا، هـدف نـیـسـت، وسـیـله و گـذرگـاهـی بـرای نـیـل بـه کمال اخروی و زندگی ابدی است.
دنیا، در اصل و ذات خود، مذموم و ناپسند نیست. ممدوح و مذموم بودن آن به نحوه استفاده انسان از آن بـسـتـگـی دارد. اگـر انـسـان، دنـیـا را به خاطر دنیا و دست یابی به لذّت های زودگذر آن بـخـواهـد، چـنـیـن دنـیـایـی مـذمـوم اسـت، ولی اگـر دنـیـا را وسـیـله ای بـرای نیل به آخرت بداند و در این راستا از آن بهره گیرد، مذموم نبوده، بلکه مورد ستایش است.
دنـیـا، مـحـل کـشـت و آخـرت مـحـل بـرداشـت اسـت بـه هـمـیـن جـهـت آبـادانـی آخـرت در گـرو عمل صالح است.
پینوشتها:
۱- ـ بـخـشـی از حـکـم مـقـام مـعـظـّم رهـبـری به نماینده ولیّ فقیه در سپاه پاسداران (۶ / ۴ / ۱۳۶۹).
۲-. نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت ۱۲۸، ص ۱۱۵۰.
۳-. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۱۲۳.
۴-. همان، ج ۱۴، ص ۳۱۹.
۵-. نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت ۱۲۶، ص ۱۱۴۸.
۶-. نهج البلاغه، نامه سوم، ص ۸۳۴ و ۳۵، با اندکی تغییر.
۷-. همان، حکمت ۱۲۶، ص ۱۱۴۸.
۸-. همان، خطبه ۸۲ و نامه ۶۸ و ۳.
۹-. همان، خطبه ۱۳۳.
۱۰-. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۲۵.
۱۱-. منازل الاخرة، شیخ عباس قمی، ص ۱۰۹.
۱۲-. نهج البلاغه، خطبه ۲۸، ص ۱۰۰.










نظر شما