یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۳
مقاله | بررسی سود و زیان‌های فرزندآوری

حوزه/ در این مقاله با رویکردی سودگرایانه، پیامدهای روانشناختی این انتخاب را بررسی می‌کند تا دریابد آیا لذت و منفعتی که به ارمغان می‌آورد، بر چالش‌ها و مسئولیت‌های آن فائق می‌آید یا خیر.

به گزارش خبرگزاری حوزه، سیده زینب رضوانی، حسین رضائیان در مقاله ای با عنوان «نقد و بررسی دلایل روانشناختی سودگرایان بر فرزندآوری» به بررسی این موضوع پرداخته اند که تقدیم شما فرهیختگان خواهد شد:

چکیده:

امروزه فرزندخواهی و فرزندآوری یکی از مسائل مهم و تأثیرگذار اجتماعی، اخلاقی، حقوقی در جوامع بشری است. گسترش یا عدم گسترش آن، موضوع نزاع موافقان و مخالفان است. موافقان ادله‌ای نظیر زنده شدن ایام خردسالی و کودک درون والدین، ایجاد آرامش روانی ناشی از رشد اقتصادی- اجتماعی برای خود و جامعه، شادی والدین، تحقق انگیزه‌های والدین و غیره را در راستای گسترش فرزندخواهی ذکر کرده‌اند.

در مقابل مخالفان نیز استدلال‌هایی مبنی بر مسئولیت سنگین فرزندآوری، مشکلات جسمی و روانی برای مادر، خطرات زیست محیطی و عدم آرامش روانی برای پدر و مادر و غیره را مطرح می‌کنند. تبیین و تحلیل این موضوع در اخلاق هنجاری با رویکرد سودگرایانه نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است زیرا اساس این دیدگاه سود و لذت بیشتر برای اکثر افراد است.

اگرعملی چون فرزندآوری سود بیشتری برای اکثر افراد در پی داشته باشد، به لحاظ اخلاقی درست است و در غیر این صورت نادرست خواهد بود. ازآنجاکه یکی ازمنافع مهم برای انسان درهرمسئله‌ای منفعت روانشناختی آن است و زمینه‌ساز ترغیب فرد به یک عمل یا عدم آن می‌گردد، در این پژوهش پیامدهای روانشناختی فرزندآوری ازنگاه سودگرایان موافق و مخالف فرزندآوری به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی ونقد شده است.

دلایل سودگرایان مخالف فرزندآوری

در مقابل دلایل ذکر شده از سوی مدافعان فرزند آوری، برخی مخالفان فرزندآوری به لحاظ روانشناختی دلایلی را مطرح می‌کنند که افراد را ترغیب به فرزند نیاوردن می‌کند.

۱. مسئولیت سنگین فرزندآوری

اسمیلنسکی در مقاله خود با عنوان «آیا الزامی اخلاقی بر فرزندآوری وجود دارد؟»

اعتقادش را در مسئله فرزند آوری چنین مطرح می کند که با وجود مسئولیت و تعهدات سنگین فرزند آوری زوجین با تصمیمی شخصی خواستار نقش پدری یا مادری می شوند.

در حالی که برخی مدعی اند که داشتن فرزند، برای رسیدن به آسایش شخصی، تصمیمی نامعقول است و مورد پذیرش اجتماع نیست. اگر انسانها احساس کنند که بدون داشتن فرزند خوشبخت تر هستند یا ملزومات زندگی آنها نداشتن فرزند را به آنها تحمیل کند، نمی توان جلوی حق انتخاب آنها را گرفت.

در واقع این گونه افراد مسئولیت فرزند آوری و فرزندپروری را بسیار مهم می دانند و معتقدند که آنها از عهده این مسئولیت برنخواهند آمد. در حقیقت این والدین نگران عواقب فرزندآوری هستند که مبادا نتواند الگوی مناسبی برای فرزندان خویش باشند ونتواند آنها را به‌طور صحیح تربیت کنند، درواقع مشکلاتی که داشتن فرزند اغلب برای والدین ایجاد می کند، به شکلی خاص، انتخاب آنان را برای داشتن فرزند تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ به طوری که در جوامع مدرن امروزی یکی از دلایل زوجین برای عدم فرزندآوری، مخاطره پرورش فرزند در جوامعی است که موانع تربیتی بسیاری را به همراه دارد، علاوه بر آن آوردن فرزند زمینه برهم زدن آرامش روانی است.

فرزندآوری با توجه به تعهدات و مسئولیت هایی که برای والدین درپی دارد، نه تنها کار ساده ای نیست، بلکه بسیار دشوار و همراه با پیچییدگی های فراوان است، نظیر دوران سخت بارداری، شب بیداری در ابتدای نوزادی، فشارهای درمان در زمان بیماری کودک، تنش‌های تربیتی در دوران کودکی، هزینه های اقتصادی و روانی دوران مدرسه و بحران نوجوانی. این مسائل نیازمند کار و هزینه بسیار است و مسئولیتی عظیم و دراز مدت دارد. تصمیم برای فرزندآوری در این جهان دارای مخاطرات عاطفی دیگری نیز هست چگونه می توان فرزندآوری را اخلاقی دانست؟

٢. خطرات جسمانی و روانی احتمالی فرزندآوری بر مادر

برخی معتقدند تولد فرزند برای مادر دارای خطرات احتمالی زیادی است؛ نظیر افزایش فشار خون در هنگام حاملگی، افزایش قند خون دوران بارداری، ابتلا به بیماری خاصی مانند سرخجه، مشکلات جسمی و روانی نوزاد، جهش کروموزومی، تولد فرزند ناسالم، نقص ژنتیکی کودک و هر عامل محیطی آسیب‌زا پیش از تولد با عنوان تراتوژن از اینرو، فرزندآوری نتایج خوبی در پی ندارد؛ در نتیجه، طبق معیار سودگرایی، امری پسندیده نیست.

۱) هر آنچه که دارای سود بیشتر برای افراد باشد اخلاقی است.

۲) فرزندآوری احتمال آسیب به جسم و حالات روانی مادر را به همراه دارد، چون فرزندآوری منجربه ایجاد مشکل در بدن مادر می گردد.

۳) پس فرزند آوری امری غیراخلاقی است.

نقد استدلال های سودگرایانه بر فرزندآوری

۱. نگاه ابزاری به فرزند

در نقد استدلال های موافقان فرزندآوری باید گفت در استدلال های مطرح آنچه مهم است نتایج خوب یا بد اعمال است، این که چه کسی با چه نیتی و با چه وسیله ای این فعل را انجام می دهد، مهم نیست.

در مسئله فرزندآوری نیز مهم پیامد مطلوبی است که به دنبال دارد، نه نیت عمل که تولد کودک با نیت ابزاری باشد یا غیر آن؛ آیا فرزند از جهت انسان بودن خودش ارزشمند است ؟(دارای ارزش ذاتی است) یا ارزش او منوط به سودی است که برای والدین دارد؟

این نکته در نقد استدلال های مطرح نظیر زنده شدن کودک درون والدین؛ شادی والدین، تحقق انگیزه های والدین و فرزندآوری و ایجاد آرامش روانی ناشی از رشد اقتصادی _ اجتماعی برای خود و جامعه کاربرد دارد. ا گرچه انسان از فرزندآوری سود روانشناختی کسب می کند، اما تولید فرزند تنها به این دلایل حاوی نگاه ابزاری به فرزند است در صورتی که اگر این ابزار در مواقعی کارایی لازم رانداشته باشد و آن هدفی که والدین یا جامعه دنبال می کند، محقق نگردد، با تأکید بر آزادی، لذت گرایی، جست وجوی زندگی عاشقانه بدون سختی و گرفتاری و غیره تنها به دنبال سودهای کلان اقتصادی بوده و موجب از بین رفتن معنویت و ارزش های اخلاقی انسانی در دنیا می گردد، بنابراین لازمة این مسئله آن است که در صورت عدم تحقق سود لازم و تنافی وجود فرزند با منافع مورد نظر، به بهانه‌ای متعدد مانند لزوم حضور زنان در فعالیت اجتماعی، به مخالفت با بارداری، زایمان و فرزندپروری و درنهایت بر آسان ترین، خشن ترین و غیرانسانی ترین راه خلاصی از این گرفتاری یعنی سقط جنین تأ کید کند و آن را مجاز شمارد.

ازاین رو،اگر به روش و میزان صحیح فرزند آوری توجه نشود، جامعه دچار اختلال و چه بسا کاهش ارزش و کرامت انسانی خواهد شد. پس لازم است به رشد صحیح جمعیت در کنار دلایل روانشناختی برای والدین توجه شود و بر کرامت ذاتی انسان، حق حیات جنین، ارزش ذاتی وجود انسان و عدم نیت ابزاری در مسئله فرزندآوری در کنار پیامدهای مثبت و منفی که دارد تأکید گردد.

نقد استدلال فرزندآوری و پذیرش مسئولیت سنگین

در نقد استدلال فرزندآوری و پذیرش مسئولیت سنگین آن میتوان اینگونه اظهار داشت که هر زمان انسان تصمیم می‌گیرد که تولیدمثل کند، در این تصمیم حداقل دو ویژگی اساسی و اخلاقی وجود دارد؛ این دو ویژگی اساسی عبارتند از:

اول این که خود بچه ها کسی را برای به وجود آمدن انتخاب نمی کند، درواقع در تولید مثل طبیعی زمانی که یک زوج تصمیم می گیرند صاحب فرزندی شوند، این زوج نمی توانند نظر فرزندی که قرار است به دنیا بیاید را جویا شوند و تنها بر اساس تمایلات و خواسته های زوجین است که وجود یا عدم وجود فرزند تعین می شود.

از طرف دیگرانسانی که هنوز ماهیت و وجود پیدا نکرده است نمی تواند دخل و تصرفی در چگونگی وجود خود داشته باشد؛

برای مثال، انسان ناموجود نمی تواند درباره چگونگی کیفیت انتقال ویژگی های والدین تصمیم‌گیری کند.

این استدلال که از حق شخصی زوجین در امور ابتدایی مانند فرزندآوری سخن به میان می‌آورد، با اساسی ترین باورهای ما دربارة حقوق مان در آزادی انتخاب، حریم خصوصی، خودشکوفایی، عدم اجبار در پذیرفتن تکلیف و.. .

مرتبط است؛ حال اینکه چقدر در انجام عملی فرزندآوری زوجین اهمیت قائل شوند، امری مهم است؛ زیرا این خود زمینه تکامل و ارتقاء آنها است که به دقت در زمانی مناسب با وجود شرایط از نقطه امن خود خارج شده و فضای جدید زندگی همراه با فرزند را تجربه نمایند.

علاوه بر نکات فوق تا حدودی این نکته درست است که برخی افراد نمی تواند والدین خوبی باشند، ولی در پاسخ به این مسئله می توان گفت: اول اینکه این احساس که کلا والدین نمی توانند پدر و مادر خوبی باشند نادرست است

هیچ کسی پدر یا مادر متولد، نمی شود و پدر و مادر شدن نیاز به استعداد فراوان ندارد و چنین نیست که تنها نخبه این مسئولیت را پذیرند، بلکه همه افراد جامعه توانایی پذیرفتن این مسؤلیت را دارند.اینکه شخصی نقش والدین بودن رابه خاطر سختی مسئولیت آن واین اعتقاد که اواز توان انجام این مسؤلیت برنمی آید، نپذیرد، منطقی به نظر نمی‌رسد،

البته این نکته به طور جزئی قابل پذیرش است که در بعضی شرایط مثلا در بازه های سنی خاصی فرزند آوری مناسب به عنوان مثال ممکن است بعضی از والدین در بازه سنی مناسبی صاحب فرزند نشده باشند اما مانند بسیاری از والدین نوجوان؛ زیرا مسئله زاد و ولد در هر شرایطی مناسب نیست، بلکه قبل از آن نیاز به مقدمات خاصی دارد که آموزش فرزندپروری یکی از این مقدمات ضروری است که آشنایی با آن برای زوجینی که قصد فرزند آوری دارند دارای اهمیت است، با این حال، در شرایط عادی، جایی که غالبا فقط بی میلی دخیل است، این استدلال اعتباری ندارد،

ترس از این که نتوان به فرزند خود عشق ورزید و زندگی رضایت بخشی را برای او فراهم کرد، نامعقول است برای درک بهتر موضوع می توان مثالی ساده زد تمام کسانی که تحصیل می کنند اگر این گونه فکر کنند که ممکن است تحصیل آنها به نتیجه ای نرسد و یا اگر برای آزمونی مطالعه می کنند، ممکن است حد نصاب آزمون را کسب نکنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟

قطعا کسی به تحصیل فکر نخواهد کرد و جامعه با مشکلات کلانی روبه رو خواهد شد.

آنچه که بین هدف بشر و تلاش او هماهنگی ایجاد می کند، امیدواری و دوری از یأس است.امید همچون نقطه عطفی است که انسان را به آینده امیدوار می کند و او را برای رسیدن به هدفش ثابت قدم نگه می دارد به هر حال اشخاص بسیاری هستند که با وجود اینکه در امر فرزندآوری اعتماد به نفس دارند نسبت به آن بی‌میل هستند و به فرزندآوری رغبتی نشان نمی دهند.

علاوه بر موارد بالا افراد بسیاری علاقمندند تا ژنتیکشان توسط اجدادشان تداوم یابند. میل به جاودانگی خاصیت طبیعی و ذاتی انسان است.

انسان دوست دارد که جاودانه بماند و با کمک نوادگان و ندیده ها ژن های خانوادگی را گسترش دهد؛ خاطراتش پس از مر گش به یاد آورده شود و ارزش هایش پاس داشته شود.

همچنین ممکن است داشتن فرزند برای گسترش فرهنگ یک خانواده و نسل مهم باشد،. بسیاری از فعالیتها نظیر اعمال دینی، زبانها و گویشها؛،مشغولیتها و اجتماعات و حتی فرهنگ یک جامعه برای شکوفایی خود به تعدادی از انسانها وابسته اند، به طور قطع شمابه چنین گروههایی تعلق دارید و با آنها شناخته شده اید یا می شوید.

بنابراین وجدان اخلاقی شما را بر آن می دارد تا مسئولیت خود و نقش تان را در برابر آینده ماندگار این گروهها و فرهنگها بر عهده بگیرید؛ حتی گاه ممکن است شما احساس تعلقی به آن گروه نداشته باشید، اما صرف عضویت در گروه بدان معنا است که شما می توانید در مسئولیت مربوط به نابودی یا زوال آن سهیم باشید.

اهمیت اخلاقی این مسئله در جایی روشن می گردد که گاهی صرف انتخاب و ترجیح های شما مهم نیست بلکه به ارزش حیات و زندگی آن مسئله وابسته است. شنیده می شود که خانواده های بسیار زیادی با آداب و رسوم واستعدادهای ویژه که برای جوامع بشری در طول زمان های متعدد ثمربخش بوده‌اند، در حال انقراض هستند؛ زیرا افرادی که حلقه آخر آن سلسله بوده اند، تصمیم گرفته‌اند که بچه دار نشوند.

ایجاد چنین شرایطی نشان می دهد که افرادی در آن گروه‌ها در عمل به وظیفه خود کوتاهی کرده و از نظر اخلاقی کار نادرستی انجام داده اند و راضی به وضعیت کاهش جمعیت و عدم ثمرات حاصل از آن شدند.

این مسؤلیت آن ها بوده است که برای حفظ تداوم زند گی تلاش کنند ثمرات خانوادگی مربوط به این خانواده ها ممکن است به عوامل ژنتیک یا محیط اجتماعی فرهنگی خاص یا هر دوی اینها وابسته باشند اما به هر حال، اگر ما ارزش آن ثمرات را جدی بگیریم، این دعوی موجه می شود که کسانی که مسئول از بین رفتن این ارزش هستند، از نظر اخلاقی بالقوه مقصرند؛زیرا این افراد می توانستند با فرزندآوری از ایجاد این نابودی دردنا ک جلو گیری کنند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha