یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۵
بازخوانی جایگاه فقه در منشور رهبر انقلاب برای حوزه‌های علمیه

حوزه/ پس از گذشت یک قرن از تأسیس حوزه علمیه قم، رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی تاریخی، «فقه تمدن‌ساز» را مأموریت راهبردی حوزه‌های علمیه خواندند؛ مأموریتی که از تهذیب و اجتهاد آغاز می‌شود و به تأسیس نظام‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر پایه قرآن و سنت می‌انجامد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت‌الله صادق آملی لاریجانی در جلسه درس خارج خود با تحلیل دقیق و عمیق پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت صدمین سال بازتأسیس حوزه علمیه قم، به تبیین نقش بی‌بدیل حوزه‌های علمیه در شکل‌دهی به فقه تمدن‌ساز و تأثیرگذاری جهانی پرداخت.

وی این پیام را «منشور روحانیت» خواند و بر ضرورت هم‌گرایی حوزه‌ها با نیازهای نوین جامعه و جهان تأکید کرد.

مقدمه ای بر اهمیت پیام مقام معظم رهبری در یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم

در آغاز این بحث، لازم می‌دانم اشاره‌ای داشته باشم به فرمایشات مقام معظم رهبری در پیامی که به مناسبت صدمین سالگرد تأسیس حوزه از سوی مرحوم آیت‌الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری (قدّس‌الله‌نفسه‌الزکیه) صادر فرمودند. لازم می‌دانم از این فرمایشات و از اصل ارسال چنین پیامی تشکر کنم؛ پیامی که می‌توان آن را به‌نوعی «منشور روحانیت» تلقی کرد.

واقعیت آن است که فقرات مختلف این پیام قابل تأمل برای همه حوزویان است؛ چه طلاب علوم دینی که تازه وارد حوزه می‌شوند و چه مدرسان عالی‌مقامی که سال‌ها در حوزه به تدریس مشغول بوده‌اند. این پیام برای همه ایشان راهگشاست.

نکته‌ای که در ادامه بیان می‌شود این است که فقره‌ای از این پیام که به فقه اختصاص دارد، اگرچه ممکن است در زمان‌های مختلف و از سوی شخصیت‌هایی چون حضرت امام (قدّس‌الله‌نفسه‌الزکیه)، علما و مراجع بزرگوار مطرح شده باشد، اما در این پیام، تصویری منسجم از حوزه‌های علمیه، چه در مقام توصیف وضعیت فعلی و چه در بررسی تأثیرات تاریخی و آینده‌نگرانه، ارائه شده است.

به‌ویژه درباره حوزه علمیه قم، پیام به‌نوعی تاریخچه اجمالی آن را بیان می‌کند و تأکید دارد بر نقش مهم و تأثیرگذار آن در آینده حوزه‌های علمیه سراسر جهان. این پیام درباره وظایف حوزه‌های علمیه نیز نکاتی دارد که بسیار گران‌سنگ‌اند. حتی برای کسانی که بیش از پنجاه یا شصت سال در حوزه علمیه فعالیت داشته‌اند، برخی از این نکات تازگی دارد و نگاهی نوین به روند تاریخی حوزه ارائه می‌دهد.

برای مثال، این نکته که حوزه‌ای با سابقه شصت‌ساله در ابتدای انقلاب توانسته است چنین تحول عظیمی در کشور ایجاد کند ـ با آنکه عوامل متعددی در تحقق انقلاب اسلامی نقش داشته‌اند ـ اما روشن است که حوزه علمیه و روحانیت پیشرو، به‌ویژه امام راحل که تربیت‌یافته همین حوزه بوده، چنین انقلابی را پایه‌گذاری کرده‌اند. این انقلاب صرفاً یک پدیده خارجی یا حرکتی سیاسی نبوده، بلکه پشت آن، مفاهیم نظری عمیقی نهفته بوده است که اگر آن‌ها وجود نداشت، اساساً چنین انقلابی شکل نمی‌گرفت.

فلسفه سیاسی انقلاب؛ عامل نگرانی انقلاب

فلسفه سیاسی خاصی که در پس این حرکت نهفته بوده، عاملی کلیدی محسوب می‌شود. همواره مطرح شده است که مخالفت کشورهای غربی با انقلاب اسلامی تنها به جهت عملکردهای جمهوری اسلامی نیست، گرچه این نیز بخشی از ماجراست، اما مهم‌تر از آن، بیم آن‌ها از گسترش یک فکر جدید و یک فلسفه سیاسی بدیل در سطح جهانی است.

تحریم‌ها از همان ابتدای انقلاب و به دستور جیمی کارتر آغاز شد، به بهانه ماجرای گروگان‌گیری در سفارت ایالات متحده؛ سفارتی که در واقع «لانه جاسوسی» بود. همان‌گونه که در کشورهای دیگر نیز نمونه‌هایی از این‌ دست وجود داشته، جمهوری اسلامی ایران به‌درستی اجازه نداد چنین امری در کشور تثبیت شود.

نکته مهم آن است که ترس نخبگان و اندیشمندان پشت صحنه سیاست‌گذاری کشورهای استعماری از نظامی است که نه‌تنها مقاوم است، بلکه دارای فلسفه سیاسی مستقل و قابل صدور به دیگر نقاط دنیاست؛ فلسفه‌ای که مورد پذیرش بسیاری از مردم جهان قرار گرفته است.

مقام معظم رهبری در این پیام، توصیفی دقیق از حوزه علمیه قم و اهمیت آن ارائه داده و در ادامه، توصیه‌هایی را بیان فرموده‌اند که در واقع «منشور» حوزه‌های علمیه محسوب می‌شود. این توصیه‌ها در حوزه‌هایی چون تهذیب نفس، تحصیل معارف، اجتهاد در همه سطوح فقه، کتاب و سنت، فهم فلسفی و کلامی قرآن و روایات و در نهایت تبلیغ دین با اجتهاد، مطرح شده‌اند.

در این پیام، هم به «بایدها و نبایدهای اجتهاد» اشاره شده و هم به «بایدها و نبایدهای تبلیغ»؛ نکاتی بسیار دقیق که در یک فرصت محدود نمی‌توان به همه آن‌ها پرداخت. یکی از مهم‌ترین این نکات تأکید بر این موضوع است که فقه نباید التقاطی شود؛ همان‌گونه که امام راحل نیز فرمودند: «فقه باید فقه جواهری بماند.»

البته مراد از فقه جواهری آن نیست که فقه در همان سطح باقی بماند، بلکه روش صاحب جواهر و شیخ انصاری موردنظر است. روش فقاهت باید اصیل و مستند به منابع اجتهادی باشد، نه اینکه به بهانه روشنفکری، مطالبی را که فقه نیست، به نام فقه عرضه کنیم.

فقه و نظام دینی؛ ضرورتی برای حوزه های علمیه

ایشان در این پیام، دو نکته کلیدی را مطرح کرده‌اند:

نخست آنکه فقه باید متصدی بسیاری از مسائل جدید باشد و نمی‌توان تنها به موضوعات قدیم اکتفا کرد، گرچه آن‌ها نیز لازم‌اند. مسائل جدیدی همچون روابط نوین اجتماعی، مسائل اقتصادی نو، ماهیت پول، تورم و نظایر آن، همگی نیاز به اجتهاد دارند، البته با همان روش سنتی اما به‌روز.

نکته دوم آن است که کار فقیه در این دوران بسیار سنگین‌تر از گذشته است. حتی در موضوعاتی که سابقه طولانی دارند و کتاب‌های متعددی درباره آن‌ها نگاشته شده، اجتهاد نیازمند کوشش فراوان است؛ چه رسد به مسائل مستحدثه. نکته مهم دیگر این است که فقه تنها در سطح فروعات عمل نمی‌کند، بلکه باید به «نظامات» نیز توجه داشته باشد. ایشان تصریح می‌فرمایند که کشورها با «نظام‌ها» اداره می‌شوند؛ نظام تربیتی، نظام اقتصادی، نظام اجتماعی و نظام حقوقی، که همگی مبتنی بر پیش‌فرض‌های فلسفی و دینی هستند.

اکنون که دین اسلام به عنوان یک مؤمن پذیرفته شده، چگونه می‌توان بدون توجه به آن، نظاماتی را از اندیشه‌های دیگر اقتباس کرد؟ اسلام برای اداره جامعه، نظاماتی دارد که باید با روش اجتهادی و بر مبنای قرآن و سنت، آن‌ها را کشف کرد.

برخی ممکن است منکر وجود این نظامات در دین شوند و بگویند دین صرفاً کلیاتی همچون توحید، معاد، نبوت و امامت را بیان کرده است. اما این دیدگاه سطحی و ناکافی است. واقع آن است که اسلام نه‌تنها در سطح کلیات، بلکه در جزئی‌ترین احکام نیز دارای ساختار است و این احکام می‌توانند مبنای تشکیل نظامات باشند.

همکاری حوزه‌های علمیه با دانشگاه‌ها و متخصصان علوم انسانی برای کشف این نظامات ضروری است، اما شکل‌گیری آن‌ها باید با هدایت دین باشد، نه صرفاً مبتنی بر داده‌های علمی مدرن. این همکاری باید در جهت استکشاف نظامات بر اساس متون دینی و عقل دینی باشد.

در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم‌السلام، ظرفیت‌هایی برای استخراج چنین نظاماتی وجود دارد. بسیاری از آیات و روایات به‌گونه‌ای هستند که «بابی گشوده» می‌شوند، یعنی می‌توان از آن‌ها به اصول و ساختارهایی برای اداره جامعه رسید. این کار، کاری روش‌شناسانه است و دقیقاً همان‌گونه که اجتهاد در مسائل عبادی ضروری است، اجتهاد برای استخراج نظامات نیز واجب است.

اگر این نکته پذیرفته شود ـ که به‌روشنی در پیام مقام معظم رهبری آمده است ـ مسئولیت عظیمی بر دوش حوزه‌های علمیه قرار می‌گیرد؛ مسئولیتی که نیازمند تلاش فوق‌العاده و همکاری گسترده با متخصصان دیگر علوم است. تربیت انسان، تربیت نسل، رفع فقر، برقراری عدالت و دیگر امور اجتماعی، همه باید در قالب نظاماتی صورت گیرد که بر اساس قرآن و سنت شکل گرفته باشند.

تمدن سازی بر پایه آموزه های اسلامی؛ مأموریت تاریخی حوزه

تمدن‌ها بر پایه افکار ساخته می‌شوند و تمدن توحیدی، همان تمدنی است که باید بر اساس قرآن و روایات شکل گیرد. قرآن «بیانٌ لِلنّاس» است، نه فقط برای مؤمنین. این بیان، تنها با ایجاد یک تمدن توحیدی محقق می‌شود.

پیامبر اسلام نیز نفرمود که «من فقط پیامبر مؤمنین هستم»، بلکه پیامبر همه انسان‌هاست و این اقتضا دارد که تمدنی جهان‌شمول بر اساس آموزه‌های اسلام ساخته شود. یکی از برجسته‌ترین نکات پیام مقام معظم رهبری نیز همین است که حوزه‌های علمیه در مسئله تمدن‌سازی وظیفه دارند. این بالاترین و مهم‌ترین انتظاری است که از حوزه می‌رود.

البته نکات فراوان دیگری نیز در این پیام وجود دارد، اما همین مقدار نشان می‌دهد که چقدر جای تأمل و کار دارد. از جمله توصیه‌هایی که همواره باید مورد توجه قرار گیرد، تهذیب اخلاقی است؛ اصلی اساسی که به تمام فعالیت‌های علمی و فکری معنا می‌بخشد. همه کوشش‌های علمی، در چارچوب این تفکر معنوی معنا می‌یابد.

برای شنیدن صوت اینجا را کلیک کنید

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha