به گزارش خبرگزاری حوزه، فیلم «موسی» تازهترین تجربه سینمایی ابراهیم حاتمیکیا است که بهعنوان پیشدرآمدی بر سریال در دست تولید درباره حضرت موسی(ع) روانه پرده سینماها شده است.
این فیلم، بهرغم نام و موضوع جذاب و حضور چهرههای شناختهشده، واکنشهای متفاوتی را از منتقدان برانگیخته است. جبار آذین، کارشناس نامآشنای رسانه و تلویزیون، در گفتوگویی با حوزه نیوز ضمن تحلیل مختصر وضعیت این فیلم، نسبت آن را با منابع دینی، ساختار روایی و امکانات سینما و تلویزیون بررسی کرده و نقدهایی جدی به نحوه عرضه آن در قالب فیلم سینمایی وارد میکند.
از فیلم سینمایی «موسی» حاتمیکیا چه ارزیابی دارید؟ این فیلم را چطور دیدید؟
پیش از هر چیز باید بگویم که آنچه بهعنوان فیلم سینمایی «حضرت موسی» روی پرده رفته اساساً فیلم سینمایی نیست. ما با یک اثر کامل، مستقل و واجد شرایط تحلیل سینمایی طرف نیستیم. چرا؟ چون چیزی که میبینیم تنها بخشهایی از یک سریال در حال تولید است. ابراهیم حاتمیکیا بهعنوان یک فیلمساز باسابقه به ابزارهای سینما مسلط است و نشانههایی از مدیوم سینما در کارش دیده میشود، اما فیلم «موسی» یک مدیای ناقص و ترکیبی است. بنابراین نمیشود آن را بهعنوان یک فیلم سینمایی تمامعیار مورد نقد دقیق و کارشناسانه قرار داد.
یعنی معتقدید این فیلم صرفاً تیزری برای سریال است؟
این فیلم، در واقع برشی از یک پروژه بزرگتر است. وقتی قرار است در مورد یک شخصیت بزرگ همچون حضرت موسی (ع) حرف بزنیم، نمیشود با چند صحنه کوتاه از دوران کودکی یا چند اشاره گذرا داستان را بست. مخاطب نمیتواند از این فیلم، شناختی از مجاهدتها و ارتباطات آسمانی حضرت موسی بهدست آورد. فیلم ناقص است، بنابراین تحلیل کامل هم در مورد آن ممکن نیست. باید منتظر بمانیم تا کل سریال تولید شود، آنوقت میتوان درباره آن داوری کرد.
بر اساس صحبتهای مشاوران پروژه، فیلم بر مبنای منابع شیعی ساخته شده. آیا شما چنین نگاهی را در فیلم مشاهده کردید؟
واقعیت این است که نه. چیزی که ما در این فیلم میبینیم بیشتر توراتی است تا قرآنی یا شیعی. در روایت قرآنی، حضرت موسی (ع) چهرهای روشنتر و ژرفتر دارد. ارتباط او با خداوند، حضورش در کوه طور، ماجرای عصا و برخوردهایش با فرعون، همگی در قرآن به شکلی دقیق روایت شدهاند. اما در این فیلم بیشتر به کودکی حضرت موسی (ع) و روایات مشترک ادیان ابراهیمی پرداخته شده که از نگاه منابع یهودی و کتاب مقدس تغذیه شده است. هنوز به موسی قرآنی نرسیدهایم.
آیا میتوان گفت این نوع روایت، کارکرد جهانی فیلم را نیز محدود کرده است؟
بله، تا حد زیادی. ما وقتی درباره شخصیتهای پیامبران کار میکنیم، اگر بخواهیم از منظر جهانی وارد شویم، باید نگاهی فرادینی و جهانشمول داشته باشیم، مثل کاری که مصطفی عقاد در «الرساله» انجام داد. اما اگر بنا داریم بهطور خاص از نگاه قرآن یا مکتب تشیع به شخصیتها بپردازیم، باید این زاویه دید به روشنی و با ظرافت در فیلم دیده شود. در «موسی» حاتمیکیا هنوز نه نگاه قرآنی داریم و نه نگاه جهانی. این بلاتکلیفی، هم کارکرد دینی اثر را محدود کرده و هم کارکرد بینالمللیاش را.
نظرتان درباره بازیها چیست؟ آیا بازیگران توانستند نقشها را به خوبی اجرا کنند؟
از آنجایی که تنها بخش کوچکی از داستان را میبینیم، قضاوت درباره بازیها زود است. مثلاً بازیگر نقش فرعون یا مادر حضرت موسی (ع) شاید در ادامه سریال بدرخشند اما در این بخش هنوز فرصت آن را نیافتهاند. با این حال چون کار با هزینه بالا و بازیگران شناختهشده تولید شده، میتوان انتظار داشت در ادامه شاهد بازیهای قابل قبولی باشیم. اما همین حالا هم برخی بازیها معمولی و صرفاً معرفیگونه هستند.
نهایتاً به گیشه بپردازیم؛ فیلم تا الان حدود ۷۰ میلیارد فروش داشته است. این عدد را چطور تحلیل میکنید؟
فیلمهایی که با سرمایه دولتی و نهادهای حکومتی ساخته میشوند، معمولاً از پشتیبانی تبلیغاتی و رسانهای خوبی برخوردارند. این حمایتها فروش را بالا میبرند، اما بهنظر من اگر «موسی» بهعنوان یک فیلم مستقل و کامل ساخته میشد، ظرفیت جذب مخاطب خیلی بیشتری داشت. فروش فعلی بیشتر از حاصل تبلیغات و حمایتهاست تا استقبال واقعی مخاطبان. اگر فیلم به بلوغ روایی و ساختاری رسیده بود، فروشش هم میتوانست چند برابر باشد.
انتهای پیام










نظر شما