به گزارش خبرگزاری حوزه، انیمیشن به عنوان یک قالب هنری جذاب و تأثیرگذار، میتواند بستری مناسب برای انتقال مفاهیم اخلاقی، تربیتی و اعتقادی به نسل آینده باشد. با این حال، ضعف در زیرساختهای تولید، نبود پیوستهای پژوهشی و نگاه سفارشی به ساخت انیمیشن، موجب شده تا این ظرفیت عظیم در ایران بهدرستی به کار گرفته نشود.
در گفتوگوی زیر که حوزه نیوز با محسن عنایتی، کارگردان انیمیشن «رویاشهر» انجام داده، درباره وضعیت فعلی انیمیشن ایران، راهکارهای جلب مخاطب کودک و نوجوان، و لزوم توجه به فیلمنامهنویسی تخصصی سخن گفته میشود.
آقای عنایتی، با توجه به ظرفیتهای انیمیشن، این قالب هنری تا چه اندازه میتواند در تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان ما مؤثر باشد؟
انیمیشن به لحاظ فرم، بسیار مناسب انتقال مفاهیم تربیتی، اخلاقی و اعتقادی است. مخاطب کودک خیلی راحتتر با تصویر، رنگ، حرکت و شخصیتهای کارتونی ارتباط برقرار میکند. اما واقعیت این است که هنوز آنطور که باید از این ظرفیت بهره نبردهایم. چون اصولاً هنوز انیمیشن در کشور ما به یک صنعت تبدیل نشده. وقتی یک مدیوم به صنعت بدل شود، یعنی جریان تولید، عرضه، مصرف و بازخورد آن پیوسته و منسجم است؛ اما انیمیشن ایرانی هنوز در این نقطه نیست.
تا وقتی تولید انیمیشن به شکل مستمر، تخصصی و در تعامل با بازار و نیاز مخاطب نباشد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که آثار ما بر تربیت نسل آینده تأثیر واقعی داشته باشند. فعلاً به شکل پراکنده و پروژهای کار میکنیم؛ شبکههایی مثل پویا و نهال تلاشهایی کردهاند تا کنداکتورشان را با آثار داخلی پر کنند، ولی کارهایی که در حال حاضر تولید میشود، هنوز به بلوغ نرسیدهاند.
چرا این آثار به بلوغ نرسیدهاند؟ اشکال در کجاست؟
مشکل از نبود زیرساختهای محتوایی و پژوهشی است. آثار ما به لحاظ پژوهشی هنوز پشتیبانی کافی ندارند. انیمیشنهایی که در دنیا ماندگار میشوند، اغلب حاصل تیمهای بزرگی از روانشناسان کودک، جامعهشناسان، متخصصان علوم تربیتی، کارشناسان دینی و نویسندگان حرفهای هستند. اما ما این زنجیره را نداریم. آثار ما گاهی صرفاً به سفارش یک نهاد یا مدیر ساخته میشوند، آن هم بدون شناخت درست از کودک، از انیمیشن، یا حتی بدون طرح پژوهشی. نتیجهاش میشود اثری که شاید ظاهر خوبی داشته باشد، ولی ماندگار نمیشود و نمیتواند تأثیر تربیتی داشته باشد.
با توجه به حضور پررنگ و جذاب انیمیشنهای خارجی در بازار، انیمیشن ایرانی برای رقابت با آنها چه ابزاری در اختیار دارد؟ یا باید داشته باشد؟
واقعیت این است که ما همه چیز را داریم، بهشرط آنکه درست استفاده کنیم. هم نیروی انسانی داریم، هم ایدههای ناب بومی، هم انگیزه. چیزی که نداریم، دو نکته کلیدی است: یکی، پیوند جدی بین انیمیشن و علوم تربیتی؛ و دوم، کار رسانهای حرفهای برای معرفی آثار. یعنی اگر انیمیشنسازان ما در کنار متخصصان حوزه کودک بنشینند، مطالعه کنند، تحقیق کنند، و خروجی این پژوهشها را به فیلمنامه تبدیل کنند، ما محتوای قوی خواهیم داشت. از طرف دیگر، اگر رسانهها حمایت کنند و فضای مناسبی برای تبلیغ و دیده شدن آثار ایرانی ایجاد شود، قطعاً کودک و نوجوان ایرانی به سمت آثار داخلی گرایش پیدا میکند. مخاطب ما مستعد ارتباطگیری است، فقط باید چیزی ببیند که به زبان او با او حرف بزند.
در انیمیشن «رویاشهر»، شاهد انتقال آموزههای اعتقادی و بومی با زبانی غیرشعاری و نرم بودیم. این اتفاق چگونه شکل گرفت؟
دقیقاً همان اتفاقی است که باید در همه آثار بیفتد. ما در «رویاشهر» تلاش کردیم تا قبل از هر چیز، مخاطب کودک را بشناسیم. نیازش را، زبانش را، دغدغهاش را. بعد سراغ مفاهیم رفتیم. مفاهیمی که برای ما ارزشمند است؛ مثل احترام، خانواده، صداقت، باورهای دینی. اما آنها را مستقیم نگفتیم. در قالب داستان، در رفتار شخصیتها، در مسیر قصه آن مفاهیم را جا دادیم. شعار ندادیم. کلید ماجرا در پژوهش و فیلمنامه است. اگر پژوهش قوی باشد، فیلمنامه بهدرستی نوشته شود، مفاهیم خودشان را در دل داستان جا میاندازند. اما اگر این مرحله ضعیف باشد، خروجی یا شعاری میشود یا بیاثر.
پس شما فیلمنامه را حلقه پیوند میان پژوهش و اثر هنری میدانید؟
دقیقاً. فیلمنامه همان حلقه کلیدی است. اگر ما پژوهش کنیم، ولی فیلمنامهنویس نداشته باشیم که آن مفاهیم را دراماتیزه کند، همه چیز هدر میرود. در حال حاضر، یکی از خلأهای جدی ما همینجاست: کمبود نویسنده متخصص در حوزه کودک، آنهم بهخصوص در زمینه انیمیشن. این مهارت خیلی خاص و پیچیده است. باید نیرو تربیت کنیم، تجربه بدهیم، تیم بسازیم.
در شرایط فعلی، وضعیت استقبال مخاطب از آثار انیمیشن ایرانی چگونه است؟
مخاطب کودک بسیار باهوش، حساس و البته مشتاق است. اگر محتوای خوب ببیند، اگر تبلیغ و پخش مناسبی داشته باشیم، قطعاً استقبال میکند. نمونهاش بعضی آثار انیمیشن اخیر هستند که کیفیت بالایی داشتند، ولی چون رسانهسازی خوبی برایشان صورت نگرفت، در گیشه موفق نبودند. در مقابل، هرجا رسانه به کمک آمده، معرفی درست اتفاق افتاده، خانوادهها و بچهها هم خوب استقبال کردهاند. پس ما باید رسانه را جدی بگیریم؛ رسانه همان حلقه مفقودهای است که باید بین ما و مخاطب قرار بگیرد.
در پایان اگر بخواهید خلاصهای از مهمترین راهکارها برای ارتقای انیمیشن تربیتی ارائه دهید، چه میگویید؟
سه نکته را کلیدی میدانم:
۱. پژوهش تخصصی و پیوند با علوم تربیتی و روانشناسی کودک
۲. تربیت فیلمنامهنویس حرفهای ویژه کودک و انیمیشن
۳. رسانهسازی، تبلیغات هدفمند و حمایت رسانهای از آثار
اگر این سه مرحله درست شکل بگیرد، تأمین مالی و تکنیکال دیگر چالش بزرگی نخواهد بود. امیدوارم ما بتوانیم با گذشت زمان و با تجربه بیشتر، این مسیر را حرفهایتر و هدفمندتر پیش ببریم.
انتهای پیام
۱۱:۲۳ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۷










نظر شما